کیهان: آمریکا همان اسرائیل است
اولین سفر پزشکیان به نیویورک برای شرکت در هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد فرصتی طلایی برای بیان ظلم صهیونیستها به پشتوانه آمریکا و محاکمه جنایتکاران و حامیان آنان است. فرصتی که مدعیان اصلاحات درست در نقطه مقابل آزادگی و انسانیت آن را به بهانهای برای رابطه با آمریکا تعبیر میکنند.
نشست مجمع عمومی سازمان ملل یکی از منحصر به فردترین فرصتها برای بیان موضع بینالمللی کشورمان در سطح افکار عمومی و رهبران جهان است.
هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل که در سایه قریب به یک سال جنگ ظالمانه رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه در حال برگزاری است، بیش از هر موضوعی تحت تاثیر فشارهای افکار عمومی در جهان بر علیه جنایات جنگی اسرائیل قرار گرفته است.
در این میان، ایران که در بیش از 11ماه طی شده از جنگ غزه و در سایه سکوت مرگبار سران دیگر کشورها بالاخص کشورهای اسلامی، بلندترین و رساترین صدای حمایت از ملت فلسطین و مظلومیت مردم غزه به شمار میآید، بیش از هر زمان دیگری، باید از این تریبون برای محاکمه رژیم صهیونیستی و مهمتر از آن بزرگترین حامی این رژیم یعنی ایالات متحده آمریکا استفاده کند.
در همین راستا، یک افسر ارشد در نیروی هوائی ارتش رژیم صهیونیستی در گفتوگو با هاآرتص فاش کرد که رهبران رژیم اشغالگر در حال بررسی پیشنهادی برای افزایش تولید بمب، موشک و سایر مهمات «در داخل اسرائیل» برای کاهش وابستگی نیروی هوائی به سایر کشورها به ویژه آمریکا هستند.
این افسر به هاآرتص گفت که اگر کمکهای آمریکاییها نبود ارتش اشغالگر به ویژه نیروی هوائی اسرائیل برای ادامه جنگ خود برای بیش از چند ماه با مشکل شدید روبهرو میشد.
دولت بایدن در یکی از آخرین اقدامات خود با موافقت کنگره، کمکهای نظامی اضطراری بیسابقهای را به ارزش ۱۴ میلیارد دلار، علاوهبر کمکهای نظامی عادی سالانه آمریکا به مبلغ ۳.۸ میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی اختصاص داد.
در برابر وظیفه انسانی، اخلاقی و ذاتی حمایت از کودکان فلسطینی، لبنانی که امروز برعهده مسعود پزشکیان و سید عباس عراقچی قرار گرفته است، مدعیان اصلاحات با عدم احاطه و آگاهی به واقعیتهای کنونی نظام بینالملل، با تجویز نسخه دیدار و مذاکره با آمریکا در چنین شرایطی، با فرار به جلو سعی در مهیاسازی فضا برای تکرار تجربه شکست خورده برجام دارند.
مدعیان اصلاحات و امیرکبیرهای خودخوانده، در حالی با ذوقزدگی تمام در حال تکرار سناریوی منتهی به برجام هستند که در مدت سپری شده از آغاز دولت چهاردهم، غربیها حتی از ارسال کوچکترین پالس و سیگنال مثبتی برای مذاکرات رفع تحریمها دریغ ورزیده و در طی هفتههای اخیر، با تحریم ایران ایر، به بهانه واهی ارسال موشک از ایران به روسیه، دور جدیدی از فشار به منظور امتیازگیری بیشتر را در دستور کار خود قرار دادهاند.
رسانههای زنجیرهای با در پیش گرفتن این خط رسانهای خواسته یا ناخواسته، عامدانه و غیرعامدانه در حال مهیاسازی فضا برای امتیازگیری بیشتر غربیها در مذاکرات آتی هستند.
واقعیات کنونی نظام بینالملل، روابط ایران و آمریکا و منازعه میان دو کشور، در پی انبوهی از وقایع و تصمیمات در طی ده سال گذشته باید تحلیل شود.
اساسا هرکسی که در برهه کنونی، نسخه پیشقدم شدن ایران برای مذاکره با غرب را تجویز میکند باید به این سؤال اساسی پاسخ دهد که نتیجه حسن نیت ایران در جریان آزادسازی آمریکاییها در لبنان، تعلیق داوطلبانه فعالیتهای هستهای در زمان اصلاحات، همکاری حداکثری ایران در جریان آزادسازی هرات در زمان سقوط طالبان و نهایتا برجام با چه جوابی از سوی آمریکا روبهرو شد و چه تضمینی برای عدم تکرار روند و مسیری است که بارها مورد استفاده قرار گرفته و هر بار به قیمت تضییع منافع ملی کشور به پایان رسید.
در پشت زمینه افکار مدعیان اصلاحات و بانیان برجام، در تمام موارد فوق بیش از اینکه آمریکا، خوی استکباری و بیتعهدی ذاتی آن به توافقات بینالمللی مقصر شکست این تجربهها باشد، ایران به دلیل عدم عقبنشینی بیشتر مقصر جلوه داده میشود.
عقبنشینی دولت یازدهم از حقوق قانونی در برنامه صلحآمیز هستهای و برنامه فضائی کشور و سعی آنان برای تماس و نزدیکی به دولتمردان آمریکایی، در نهایت به خروج بیکیفر آمریکا از برجام و تحریمهای شدیدتر این بار بدون قطعنامه شورای امنیت ختم شد.
در همین راستا، مسئله ارتباط ایران و آمریکا در سال 1403، در برابر کوهی از ناجوانمردیها، ظلمها، بیتعهدیها و خیانتهای آمریکا در برابر اعتمادسازیها و حسننیتهای ایران قرار دارد.
ترور ظالمانه شهید سپهبد قاسم سلیمانی، تحریمهای حداکثری آمریکا پس از خروج از برجام، بیتفاوتی اروپاییها نسبت به بیتعهدی و عدم وفای به عهد آمریکا در برجام، حمایتهای بیحد و حصر این کشور از اسرائیل، علی رغم میل باطنی مدعیان اصلاحات، هنوز از یاد ملت ایران نرفته است.
در کنار این، تجربه برجام، ایران را نسبت به بیتضمینی هر توافق و مذاکرهای با آمریکا بدبینتر کرده است. به نظر میرسد این نکته که صراحتا در یادداشت اخیر فرید زکریا در واشنگتنپست نیز مورد اشاره قرار گرفته، به مذاق مدعیان اصلاحات و بانیان برجام خوش نیامده و عجیبتر آنان پس از نزدیک به 9 سال از توافق 2015، عامدانه در حال چشمپوشی از شکست برجام هستند.
برجام نشان داد که مشتاق نشان دادن به توافق که در زمان برجام نیز در جمله «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» متبلور شد، دست کشور را برای چانهزنی در برابر طرف مقابل خالیتر نشان داده و بیش از همه، تیم مذاکرهکننده را برای استیفای حداکثر حقوق ملت تحت فشار قرار میدهد.
اتکای دولت چهاردهم به این خط و به روندی که پیشتر توسط دولت یازدهم در برجام پیگیری شد، بدون شک دولت نوپای پزشکیان را در دور باطلی خواهد انداخت که در زمان دولت اصلاحات و دولت روحانی تکرار و در هر دو مقطع به خیانت آمریکا و غرب به توافق با ایران و تشدید فشارها علیه ملت ایران ختم شد.
تکرار مسیر عقبنشینی تمام و کمال در برابر غرب که در سالهای پایانی دولت اصلاحات منجر به محور شرارت خواندن ایران و در سالهای پایانی دولت روحانی به فشار سنگین اقتصادی و کاهش صادرات نفت ایران به کمترین میزان منتهی شد، بیش از هرکس پزشکیان و عراقچی را در برابر ملت ایران مورد سؤال قرار خواهد داد. در کنار تجربه تاریخی، بیاعتمادی ذاتی فضای نظام بینالملل و فارغ از اینکه در پس هر اقدامی در سیاست خارجی و عرصه دیپلماسی باید منافع ملی در نظر گرفته شود، تجویز نسخه مذاکره مستقیم با آمریکا در این برهه و دیدار با سردمداران این کشور، در زمانی که حمایتهای بیپایان آمریکا از جنایات اسرائیل، بارها مورد تاکید رئیسجمهور، وزیر دفاع، وزیرخارجه و دیگر مسئولین آمریکایی قرار گرفته است، نشانگر عمق بیاخلاقی و وجدان خفته در میان غرب دوستان در داخل کشور است.
مذاکره با آمریکا مادامی که هیچ حسن نیت و اقدام رو به جلویی را در برابر ظلمهای خود به ملت ایران در ده سال اخیر نشان ندهد و حرکتی را در جهت بهبود روابط در دستور کار خود قرار ندهد، جز خیانت به منافع ملی ایران و تکرار مسیر شکستخوردهای که در برجام، توافق بروکسل و بیانیه سعدآباد تکرار شد، دستاوردی را به همراه نخواهد داشت.
حسن نیت، حسن نیت به همراه دارد، اصلی که آمریکا هیچگاه به آن پایبند نبود.
کیهان
دیدگاه تان را بنویسید