سراج 24: فیلم «زاپاس» از جمله آثار در حال اکران سینمای ایران است که معادله ای تازه را رقم زد. در واقع این فیلم ساده و بی ادعا در این مدت توانست رقیبانی شناخته شده مانند «دراکولا» ی عطاران را در گیشه شکست دهد و به عنوان یکی از پُرفروش ترین فیلم های امسال شناخته شود. از این رو با برزو نیک نژاد، نویسنده و کارگردان این اثر به گفت و گو پرداختم. کارگردانی که در کارنامه اش سریال هایی پُر مخاطب چون «دردسرهای عظیم 1 و 2» را ساخته است و به دنبال این است که آثاری مماس با نگاه مخاطب را به اجرا درآورد. آقای نیک نژاد از نگاه شما «زاپاس» را می توان فیلمی ملودرام در مایه های کمیک دانست؟ یا این که شما آن را فیلمی در ژانر «کمدی» محسوب می کنید؟ «زاپاس» در ژانر کمدی قرار می گیرد، البته من در آن از جنس کمدی اسلپ استیک استفاده نکردم. در واقع یک چیزهایی را برای خودم در ساخت این فیلم در نظر گرفتم. اینطور بگویم که من شرایط ساخت فیلمی کاملا خنده دار را با استفاده از بهترین بازیگران این ژانر داشتم اما نمی خواستم به هر قیمتی ایجاد خنده در تماشاگر کنم. من به دنبال اثری ملودرام با مایه های شیرین بودم که در بستر کمدی قرار می گیرد. حتی
برخی آثار باستن کیتون هم در بستر اجتماعی با فرمی کمدی قرار می گیرد. اصولا 2 نوع سینمای کمدی می توان فرض کرد که یکی کاملا متکی به کمدین است. دسته دیگری هم از فیلم ها وجود دارند که می توانند در عین جذابیت مخاطب را وارد درام کرده و احساساتش را برانگیزند. این 2 نوع سینما کاملا متفاوت است. جواد عزتی در عین این که بازیگر با استعدادی در آثار کمدی است اما به دلیل عدم هدایت لازم در برخی آثار دچار تکرار در اجرای بازی ها شده است! شما چگونه به هدایت وی در «زاپاس» پرداختید؟ حتما در شخصیت پردازی و نوع بازی ها کار کردیم تا به تکرار نرسیم. شما اصلا شباهتی میان «لطیف» در سریال «دردسرهای عظیم» و کاراکتر «سعید» در فیلم «زاپاس» می بینید؟ یک فیلمی پیش از این جواد عزتی در سینما کار کرده که خیلی هم پُرفروش شده بود و شباهت زیادی با کاراکتر «لطیف» داشت اما در «زاپاس» همه بازیگران متفاوت هستند. ما بازی های خاصی در «زاپاس» طراحی کردیم. می دانید که حتی نوع نگاه کردن بازیگر می تواند شمایل متفاوتی از او بسازد. فرم نورپردازی و فیلمبرداری و طراحی های لباس و چهره «زاپاس» هم با آثار دیگر فرق دارد. در تلویزیون که زمانی اندک و پول بیت
المال وجود دارد نمی توان تجربه گرایی کرد اما در سینما که در بخش خصوصی کار می کنیم این مساله می تواند انجام شود. با وجود پیامدهای ناگوار ساخت فیلم های کمدی در آینده دوست دارید باز هم به ساخت آثاری در این ژانر بپردازید؟ شکست هنری ام «ناخواسته» بوده که نتوانست اکران شود، با این که در جشنواره فجر و در جشنواره های مهم بین المللی جوایز بسیاری گرفت. از ساخت فیلم «زاپاس» هم راضی هستم و اگر شرایط مناسبی وجود داشته باشد دوست دارم باز هم فیلم کمدی بسازم. البته فیلمنامه ای نوشتم که با ساخت آن دیگر آرزوهای فیلمسازی ام به انتها می رسد. اثری جدی است؟ بله. اصلا همه چیز برایم جدی است و «زاپاس» هم این گونه است، چنان که بعد از تماشای فیلم می توان نشست و لایه های مختلف آن را باز کرد. ما در این فیلم نقدی اجتماعی به این مساله زدیم که با آسیب دیدن یک فرد نباید همه چیز را فدا کرد. کل فیلم در راستای دوست داشتن است و نمی توان بدون عشق و نگاهی دلی کار کرد، وگرنه به شکلی کارمندی با مسائل مواجه می شوید. من به دنبال نگاهی ساده و زلال و شیرین در فیلم «زاپاس» بودم. البته انگار باید فیلمساز کارهای عجیبی انجام دهد که مورد توجه برخی
منتقدان قرار بگیرد! من در این فیلم و کلا در سینما به دنبال نگاه مردم هستم و سعی می کنم به شکلی صادقانه و با نگاهی همراه با احترام برای آن ها فیلم بسازم. من اصلا سینمای ساده و صادقانه را دوست دارم و دنبال پیچیدگی های خاص فیلمسازی نیستم. سینمایی که حرف عجیب از جنس اپوزیسیونی می زند را اصلا نمی فهمم. برخی فیلم های گنده را می بینی که تهش هیچ چیزی برای مخاطب ندارند! من حرف های بزرگ را در فیلم «زاپاس» به شکلی ساده زدم. پس مانند برخی فیلمسازان ادعاهای عجیب و دورافتاده ای ندارید! اصلا بلد نیستم شعارهای عجیب بدهم. من با مردم و در میان آن ها زندگی می کنم و جزو گروه خاصی نیستم. فیلمی مردمی و دلی ساختم که مردم از آن لذت ببرند و به قوام زندگی شان کمک کند. من از نقدهای منصفانه هم استقبال می کنم. به هر حال در هر کاری نقدهایی وجود دارد، چنان که در عین استقبالی که از سریال های ساخته شده ام به عمل آمده برخی ها مرا در فضای مجازی بابت آن ها مورد نقد قرار دادند. البته انتظار می رود که حساسیت های فیلمسازی تان را در ساخت سریال هم به کار ببرید. درباره سریال «قرعه» معذرت خواهی کردم که به دلیل وجود برخی شرایط آن چیزی که می
خواستیم، رخ نداد. اگر چه در رتبه بندی مخاطبان تلویزیونی در عید امسال رتبه اول را به دست آورد. با این وجود من دوست داشتم با 75 درصد مخاطب سوم شوم تا این که با 41 درصد تماشاچی بخواهم اول شوم! فکر می کنم این مساله همه چیز را بازگو می کند. به هر حال قصه در سریال سازی بسیار مهم است. گاهی پیش می آید که نویسنده در فرصتی محدود می خواهد شما را به مقصد برساند و این مساله باعث می شود که شرایط متفاوتی پیش بیاید. حالا من می توانستم قبول نکنم که این مسیر را با سرعت بروم اما پذیرفتم و دیگر باید جریمه آن سرعت بالا را هم پرداخت کنم! حقیقتش این است که سریال «قرعه» با آن همه کاراکتر و داستان ها و شیوه میزانسن و دکوپاژ کار بسیار سختی بوده است اما این همه چیز نیست و باید مخاطبان بتوانند قهرمان قصه را درک کنند اما تماشاچی قهرمان قصه را در این سریال گم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید