اینک زمان مذاکره!​

کد خبر: 1329320

ایران و اروپا پس از ماه‌ها وقفه دوباره به میز گفت‌وگو بازگشتند

اینک زمان مذاکره!​

نبض مذاکرات هسته‌ای بار دیگر به صدا درآمد و شهر ژنو پس از آنکه نظاره گر توافق موقتی بود که به بحران بیش از یک دهه‌ای میان ایران و جهان پایان می‌داد، قرار است میزبان گفت‌و‌گوهای جدید با محتوای کمک به احیای توافق هسته‌ای و در عین حال فراهم آوردن درگاه‌های سیاسی به عنوان ابزارهای تسهیل کننده کاهش بحران ایران و اروپا باشد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه روز گذشته با اعلام خبر آغاز مذاکرات ایران با سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در ژنو روز جمعه 9 آذرماه تصریح کرد که ریل‌گذاری دور جدید مذاکرات احیای برجام در بطن تفاهماتی صورت گرفته که پیشتر در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک انجام شده بود.

آنچه را تسهیل و تغییرات برآمده از خواست دولت نوپای مسعود پزشکیان برای تحقق هدف رفع تحریم‌ها ممکن کرده است، باید در روزهایی جست‌و‌جو نمود که در روند رایزنی‌های پیدا و پنهان هیأت ایرانی به رهبری سیدعباس عراقچی، وزیر امورخارجه با هیأت‌های غربی در نیویورک گذشته است. این تفاهم که نشانه‌ای از فرصت شناسی تیم دیپلماتیک دولت چهاردهم جهت اجرای مأموریت رفع تحریم‌ها به شمار می‌رفت برای غرب، معنایی جز آغاز شمارش معکوس پایان سیاست فرسایشی در زمین مذاکرات نداشت. چه پزشکیان در اولین حضور خود در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به سیگنال‌های مخابره شده برای ازسرگیری مذاکرات پاسخ مثبت گفت و سعی کرد مأموریت احیای برجام را از جایگاه و موقعیتی متفاوت با گذشته پیگیری کند اما از میان همه این مراوده‌ها و رایزنی‌ها آنچه سبب شد، امیدها برای ازسرگیری بدون توقف گفت‌و‌گوهای هسته‌ای پررنگ شود، درخواستی بود که دولت «جو بایدن» در اواسط بهار گذشته برای مذاکره با هیأت ایرانی در نیویورک در قالب کانال «مسقط» مطرح کرد که نشانه‌ای روشن به نتیجه انتخابات ایران و روی کار آمدن پزشکیان بود. هرچند واقعه ترور سیدحسن نصرالله، فرمانده جبهه مقاومت لبنان درکنار اوج‌گیری بحران دیپلماتیک ایران و اروپا به مانعی بر سر راه انجام این مذاکره در نیویورک تبدیل شد اما در را به روی دیپلماسی باز گذاشت تا به نقطه عزیمت دو طرف در شهر ژنو تبدیل شود.

خروج از بن‌بست

گرفتن سکان هدایت مذاکرات توسط دیپلمات‌های با تجربه دولت چهاردهم در شرایط برآمده از این واقعیت که پزشکیان در روند تعریف دوباره خود از سیاست تعامل با جهان نگاه ویژه‌ای به رفع تحریم‌ها دوخته و از سوی دیگر ملاحظات طرف‌های مقابل متأثر از رخدادهای در حال بروز در زمین بازدارندگی هسته‌ای ایران بر شمار نگرانی آنها افزوده، چاره‌ای جز پذیرش واقعیات صحنه و آغاز تلاش زودهنگام دو طرف این میدان مناقشه برای به جریان انداختن مذاکرات هسته‌ای باقی نگذاشته است. بنابراین با گذر 3 سال از گفت‌و‌گوهای پرفراز و فرود و قرار گرفتن چند ماهه این روند در نقطه بن‌بست، پرونده مذاکرات احیای توافق قرار است در مسیر تازه‌ای به جریان بیفتد. اگرچه این گفت‌و‌گوها در نمای اول تنها تکراری از روند گذشته به نظر می‌رسد که تغییری بر معادلات جاری حاکم بر برجام نمی‌گذارد اما برخلاف این تصور، طرح برخی جزئیات و همزمانی آن با بعضی از واقعیت‌های جاری سبب می‌شود آنچه میان ایران و تروئیکای غربی در ژنو به جریان بیفتد، صرفاً تکراری از رویدادهایی نباشد که طی سه سال عمر دولت سیزدهم گذشت.

پیشینه همنشینی ژنو

پیشینه مذاکرات پیش روی ژنو، برآمده از اندوخته‌ای از فرصت‌های از دست رفته در دولت پیشین در دو مقطع سرنوشت ساز اسفند 1400 و شهریور 1401 است که طرفین را تا آستانه دستیابی به یک توافق پیش برد. این در حالی بود که در بحبوحه این تحولات که در تابستان داغ سال 1401 به اوج خود رسید، تئوریسین‌های مخالف مذاکره که وقوع جنگ اوکراین، این امکان را به آنها داده بود تا با تکیه بر یک پیش‌بینی عاری از منطق موسوم به تئوری «زمستان سخت» از پیش شرط‌ های جدید در روند مذاکرات سخن بگویند، به مانعی جدی برای تحقق توافق تبدیل شدند و بار دیگر مذاکرات را به کوچه بن‌بست هدایت کردند؛ اتفاقی که دور تازه‌ای از جدال دیپلماتیک بویژه میان ایران و اروپا را رقم زد تا پیگیری سیاست تلافی جویانه از سوی ایران در واکنش به محقق نشدن منافع برجامی اش، در دو سال گذشته به آغاز عملیات غنی‌سازی بدون مرز بینجامد؛ اقدامی که گرچه به مثابه اهرم فشاری برای به حرکت درآوردن موتور مذاکرات بکارگرفته شده بود اما آنچه در صحنه عمل رخ داد، با تصورات تصمیم گیرندگان وقت سیاست خارجی کشور تفاوت فاحشی داشت. چه ناامیدی«جو بایدن» رئیس‌جمهور امریکا از ماه‌ها مذاکره نافرجام با ایران باعث شد، موضوع اغلب نشست‌های استراتژیست‌های امریکایی حول محور کند کردن برنامه هسته‌ای ایران، ایجاد اختلال در روند همکاری نظامی تهران و مسکو و پرونده‌سازی بر سر همکاری‌های نظامی متعارف تهران و مسکو و تسری دادن ابعاد آن به زمین جنگ اوکراین بچرخد و استراتژی مذاکراتی واشنگتن را برای سه سال به حاشیه براند. هرچند مقام‌های وقت تهران و امریکا کوشیدند تابستان سال گذشته با ایجاد کانال «مسقط» به تفاهمی ولو اولیه برسند و مسیر آزادسازی 6 میلیارد دلار ایران در ازای آزادی شماری از زندانیان امریکایی را هموار کنند اما آنچه مورد توافق قرار گرفت، از روی کاغذ فراتر نرفت تا معلوم شود امکان، انگیزه و رویکردها برای پیش راندن مذاکرات احیای برجام با روندهای وقت دو طرف تناسبی ندارد.

دوراندیشی دولت چهاردهم

با این پیشینه تحولات چراغ خاموشی که با ابتکار دولت چهاردهم در پاسخ به تمایل تروئیکای اروپایی و حمایت ناپیدای ایالات متحده برای احیای مذاکرات و رفع تحریم‌ها به جریان افتاده است، می‌تواند یک «دوراندیشی» برای تعیین تکلیف بدون هزینه مذاکرات تا رسیدن زمان پایانی برجام و از میان رفتن امکان استفاده از «مکانیسم ماشه» نیز باشد؛ مکانیسم حل اختلاف تعبیه شده در این توافق که در صورت بالا گرفتن اختلاف میان اعضا، امکانی را برای بازگشت بالقوه تحریم‌های سازمان ملل فراهم می‌آورد. چنانکه این مکانیسم در سال‌های اخیر به حربه‌ای در دست کشورهای اروپایی تبدیل شد که به فراخور بروز تنش‌های مقطعی، از آن به عنوان تهدیدی علیه ایران بهره می‌بردند تا تمام تحریم‌هایی را که به وسیله آن توافق لغو شده بود دوباره به اجرا دربیاورند. در چنین شرایطی ادامه مذاکرات با هر فرمولی می‌تواند بر راه پرفراز و نشیب برجام و قطعنامه 2231 در مهرماه 1404 یعنی کمتر از یک سال دیگر نقطه پایان بگذارد. این محدوده زمانی سرنوشت‌سازی است که دولت‌ها در ایران و پایتخت‌های غربی را به فکر برداشتن گامی جدی برای تعیین تکلیف پرونده هسته‌ای ایران انداخته است تا کاری را که می‌بایست سال‌ها پیش انجام می‌شد، در دستور کار قرار دهند.

بویژه آنکه واشنگتن و شرکای اروپایی‌اش به رغم هم‌سویی همسویی با تل‌آویو نگران ماجراجویی‌هایی هستند که هر لحظه ممکن است آتش جنگ در گستره خاورمیانه را شعله ور کند. بنابراین اقدام بموقع برای احیای برجام با وجود ملاحظاتی که متأثر از مباحث اشاعه‌ای فعالیت‌های هسته‌ای ایران و ضرورت افزودن موضوعات جدید مطرح ساخته، می‌تواند عاملی برای فرونشاندن موج ناامیدی در یکی از دشوارترین مناقشات بین‌المللی باشد و در این تجربه تاریخ دیپلماسی، عبور از نزاع فرسایشی ایران و جهان را به امری ممکن تبدیل کند.

بویژه آنکه طی هفته‌ها و روزهای اخیر همه شواهد خبری نشان از آن دارد که مقام‌های دولت پزشکیان و «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور جمهوریخواه امریکا به دیپلماسی روی خوش نشان داده‌اند که معنایی جز این ندارد که پیش‌بینی آغاز دوره متفاوتی از دیپلماسی میان تهران-واشنگتن دردولت دوم ترامپ دور از انتظار نخواهد بود.

چه انگیزه هایی ایران و اروپا را پشت یک میز می نشاند؟

دیاکو حسینی کارشناس مسائل ژئوپلیتیک و سیاست خارجی: جهان در مقطع بسیار مبهمی قرار گرفته است. مبهم برای اروپا؛ چراکه دونالد ترامپ بار دیگر به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده انتخاب شد و این امر نگرانی‌های جدی را در بین کشورهای این قاره، هم نسبت به آینده روابط با امریکا و هم در مورد نحوه مدیریت اختلافات بین‌المللی ایجاد کرده است. مبهم برای ایران؛ آنچنانکه ترامپ به اندازه زیادی سابقه منفی از خود در مقابل ایران نشان داده و ممکن است که اطرافیانش همچنان از جمله کسانی باشند که اشتیاقی به بهبود مناسبات با ایران نداشته و جلوی هر گونه روزنه‌ای برای راهگشایی بایستند.

در چنین فضایی، از سرگیری مناسبات ایران و اروپا فرصت خوبی را هم در ارتباط با نحوه مدیریت موضوع برنامه هسته‌ای ایران و آینده برجام و هم در ارتباط با رفع تحریم‌ها در ازای همکاری‌هایی که ممکن است از سوی ایران مورد توافق قرار بگیرد، به وجود خواهد آورد. فراتر از این موارد، به نظر می‌آید که هر دو طرف ایران و اروپا، متوجه این موضوع هستند که نه فقط به خاطر انتخاب ترامپ بلکه به دلیل بحران در غزه و لبنان و امکان شعله ور شدن این جنگ در مقیاس گسترده‌تر، باید بیش از هر زمان دیگری مایل باشند که گفت‌و‌گوها را از سر گرفته و چندجانبه‌گرایی را تقویت کنند. بر حقوق بین‌الملل بیشتر تأکید کنند و به سازکاری برای رسیدن به توافق دست پیدا کنند. توافقی که از تعمیق بحران‌ها، در غزه و در لبنان، موضوعات منطقه‌ای و همینطور در رابطه با برنامه هسته‌ای ایران و روابط ایران و غرب به طور کلی جلوگیری کند و آن را تحت مدیریت قوی‌تری قرار دهد.

این همان انگیزه و محرک اصلی است که ایران و اروپا را وادار کرده که مذاکرات خود را آغاز کنند. چه بسا آغاز مذاکرات که از دل آن ممکن است توافقی بیرون بیاید، هم برنامه‌های هسته‌ای ایران و آینده برجام را تحت مدیریت بهتر و عاقلانه‌تری قرار دهد و هم از تشدید تنش جلوگیری کند و هم احتمالاً می‌تواند تأثیر مثبتی در آرامش بیشتر منطقه غرب آسیا داشته باشد. ایران حتی می‌تواند امیدوار باشد که این توافق بتواند دولت آینده ترامپ را تحت مدیریت بهتری قرار دهد و از اروپایی‌ها برای دیپلماسی با امریکا بهره ببرد. برای اینکه امریکا را تشویق کنند که از ابزارهای تحریک‌آمیز و تشدیدکننده تنش دوری کند و امریکا را برای ورود به فاز تازه‌ای از دیپلماسی با ایران متقاعد سازد.

مذاکره از نگاه غیرسیاست زده ضروری است

عابد اکبری کارشناس مسائل اروپا:از سرگیری مذاکرات هیأت‌های نمایندگی ایران و اتحادیه اروپا از روز جمعه در ژنو در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران با تردید‌های زیادی مذاکرات پیش رو را دنبال خواهد نمود. تنها چند روز بعد از قطعنامه شورای حکام و تحت فشار قرار دادن آژانس انرژی اتمی از سوی سه کشور اروپایی برای اعمال نظارت‌های غیر معمول بر تأسیسات هسته‌ای ایران تعیین زمان بازگشت به مذاکرات پس از وقفه دوساله اگرچه نشانه درک ضرورت بازگشت به میز مذاکره برای طرفین است اما نشانگر درک تغییر در محیط امنیتی که در آن به سر می‌بریم نیز تفسیر می‌شود.

تروئیکای اروپایی با درک این موضوع که همزمان با حرکت زیرلایه‌ها برای تشکیل بلوک‌های قدرت، تمامی کشورها درصدد افزایش استقلال ملی خود برای بازتعریف منافع در بافتار بین‌المللی جدید هستند باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند اروپا از این مسأله مستثنی نیست. در فضای بازگشت مجدد ترامپ به قدرت امریکا در رقابت با قدرت‌های دیگر، برای حفظ جایگاه هژمونیک خود حاضر است هزینه کند. حتی‌اگر این هزینه به بهای از دست رفتن بخشی از همپیمانی‌هایش باشد. بنابراین، پُر واضح است که اروپا باید احتمال دهد به‌عنوان بخشی از نظام لیبرال، امریکا آن را متعلق به خود بداند و هر زمان که مایل باشد این بخش، یعنی اروپا را قربانی موازنه‌سازی با چین یا روسیه کند. کما اینکه تاکنون نیز اروپا خود این رویکرد واشنگتن را در جنگ تجاری امریکا با چین و مباحث طرح شده پیرامون آینده اوکراین دیده است. نگاه حرفه‌ای و غیرسیاست زده به مذاکرات با ایران در خصوص پرونده هسته‌ای ایران یا سایر مسائل منطقه‌ای آنگونه که در خصوص دستور مذاکرات مطرح شده، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. تحقق این امر، هم موجب جلب همکاری‌های بیشتر تهران خواهد شد و هم تلاش جهت استقلال راهبردی اروپا را نشان خواهد داد. ضرورت این رویکرد در زمان فعلی که ایران در پاسخ به عدم پایبندی ایالات متحده و عدم حمایت اروپا از توافق برجام، تعهدات برجامی خود را کاهش داده اما به‌رغم عدم اجرای پروتکل الحاقی، به الزامات کلی آژانس پایبند بوده و همچنین نگرانی‌هایی برای استفاده ابزاری مجدد از پرونده هسته‌ای برای بحران‌سازی وجود دارد، دوچندان است آن هم در شرایطی که طرف اروپایی زمزمه‌های مبنی بر استفاده از اسنپ بک به عنوان اهرم فشار بر جمهوری اسلامی ایران را مطرح می‌نماید.

 این فرصتی برای حل جامع چالش هاست

عبدالرضا فرجی راد کارشناس مسائل بین‌الملل: از آغازین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط خوبی میان ایران و اروپا، برقرار نشد و یا با فراز و نشیب‌های زیادی روبه رو شد. از همان ابتدا، جنگ سفارتخانه‌ها در برخی از کشورهای اروپایی بویژه در فرانسه شکل گرفت، سپس مسأله سلمان رشدی و ماجرای بازگشت سفرای کشورهای اروپایی به تهران رخ داد و بعد از آن، ادعاهایی از سوی اروپایی‌ها در مورد انجام ترور در طول سالیان مختلف مطرح شد. پس از گذر از این اتفاقات، با مسأله‌ای به نام هسته‌ای مواجه شدیم. اولین گروه از اروپایی‌ها در دولت اصلاحات مذاکره با ایران را آغاز کردند و این مذاکرات داشت به نتیجه می‌رسید که با شیطنت امریکایی‌ها متوقف ماند.

خورشید بهبود روابط با اروپا، با پایان دولت اصلاحات غروب کرد. در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، به جایی از روابط رسیدیم که دیگر هیچ کاری با کشورهای اروپایی نداشتیم و از طرف مقابل هم، اروپایی‌ها میل برقراری مراوده‌ای با ایران را نداشتند. نتیجه این تحولات، منجر به همکاری بیشتر اروپا و امریکا شد و شورای امنیت چندین قطعنامه علیه ایران صادر کرد. این قطعنامه‌ها خود مبنای تند شدن روابط ایران و اروپا قرار گرفت. زمانی که برجام به سرانجام رسید، بار دیگر روابط احیا شد. اما با توجه به خروج دونالد ترامپ از برجام و وضع تحریم‌های سنگین علیه ایران، اروپایی‌ها فعالیت‌های اقتصادی خود در ایران را به حداقل رساندند. همین امر باعث شد که به تدریج ایران هم نارضایتی خود را از اروپا اعلام کند. این روابط تیره و تار ماند و به تدریج هم تیره و تارتر شد. در دولت سیزدهم این روابط به دوره احمدی‌نژاد برگشت و جنگ اوکراین هم تشدید مضاعفی بر این روابط تیره و تار شد. به گونه‌ای در همین روزهای اخیر هواپیمایی و کشتیرانی ایران، با تحریم سنگین کشورهای اروپایی روبه رو شدند. ما همین حالا در بدترین وضع روابط با اروپا قرار داریم. شرایط طوری است که اگر یک مرحله دیگر به جلو می‌رفتیم ممکن بود که مشکلاتی در بحث روابط سیاسی ما با کشورهای اروپایی ایجاد شود.

در روزهایی که حتی نشانه‌های امیدوار کننده‌ای از بهبود روابط با اروپا نمی‌دیدیم، خبر می‌رسد که گفت‌و‌گوهایی با اروپایی‌ها در آخر این هفته صورت خواهد گرفت. این تصمیم مقامات جمهوری اسلامی می‌تواند راهی برای حل مشکلات موجود بر سر مسیر روابط ایران و اروپا بگشاید. اگر این گفت‌و‌گوها به پیش رود که احتمالاً پیش رونده هم خواهد بود، خود اروپا مجبور خواهد شد که در مقابل ایران کوتاه بیاید و از خواسته‌های اضافی خود دست بردارد. تنها راهی که برای ایران در این مقطع حساس وجود داشته همین مذاکرات بوده است.

روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها