مسیر انقلاب را به دلخواه تحریف کنید/ آیا «انقلاب ۱۹۷۹» بازی موفقی است؟/ خیابان های تهران در تسخیر مجاهدین! +عکس
سازندگان بازی «انقلاب 1979» ادعا کردند این بازی بناست به روایت مستند از انقلاب اسلامی ایران در سال 57 بپردازد و برای کاربران این امکان ایجاد شود تا در قالب چندین شخصیت مختلف، مسیر انقلاب را به دلخواه تغییر دهند، ولی پس از انتشار بازی مشخص شد همه چیز در حد ادعا باقی مانده است.
سرویس فرهنگی فردا؛ علی صابونچی: بالاخره پس از تبلیغات فراوان از سوی رسانه های غربی و بالاخص آمریکایی بازی انقلاب 1979، جمعه سیاه در تاریخ 17 فروردین سال جاری منتشر شد.
بازی که به ادعای سازندگان آن بنا داشت به روایت مستند از انقلاب اسلامی ایران در سال 57 بپردازد، ولی پس از انتشار در حد همان ادعا باقی ماند.
این بازی توسط فردی به نام نوید خوانساری تهیه و کارگردانی شده است. خوانساری که سالها در کمپانی های بزرگی همچون ) راک استار گیمز (Rockstar Games و ) استودیوی رمدی (Remedy فعالیت داشته به یکباره با افتتاح شرکت شخصی خود با نام (اینک استوریز iNK Stories ) و رونمایی از پروژه ساخت بازی در خصوص انقلاب اسلامی ایران در صدر اخبار قرار گرفت.
وی در مصاحبه های خود در خصوص این پروژه می گوید:
" قرار است در این بازی، وقایع اصلی و مهم انقلاب ایران (سیر پیروزی انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی) به تصویر کشیده شود و برای کاربران این امکان ایجاد شود تا در قالب چندین شخصیت مختلف، مسیر انقلاب را به دلخواه (با توجه به گرایش های سیاسی و مذهبی خود) تغییر دهند ."
ولی مدتی بعد علیرغم ادعای خوانساری مبنی بر تلاش برای ادامه کار با تیم حرفه ای، این پروژه تغییرات زیادی کرد که می توان عمده ترین دلیل آنرا پیدا شدن سرمایه گذار جدید دانست.
اضافه شدن افرادی که تنها سابقه و معروفیت ایشان بازی در فیلم ها و سریال های ضد ایرانی همچون سنگسار ثریا، هوملند Homeland ، 300 ، آرگو Argo و ... است به عنوان صدا پیشه نه تنها به کیفیت بازی نیفزوده که حتی باعث ضعف بازی هم شده است. این یکی دیگر از دلایل تغییر خط اصلی پروژه تبدیل آن از یک بازی تاریخی درباره انقلاب اسلامی به یه بازی ضد انقلاب اسلامی ایران است.
نوید نگهبان، برای نقش شهید اسدالله لاجوردی بازیگر فیلم های ضد ایرانی "سنگسار ثریا " American Sniper و Homeland
داستان بازی درباره جوانی دانشجو به نام رضا شیرازی از خانواده ای وابسته به رژیم طاغوت است که برای تحصیل به آلمان رفته و در روزهای انقلاب به ایران برگشته و با تشویق دوست خود بابک آزادی که اتفاقا کارگر خانه شان است به یکباره خود را در میان انقلابیون می بیند.
حسین برادر رضا یکی از ارتشی های رژیم شاهشنشاهی است که برای ساواک کار می کند و در مقابل پسرعموی آنان یعنی علیرضا شیرازی از انقلابیونی است که به سازمان مجاهدین خلق پیوسته و مثلا قرار است تاثیرگذاری هر دو نفر بر روی تصمیمات رضا ادامه بازی را مشخص نماید ولی در عمل تغییر آنچنانی در روند بازی ندارد.
در جریان بازی رضا به همراه بابک در شهر که حال هوای انقلاب آن را گرفته به گشت گذار می پردازد و با گروه های مختلف مبارز اعم از توده ای و کمونیست و ملی گراها و مذهبیون و ... مواجه می شود.
ماموریت اصلی مخاطب در این بازی این است که در نقش بابک در این گشت و گذار به عکاسی از سطح شهر بپردازد و هر عکس که از سطح شهر گرفته می شود با نمونه اصلی نمایش داده شده و در ذیل آن توضیحاتی هم داده می شود. سازندگان بازی سعی دارند تا با استفاده از عکس های واقعی مایکل ستبون (Michael Setbon) عکاس خبری معروف بود که در زمان حضورش در ایران، عکسهایی از انقلاب تهیه کرده، القاء کنند که تمام محتوای این بازی بر اساس واقعیت است و لیکن تحریف تاریخ و یا وارونه جلوه دادن واقعیت از جمله مواردی است که به برخی از آنها اشاره می شود.
در این بازی رضا توسط بابک و علیرضا با زنی توده ای به نام بی بی گلستان آشنا می شود که مدیریت هسته مرکزی انقلاب، متشکل از همه گروه های مبارز اعم از توده ای، مجاهدین خلق، ملی گراها ، کمونیست ها و مذهبیون در یک سینما برنامه ریزی و هدایت انقلاب را به عهده دارد. همین گروه برنامه ریزی برای تجمع 17 شهریور در میدان ژاله را بر عهده دارند و رضا با گرفتن کارت عضویت سازمانی رسما به عضویت این گروه در می آید.
این درحالی است که اعضاي اوليه شورای انقلاب ، شهيد مطهري، شهيد بهشتي، آيت الله موسوي اردبيلي، شهيد باهنر، آيت الله هاشمي رفسنجاني، آيت الله طالقاني، آيت الله خامنه اي، آيت الله مهدوي کني، احمد صدر حاج سيد جوادي، مهندس بازرگان، دکتر يدالله سحابي، مهندس کتيرايي، سرلشکر ولي ا... قرني و سرتيپ علي اصغر مسعودي بودند که پس از پيروزي انقلاب و تشکيل دولت موقت، دکتر حسن حبيبي، مهندس عزت الله سحابي، دکتر عباس شيباني، ابوالحسن بني صدر، صادق قطب زاده، مهندس ميرحسين موسوي، احمد جلالي و دکتر حبيب الله پيمان از اعضاي بعدي شوراي انقلاب بودند .
نادیده گرفتن نقش روحانیون در رهبری گروه های مردم و مساجد و هیئات مذهبی به عنوان پایگاه های مردمی انقلاب از تحریفات تاریخی این بازی است ، به نحوی که شما در این بازی حتی یک مسجد و یا روحانی در جریان انقلاب نمی بینید.این در حالی است با رجوع به تمام اسناد و مدارک و حتی منابع غیر معتبر مثل ویکی پدیا در خصوص حادثه 17 شهریور اذعان دارند که برنامه ریزی برای اعتراض به حادثه سینما رکس ابادان در روز 17 شهریور در میدان ژاله توسط علامه یحیی نوری از علمای تهران صورت گرفته و ایشان تا همین چندسال پیش ، قبل از فوت در دفتر و مدرسه قدیم خود در خیابان مجاهدین اسلام به درس و بحث مشغول بودند.
همچنین در این بازی با نمایش تصاویر مختلف آیت الله شریعتمداری در کنار تصویر حضرت امام خمینی در دست تظاهر کنندگان و دست به دست شدن نوار های سخنرانی ایشان در کنار نوارهای سخنرانی حضرت امام ، به مخاطب القاء می کنند که اکثریت مردم طرفدار رهبری آیت الله شریعتمداری بوده اند و طرفداران آیت الله خمینی در اقلیت قرار داشتند از این رو، همه خواستار رهبری وی بوده اند، نه رهبری آیت الله خمینی !
در این بازی نقش بازاریان و قشر سنتی مذهبی نیز کمرنگ و در بخشی مخالف جریان های انقلابی نشان داده میشود. به نحوی که در بخشی از بازی رضا در مقابل ورودی بازار از جمعی عکس می گیرد که در حال سینه زنی و عزاداری هستند و یا اینکه در بخشی دیگر در تجمع روز هفده شهریور بین مامورین رژیم شاهنشاهی و هسته مرکزی انقلاب که در حال سخنرانی و برگزاری میتینگ برای مردم هستند درگیری ای صورت می گیرد و یکی از رهبران این گروه به نام عباس توسط یک ناشناس با یک چاقوی مخصوص قالیبافی مورد سوءقصد قرار میگیرد. در ادامه بازی هم عباس با دیدن این چاقو و اطلاع از اینکه با این چاقو مورد سوئ قصد واقع شده می گوید که این وسیله فقط در مغازه های فرش فروشی بازار پیدا می شود و به بازیکن القاء می کند که بازاریان از ابتدا با جریان انقلاب همراه نبوده اند و خشونت ها خودسرانه و خیانهای زمان انقلاب را به بازاریان منتسب می نماید.
وجود لوگوی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) بر روی دیوار ها و لباس تظاهرکنندگان و انقلابیون هم سعی در این دارد که القاء کند اکثریت انقلابیون از طرفداران این سازمان بوده اند و پس از پیروزی ، انقلاب توسط اسلامگرایان مصادره شده است.
این بحث زمانی جلوه پیدا میکند که رضا در جریان بازی و در ایام پس از پیروزی انقلاب در یکی از خانه های تیمی دستگیر می شود و وقتی در زندان اوین در مقابل بازجوی خشن خود قرار می گیرد با معرفی توسط خود بازجو ، مخاطب متوجه میشود که وی کسی نیست جز شهید سید اسدالله لاجوردی.
سازندگان بازی در پرونده بازی برای معرفی شهید سید اسدالله لاجوری از وی به عنوان قصاب اوین نام می برند و اینجاست که میتوان به عمق کینه و دشمنی منافقین را از این شهید بزرگوار پی برد.
در این بازی شهید لاجوردی با شکنجه های مختلف مثل باتوم برقی، اقدام به خفه کردن با تسبیح و تهدید با چاقو و اسلحه و حتی شکنجه برادر رضا در مقابل چشمانش، سعی دارد تا از وی اعتراف بگیرد و به محل اختفای بی بی گلستان پی ببرد.
شهید لاجوردی در حین بازجویی از رضا پرونده ای که در مقابلش است آرم و لوگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درج شده و و این درحالی است که رسیدگی به موضوع منافقین در آن برحه زمانی در اختیار دادستانی انقلاب اسلامی و کمیته انقلاب اسلامی بود نه سپاه پاسداران!!!
لازم به ذکر است که این مطالب تنها گوشه کوچکی از تناقضات و ایرادات محتوایی این بازی است و برای کوتاهی سخن از بیان آنان اجتناب شده است.
دست آخر ذکر این نکته لازم و ضروری است که این به اصطلاح بازی رایانه ای علاوه بر عدم موفقیت در استناد به یک روایت تاریخی به دلیل تحریف های موجود، فاقد عناصر مهم موفقیت در بازی ها مانند مراحل اکشن، معماهای درون داستان، گرافیک قوی، دوبله و صداگذاری مناسب، جذابیت داستانی، قابلیت انتخاب مسیر توسط مخاطب و... است.
بهتر است بگوییم که این اصلا یک بازی رایانه ای نیست و در خوشبینانه ترین حالت یک کلیپ یا انیمیشن است که با کمک مخاطب به مرور یک دروغ بزرگ تاریخی می پردازد و امیدوار است که مخاطب این دروغ را پذیرفته و با آن همراه شود.
به هر حال جدای از محتوای این بازی، به دلیل نکات فوق انجام این بازی به هیچ کس علی الخصوص گیمرهای حرفه ای توصیه نمی شود چرا که فقط وقت شما را هدر می دهد.
منابع اینترنتی مورد استفاده :
· مرکزاسناد انقلاب اسلامی
· ویکی پدیا
· IMDB
· INK Stories سایت سازنده بازی 1979 Revolution
· کالبدشکافی بازی های رایانه ای
· آرماگدون
دیدگاه تان را بنویسید