فارس: یک پایگاه آمریکایی در انتقاد از مواضع استثناگرایانه این کشور در مذاکرات هستهای ایران هشدار داد که این رویکرد موجب شرمساری و ضعف واشنگتن میشود. «نشنال اینترست» در یادداشتی با عنوان «ایده عجیب آمریکا درباره مذاکرات» نوشت: «یکی از تبعات ناگوار و تاسفبرانگیز استثناگرایی آمریکایی، فهم و تصور بسیار نامتقارن و منحرف از مذاکره است. این نوع تصور و فهم میتواند به مانع بزرگی برای ترتیب دادن دیپلماسی موثر آمریکا تبدیل شود». «پل پیلار» محقق تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در بنیاد بروکینگز نویسنده این مطلب افزود: «اگرچه رویکردها و مواضع مبتنی بر این تصور و فهم از مذاکرات منحصر به آمریکا نیست اما به طور خاص به تفکر استثناگرایانه درباره برتری مواضع آمریکا و اینکه چطور تنها ابرقدرت همیشه راه خودش را پیدا میکند، مرتبط است». عضو ارشد مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جرج تاون ادامه داد: «اگر بخواهیم خیلی ساده و رک بگوییم، نتیجه متعاقب از این تصور آن است که مذاکره یعنی رویارویی بین دیپلماتها که در آن آمریکا درخواستهایش و گهگاه خط قرمزهایش را مطرح کرده و طرف دیگر آن درخواستها را میپذیرد و ماموریت دیپلماتها کار روی جزئیات
اجرای آن درخواستها است. اگر طرف مقابل با متن سند همراهی نکرده و درخواستهای آمریکا را نپذیرد، این کشور مجبور به اعمال فشار بیشتر میشود تا طرف مقابل به درخواستها تن بدهد». محقق ارشد آمریکایی نوشت: «این نوع نگاه با فهم بقیه جهان از مذاکرات فرق دارد. در نوع نگاه جهانی در مذاکرات هر طرف با اتخاذ مواضعی که هیچ یک انتظار پذیرش آن را ندارد یا حداقل انتظار پذیرش همه آن را ندارد، شروع میکنند و با شروع روند بده بستان و امتیازدهی متقابل به نقطهای برای سازش و تفاهم میرسند که بر اساس آن توافق برای طرفها بهتر از عدم توافق است». پیلار تصریح کرد: «زمانی در حوزه سیاست داخلی آمریکا بده بستان و پیدا کردن تفاهم و سازش کار روزمره بود. اکنون و در محیط به شدت و بیش از حد حزبی، این موضوعات بسیار به ندرت صورت میگیرد. آنچه اکنون متعارف است اعمال خطوط قرمز است که البته شاید نامش را چیز دیگری بگذارند و تمرکز بر انواع فشارها یا اجبار که سبب شکست کامل طرف مقابل شود. تحلیلگر ارشد امور مربوط به سیاست خارجی در ادامه انتقادات از فضای موجود در سیاست آمریکا افزود: «تمایلات داخلی، سیاسی و اقتصادی سبب تقویت روشهای فکری و تفکری درباره
چانهزنی در مذاکرات شده است که تثبیت نوع نگاه ویژه و غیرمفید آمریکا از مذاکرات بینالمللی را سبب شده است. نتیجه این نوع نگاه منبعی برای شرمندگی و نشانی برای ضعف است. ما این موضوع را در آتش توپخانهای انتقادات مخالفان مذاکرات هستهای دولت باراک اوباما با ایران مشاهده کردهایم». محقق بروکینگز ادامه داد: «در میان این انتقادات، ملاحظاتی وجود دارد درباره اینکه آمریکا به طور دقیقی روی آنچه شاید قبلا مواضع و درخواستهایش بوده باقی نمانده است. برای مثال از آتش توپخانهای انتقادات درباره مذاکرات هستهای ایران میتوان به نامه اخیر باب کورکر رئیس کمیته روابط خارجی سنا(+) اشاره کرد. کورکر از اینکه دولت از اهداف و مواضع ابتدایی خود عقب نشسته ابراز ترس و اعلام هشدار کرد». پیلار در ادامه مدعی شد: «پاسخ مناسب به چنین بیانیهها و مواضعی این است که؛ بله آمریکا در حال دادن امتیاز بوده است و ایرانیها حتی امتیازات بیشتری دادهاند که این اسمش مذاکره است. عدم انعطاف رویکردی برای چانهزنی است اما ضرورتا رویکرد خوبی نیست و سبب نمیشود که چانهزنی به اتمام برسد». او با اشاره به تصویب طرح مجلس شورای اسلامی برای الزام به حفظ
دستاوردهای هستهای در مذاکرات نوشت: «سفسطه دیدگاه استثناگرایانه نامتقارن آمریکا از مذاکرات وقتی مشخص میشود که دیگر طرفها به ما یادآوری کنند مذاکرات واقعا یک تلاش و مسیر دو سویه و جاده دو طرفه است. اعضای مجلس ایران این هفته این موضوع را با تصویب طرحی درباره مذاکرات به ما یادآوری کردند. تحلیلگر ارشد آمریکایی تصویب کلیات طرح مجلس شورای اسلامی درباره مذاکرات هستهای را خط قرمز آن برای کنگره توصیف کرد و افزود: «این اقدام پیامی برای همتایانشان در واشنگتن است که آنها هم میتوانند همان نقش را ایفا کنند و اینکه کسی مجوز انحصاری به آمریکا نداده که خطوط قرمز تعیین کند». او افزود: «مذاکرات مبتنی بر بده بستان حداقل این کارکرد را دارد که در خدمت طرفهای هر دو سوی مذاکره خواهد بود. یکی از جنبههای مذاکره آن است که مذاکره شکلی از جمعآوری اطلاعات است و در آن طرفها درباره اینکه طرف مقابل به چه موضوعاتی اهمیت زیادی میدهد و چه موضوعاتی را کمتر مهم میداند اطلاعاتی کسب میکنند و در نتیجه متوجه میشوند چانهزنی در کدام فضا میتواند بیشتر به نیل به توافق کمک کند». استاد دانشگاه جرج تاون تصریح کرد: «رویکرد بده بستان همچنین
به معنای استفاده از امتیازات برای گرفتن امتیازات است. اگرچه از نظر برخی از آمریکایی این موضوع ناخوشایند باشد، این حقیقت مذاکره در دیپلماسی بینالمللی و دیگر فضاهای مذاکره است. مذاکرهکنندگان خوب این موضوع را درک میکنند و به همین دلیل است که آنها با اهداف و مواضع اولیه که کاملا انتظار عدم تحقق آن را دارند، شروع میکنند». در پایان این یادداشت با هشدار درباره ناکامی مذاکرات ناشی از درخواستهای غیرمذاکرهای آمریکا آمده است: «فرض و تصور استثناگرایانه مبتنی بر درخواست و فشار، سبب پرورش کج فهمی درباره این حقایق است و ناکامی در این فهم، میتواند به از بین بردن فرصتهای خوب برای بکارگیری دیپلماسی جهت چانهزنی به بهترین روش جهت ترویج منافع آمریکا منجر شود».
دیدگاه تان را بنویسید