سرویس سیاسی «فردا»؛ این روزها وقتی به اظهارات مدیران دولت نگاهی می اندازیم بیشتر از اینکه مسئولانی را ببینم که سکان هدایت امور دست آنهاست، افراد منتقدی را می بینم که درباره سیاستهای ناموفق گذشته و عدم هماهنگی مسائل روز با سیاستهایشان سخن می گویند. به عنوان مثال با اینکه حدود یکسال و اندی از سکانداری دولت یازدهم می گذرد هنوز مسئولان محیط زیست به بنزینهای آلوده که توسط دولت گذشته تولید می شد، اشاره دارند که در پس خود جنجال سیاسی نهفته است.
یا باید به صحبتهای اخیر اکبر ترکان، مشاور ارشد رئیسجمهور اشاره کنیم که مطرح نموده « ایرانیان تنها می توانند در قرمه سبزی و آبگوشت با جهان رقابت کند» و در توضیح این مطلب گفته است:« مثالی که من زدم به این معنا بود که تکنولوژی های ما جهانی نیستند و ما از سطح تکنولوژی جهانی عقبتر هستیم بنابر این باید از صنعت داخلی کشور خود حمایت کنیم.هجوم واردات بدون تعرفه آسیب جدی را وارد میکند و واردات بدون تعرفه آسیبی را به صنعتمان میزند که باید بخش مهمی از بازارمان را به بازارهای خارجی
بدهیم که این اتفاق در گذشته افتاده است و در حالی که میتوانستیم برخی از محصولات را خودمان تولید کنیم آن را وارد کردیم.» نمونه دیگر این نوع عملکرد را می توان در ماجرای عدم اعطای مجوز به فیلم جنجالی «عصبانی نیستم» دید. علی جنتی، وزیر ارشاد در این زمینه بیان داشت که فیلم های مشکل دار امروز در دولت گذشته مجوز گرفته است؛ موضوعی که با واکنش جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی دولت دهم روبرو شد و این موضوع را نادرست خواند. واقعیت این است که انتقادات دولت یازدهم از دولت گذشته و حتی وضعیت موجود تمامی ندارد و دولت سعی دارد این گفتمان انتقادی را که از انتخابات سال 92 به کار بسته است را حفظ کند. موضوعی که پشت آن سیاست رسانهای جالبی نهفته است؛ سیاستی که در میان اذهان عموم این تفکر را جا می اندازد که مشکلات آنقدر پیچیده هستند که دولت توانایی و امکانات لازم برای اجرای سیاستهایش را ندارد و بعضا ناملایمتیها و کاستیهای موجود نیز در همین فضا بروز می کند. دولت در این روند سیاست «برون سپاری مسئولیت» را پیشه کرده است؛ سیاستی که سبب می شود افکار عمومی کمتر نقصها و بی تدبیریهای مدیریت اجرایی کشور را به پای دولت بنویسد و برای
آن دیگرانی در ذهن افکار عمومی تعریف می شود که اینگونه تعبیر می شود که این افراد تاثیرات زیادی بر مدیریت اجرایی کشور دارند که اغلب نیز این تاثیرات منفی است و در مقابل آن قطب مثبتی قرار دارد که این نقش را دولت ایفا میکند. درواقع در این روش رسانهای دولت گروه فشاری را تعریف میکند که همه کاستیها باید به گردن آن بیفتد. جالب اینجاست که این شیوه توسط خاتمی نیز اجرا شده است. خاتمی که در انتخابات سال 1380 با انتقادات گستردهای روبرو شد، با بیان اینکه نمیگذارند دولت کار کند خود را انجام دهد، کاستیهای موجود در دولت خود اینگونه توجیه کرد. خاتمی در حین ثبت نام در برابر خبرنگاران، با "چشمانی گریان" ظاهر شد و اطمینان داد که بر عهد پیشین خود با مردم پابرجاست. وی در حین صحبت هایش چندین بار بهخاطر بغض در گلویش و اشک در چشمانش سخنانش قطع شد. وی در پایان بیت شعری خواند: "در عاشقی گریز نباشد زسوز و ساز/ استادهام چوشمع، مترسان زآتشم" . بعدها از این بخش از ثبت نامش در تبلیغاتش بسیار استفاده شد. برخی معتقدند نحوهٔ حضور وی در روز ثبت نام تاثیر زیادی بر جلب رای مردم به وی داشت. این فضای دو قطبی انگاری در مسائل مختلف وجود
دارد. خوب و بد و افراطی و معتدل کردن فضا در این میان به دو موضوع اساسی می انجامد. اول اینکه دولت همواره گفتمان اعتدال محصول خود می داند و حفظ می کند و همچنین از گروههای سیاسی منتقد در ذهن افکار عمومی گروه فشار میسازد. البته در این روند برخی از گروههای سیاسی به این موضوع کمک میکنند. از سوی دیگر گفتمان خروج از وضعیت موجود که گفتمان انتخاباتی دولت است تا انتخابات آتی ریاست جمهوری حفظ میشود. به راه انداختن همایش دلواپسان و پررنگ کردن آن به صورت کاملا منفی از سوی رسانههای نزدیک دولت از جمله این موارد بود که در زمینه رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی علوم ادامه یافت. حال باید منتظر بود و دید که این دوران کی به اتمام میرسد و آیا دولت شیوه انتقادی خود را حفظ میکند یا خیر؟! البته این موضوع با وعدههای انتخاباتی دولت یازدهم منافات دارد؛ دولتی که با نماد کلید به روی کار آمده قطعا باید برای باز کردن قفلهای بسته مدیریتی و مشکلات گذشته راه حلی داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید