مدیریت سلیقه‌ای و شبانه برای احیای میراث ضرغامی

کد خبر: 555908

شبکه ی منحل شده تماشا احیا و شبکه پنجی که هیچگاه رنگ و بوی یک شبکه تخصصی اقتصاد را به خود نگرفت کنار گذاشته شد. خبر راه اندازی دوباره شبکه تهران که اطلاعیه اش در باب تشکر از همراهی شش ماهه ی مردم دلها را ذوب می کرد از راه رسید. شبکه ی شما هم که هنوز معلوم نیست برای چه تاسیس شد بدون توفیقی در جذب مخاطب و برنامه سازی با شمایل جدیدی باز می گردد. از شما چه پنهان شاید همین روزها...

مدیریت سلیقه‌ای و شبانه برای احیای میراث ضرغامی

ضرغامی سرافراز علی عسکری

سرویس فرهنگی فردا؛ وحید پناهلو: مدیر بین المللی و هجده ماهه (سرافراز) که روی کار آمد افزایش کمی شبکه ها را سیاستی اشتباه دانست، سیاستی که چیزی جز افزایش بدهی ها و کاهش کیفیت برنامه ها به ارمغان نیاورده است. برای همین تعدادی از شبکه های مدیر پیشین را تعطیل و کارمندهایش را به شبکه های دیگر و یا به آغوش خانواده فرستاد. انحلال شبکه­ تماشا و بازار و جایگزینی شبکه اقتصاد بجای شبکه تهران و انتقال شبکه تهران به شبکه HD از اقدامات این مدیر برون مرزی و به نسبت جوان بود.

یک روز جدید و چند خرده رویداد عجیب!

(روایت خیالی اول)

روز- داخلی- منزل یک خانواده که تازه از خواب بیدار شده اند

چند ساعتی از شروع روز جدید گذشته و نور آفتاب از لابلای پرده­ی پنجره به اتاق راهی باز کرده است. این اتفاق یعنی دیگر وقت جدا شدن از رخت خواب و آغاز یک روز دیگر است، بعد از چند حرکت کششی و شنیدن صدای خوشایند مهره های کمر و گردن از جا برمی خیزیم و با آبی که به صورتمان می زنیم و در دهان می چرخانیم کم کم یخمان آب می شود. کمی به حرکاتمان چاشنی عجله را هم اضافه می کنیم و لباس هایمان را می پوشیم که دیر نشود. زرنگ تر های ما اما وقت بیشتری دارند. بعد از یک از دوش صبحگاهی نشاط بخش کنار سفره ی صبحانه می نشینند و بعد از چند جمله با خانواده دست به کنترل تلویزیون می برند تا جای صدای آرام خانه را با صدای مجریان شاد و به تصنع پرانرژی سیما عوض کنند.

اما به محض روشن شدن تلویزیون با اتفاقات عجیبی روبرو می شویم که شکی به دلمان راه می دهد. شک بر اینکه نکند هنوز خوابیم و این ها رویای کاذبه ای بیش نیست؟ شبکه ای که هنگام خاموش کردن تلویزیون در شب گذشته روی آنتن بوده است وجود ندارد، پیام سیگنال وجود ندارد ما را از کنار سفره جدا می کند تا اتصالات آنتن تلویزیون را چک کنیم. مشکلی وجود ندارد، با تعویض کانال تعجمان بیشتر هم می شود. یک شبکه ی با اسم و شمایل جدید ظاهر می شود. این بار با حساسیت بیشتر سیم آنتن را چک می کنیم تا نکند سیم آنتن خانه ی ما و همسایه یکی شده باشد. یک تعویض دیگر و بهت بیشتر، مجری شب پیش کانال فلان در برنامه ی صبحگاهی کانال بهمان دیده میشود و خبر از ادغام کانال فلان در کانال بهمان را میدهد و با لبخندی فرمایشی این اتفاق فرخنده را به بینندگان تبریک میگوید. قید سر و صدای مجریان و اخبار راه ها و تعطیل بودن یا نبودن مدارس را میزنیم و سکوت را میزبان خانه می کنیم.

یک مشت رفت و برگشت بی حاصل

مدیر مهندس و غالبا خندان (ضرغامی) تعداد شبکه ها را افزایش داد، شبکه هایی که به گفته ی وی قرار بود موضوعات و زمینه های مغفول مانده ی این سالها را پوشش بدهند و برای تمامی ذائقه ها و نیازها خوراک داشته باشند. تعداد شبکه ها به حدی افزایش پیدا کرد که بعضا شبکه ها با فاصله ی کمی از یکدیگر برنامه ای را پخش میکردند. اما مدیر لبخندزنان همچنان بر تصمیم خود استوار بود و فاکتورهای واصله و تسویه نشده را برای مدیر بعدی به تحفه میگذاشت.

مدیر بین المللی و هجده ماهه (سرافراز) که روی کار آمد افزایش کمی شبکه ها را سیاستی اشتباه دانست، سیاستی که نتیجه ای جز افزایش بدهی ها و کاهش کیفیت برنامه ها و ریزش مخاطبین برای صدا و سیما نداشته است. برای همین تعدادی از شبکه های مدیر پیشین را تعطیل و کارمندهایش را به شبکه های دیگر و یا به آغوش خانواده فرستاد. انحلال شبکه­ی تماشا و بازار و جایگزینی شبکه اقتصاد بجای شبکه تهران و انتقال شبکه تهران به شبکه HD از اقدامات این مدیر برون مرزی و به نسبت جوان بود.

بعد از روی کار آمدن مدیر جدید و یارغار مدیر علاقمند به افزایش تعداد شبکه ها (علی عسگری)، سیاست افزایش شبکه ها بهترین کار مدیران قبلی صدا و سیما اعلام شد. شبکه ی منحل شده ی تماشا احیا و شبکه پنجی که هیچگاه رنگ و بوی یک شبکه تخصصی اقتصاد را به خود نگرفت کنار گذاشته شد. خبر راه اندازی دوباره شبکه تهران که اطلاعیه ی چندی پیشش در باب تشکر از همراهی کوتاه مدت شش ماهه ی مردم دل هرمخاطبی را ذوب می کرد از راه رسید. شبکه ی شما هم که اصلا معلوم نبود برای چه و با چه هدفی تاسیس شده بود، بدون اینکه توفیقی در جذب مخاطب و برنامه سازی داشته باشد با شمایل جدیدی بازگشته است. از شما چه پنهان شاید همین روزها خبر بازگشت شبکه ی بی مخاطب بازار هم برای بازگشت کارمندان عائله مندی که شب عید کنار گذاشته شدند هم روی خروجی ها نقش ببندد. شبکه ای که به نظر می آید حتی خانواده های کارمندانش هم روی آن توقف نمی کردند!

مدیریت سلیقه ای برای کشتی به گل نشسته

اتفاقاتی که در مدیریت میلی و باری به هر جهت بزرگترین سازمان فرهنگی و رسانه ای کشور رخ می دهد یک نمونه از خروارها مدل مدیریتی بدون یک نقشه مشخص راه در کشور ماست. مدلی که شاید دقیق ترین ماشین های حساب هم در تخمین هزینه های مالی و انسانی اش ناتوان باشند. البته این دست اتفاقات در سایر بخش ها و ارگان ها هم پرسابقه است. از تغییرات مستمر در سیستم آموزشی کشور گرفته تا انحلال و ادغام و احیای چندین و چندباره ی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور که تصور می شود حتی مدیران و معاونین این دستگاه هم در حال حاضر به طور کامل از ماهیت و وظایف سازمان تحت امرشان اطلاع جامعی ندارند. ظاهرا در این وسط عمری که از مردم گرفته می شود و سرمایه ای که از نظام هدر می رود کمترین توجه را از جانب مدیران و تصمیم گیران دستگاه ها جلب میکند و هر دسته ای که سرکار می آید به فکر تغییرات بنیادین و جا به جایی گروهی و شبانه می افتد.

سوال اینجاست اگر این تحولات رو به جلو و مفید بوده چرا مرتب دستکاری می شود و اگر نتایج مثبتی نداشته است، آیا بازخواست و سوالی برای مدیر پیشین صادر می شود؟ به طور خاص، آیا مشکلات کشتی نزدیک به گل صدا و سیما با تغییر اسم و لوگوی شبکه ها حل می شود؟ آیا از حجم بدهی هایی که کمر برنامه سازان سازمان را به درد آورده و موجب حضور کلافه کننده ی اسپانسرها و بنگاه های تجاری در قاب تلویزیون شده می کاهد؟ آیا بجای صرف هزینه ها پای تغییرات سازمانی و انحلال و احیای شبکه ها نباید به فکر تولید برنامه های با کیفیت بود؟و سوال آخر اینکه با توجه به توصیه ی رهبرانقلاب مبنی بر جا به جایی حداقلی در بین مدیران سازمان، چرا تمامی سمت های کوچک و بزرگ سازمان دستخوش تغییرات گسترده قرار میگیرد و حتی در بخش هایی مثل شبکه خبر که تغییرات مثبتی و رو به جلویی در نحوه ارائه خبر و پوشش رویدادها اتفاق افتاده تیغ قلم برکناری علی عسگری تیز عمل می کند.

تصمیمات شبانه و خیابانی در پایان یک روز کاری

(روایت خیالی دوم!)

شب - خارجی - آقای مدیر داخل خوردو میان ترافیک

تاریکی هوا و ترافیک سنگین بزرگراه ها، خبر از پایان یک روز کاری دیگر می دهد. توی ماشین در راه خانه احتمالا نگاهی به برنامه ی کاری فردا انداخته و پیام های بی جواب مانده­ی گوشی همراه چک می شود. شلوغی خیابان ها دوست نداشتنی تر از آن است که نگاهی را به سمت خودش جلب کند، اما شاید یک بیلبورد خلاقانه بانی یک تصمیم جدید باشد. پیام های موبایل و بیلبوردهای تجاری که چک میشود ناگهان فکر تازه ای به ذهن می رسد، یک فکر بکر و خلاقانه! راه اندازی یک شبکه جدید!

حالا او کلی آدم را هم مشغول کار می کند. ایده ای که شاید فشارهای بیرونی در مورد پایین آمدن نرخ مخاطبین را کم کرده و هزینه ی آنچنانی هم نداشته باشد. برنامه های خریداری و تولید شده را با تیزر جدید و شمایل به روز شده روی آنتنش قرار می گیرد. پیام این دستآورد مهم و حیاتی به معاونین ارسال می شود و دستورات لازم برای به عمل پوشاندن این فکر قبل از رسیدن به منزل صادر می گردد. از ماشین که پیاده میشود نگاهش از دیدن پیام های تبریک معاونین و همکاران به خاطر این اتفاق میمون و پربرکت مشعوف و براق شده است. تصمیمی که احتمالا فاصله اتخاذ تا اجرایش از فاصله محل کار تا منزل کوتاه تر بوده است قطعا درست و رو به جلو خواهد بود و چشم مخاطبین را مجدد به این کشتی پر از سوراخ و اشکال خواهد انداخت. بیراه هم تصور نمی شود اگر این تصمیم با چند جلسه هم اندیشی و گرفتن احتمالی نظرات نخبگان منطقی تر جلوه کند. فردا روز تازه ای است که باید این تصمیمات عملی شود. جواب خسته نباشید و خداحافظی راننده را فاتحانه می دهد و درب منزل را به صدا در می آورد!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت