مروری بر زندگی دکتر مصدق السلطنه!

کد خبر: 128275

دكتر محمد مصدق در سال 1261 هـ .ش در خانواده ثروتمند و متنفذ ايرانى چشم به جهان گشود .

رجانیوز: دكتر محمد مصدق در سال 1261 هـ .ش در خانواده ثروتمند و متنفذ ايرانى چشم به جهان گشود . پدرش ميرزا هدايت الله، وزير دفتر، عموزاده ميرزا يوس مستوفى الممالك صدراعظم پيشين ايران بود . مادر وى ، ملك تاج خانم نجم السلطنه از طرف پدر، نوه بـزرگ فتحعلى شاه ، خـواهر عبدالحسيـن فـرمـانـفـرمـا و عـمـوزاده ناصـر الـديـن شـاه و بـرادر نجم السلـطـنـه فـرمانـفـرما سـر دودمان خانـدان هـاى فرمانفرمايان و از دولتمردان ثروتمند و پرقدرت قبل و پس از مشروطه بود . وابستگان و خويـشـاوندان ايشان همگـى جـزو نظام سياسى حاكم و دربار بودند بعضى خويشان او از جملـه فـرمانفـرمـا در نهضت مـشـروطه خـود را از هواداران مشروطه وانمود مى كردند، اما پس از مدتى تغيير مـوضع دادند .اغلب خويشاوندان و نـزديكان ايشان در شبكه فـراماسونى وابسته به انگليس عـضـو بودند . در دوره اول مجلس ، مصدق به هنگام تصدى دايى خود فرمانفرما در مقام والى آذربايجان ، كفالت امور او را در تهران برعهده داشت و در پى در گذشت پدرش يكى از مشاوران فرمانفرما شد و در كابينه هاى قوام السلطنه مشاركت نمود . ناصر الدين شاه به دنبال مرگ پدر مصدق و براى تجليل از خدمـات وى ، به پسر نه ساله اش ، لـقـب مصدق السلطنه را داد و او را مستوفى خراسان نمود . پس از صـدور فـرمان مـشـروطيـت و تـشـكـيـل مجلس شـوراى ملى ، مصدق كانديداى انتخـابـات دوره اول مجلـس گـرديد و از طـرف اعيان و اشـراف اصفهان به نمايندگى برگزيده شد ولى اعتبارنامه او به علت سن كم مـورد اعتـراض قرار گـرفت و لذا او بـه مجلس راه نيافت . مـصـدق در سـال 1286 در سـن 25 سـالـگـى هنگـامـى كـه كـمـتـر از يـك سـال از صـدور فـرمـان مشـروطيت مى گـذشـت بـا امـضـاى سوگندنـامـه ، عضويت در جـامـع آدمـيـت را پـذيـرفت كه يـكـى از شبكه هـاى اوليه فـراماسونى در ايـران و بنيانگـذار آن ميرزا عباسقلى خان آدميت از پيروان ميرزا ملكم خان موسس فراماسونى در ايران بود . محمدعلى شاه ، پس از به توپ بستن مجلس ، شورايى انتخاب كرد تا در مورد مسائل مملكتى به شاه مشورت برسانند .محمدمصدق از جملـه مـشـاوران شاه بود . مصدق بـا مـوافقت محمـدعـلـى شـاه در سـال 1287 شمسى براى ادامه تحصيلات به اروپا رفت و در پاريس به رشته علوم ماليه به تحصيل پرداخت . چندى بعد به سوئيس رفت و دكتراى حقوق خود را از آن كشور اخذ نمود . پس از اينكه مشيرالدوله نخست وزير مى شـد، مصدق را به عنوان وزير عدليه در كابينه خـود معرفى مى كرد .مصدق به همين قصد از اروپـا وارد بوشهر شد، ولى هنگام عزيمت به تهران پيشنهاد چندتن از سرشناسان آن خطه به ولايت فارس منصوب گرديد . دكتر مصـدق در دوران ولايت فارس و حضـور نظـامـى انـگـلـيـس در مـنـطـقـه جـنـوب در راسـتـاى سياسـت هـاى دولت مـركزى ، بـا دولت انگلـيـس و پليس جنـوب ، همكارى مى كرد و رابطه اى دوستانـه با مأمـوران انگليسـى داشـت ، بـه طـورى كه پـس از سقوط كابينه مشيـرالدوله هنگامى كه حكـومت وقت (سپـهـدار رشتى )در صدد تغـيـيـر اسـتـانـدار فـارس برمى آيد، كنسـول و فرمانده انگليسى پليس جـنـوب شرقى توصيه مى كنند وسايل ابقاى مصدق در ولايت فارس فراهم شود . مصدق در دوران رضاخان پس از كودتاى سوم اسفند 1299، برخى رجال سياسى دوره قبل همچو ن قوام السلطنه و مشيرالدوله بازداشت شدند . دكتـر مـصـدق نـيـز از اعـلام فـرمـان انـتـصـاب سيدضياء به نخست وزيرى ، سر باز زد و تنها زمانى از ولايت فارس كنـار رفت كه از احمدشاه مستقيمـاً فرمان عـزل خـود را دريافت كـرد. وى به منطقـه ايـل بختيارى پناه برد و سه ماه بعد، زمانى كه سيد ضياء از نـخـسـت وزيـرى كنـار گـذاشـتـه شـد، در دولـت قوام السلطنه در پست وزارت ماليه منصوب گرديد و به تهران آمد و مجدداً جايگاه خود را به عنوان يكى از رجل سياسى به دست آورد . سـپـس مـصـدق بـه فـرمـان رضـاخـان ، ولايت آذربايجان را برعهده مى گيـرد و در همين دوره اسـت كه شورش ماژور لاهوتى را سركوب مى نمايد . وقتى رضاخان به نخست وزيرى مى رسد، دكتر مصدق كه در ايـن زمان نماينـده دوره پنجم مجـلـس بود با رضاخان همكارى مى كند و به عنوان يك نفر از هشت مشـاور رضاخان با توجه به تخصص خـود در علم حقوق ، راه و چاه ارتقا و تحكيم و استقرار قدرت رضاخان را با پيشنهاد انتصـاب وى به فـرماندهى كل قوا، هموار مى نمايـد .زمانى كه رضاخان به حالت قهر، تـهـران را تـرك مى كند، دكـتـر مـصـدق ، او را مجددا به تهران باز مى گرداند . * آغاز سلطنت محمدرضا خان دكتر محمد مـصـدق در اولين انتخابات بعـداز پايان دوره ديكتاتورى براى مجلس چهاردهم انتخاب و به مجلس راه يافت .مهم ترين اقدامى كـه وى در دوره چهـاردهم انجـام داد صـرفنظر از مخـالـفـت بـا اعتبـارنامه سيدضيـأ، ارايه طرحى مبنى بر غيـرمجاز بودن دولت در مذاكره و اعطاى هر نوع امتياز نفتى به شركت هاى خارجى بود . فعاليت سياسى دكتر مصـدق بـا قـدرت گـرفتن قوام السلطنه و اختلاف نظرى كه در اين مرحله با هم داشتند كه منجر به شكست دكتر مصدق در انتخابات دوره پانزدهم گـرديد، پايان يافت و دكتر مصدق كـه از اين موضوع شديداً متأثر گرديده بود خود را بازنشسته سياسى نموده و به احمدآبـاد رفت و از انجام هر نوع فعاليت سياسى خوددارى كرد . دكـتـر مـصـدق بــه دعــوت اقـلـيـت مـجــلــس بازنشستگى سياسى را رها كرد و كانديد دوره شانزدهم مجلس شوراى ملى گرديد . او در ايـن دوره در اعـتـراض بـه تــقـلـب در انتخـابات به اتفـاق حدود دويست نفـر ديگر در دربار مـتحـصن شـد كه ايـن تحصـن بدون اخـذ نتيجه پايان گرفت . مصدق در مجلس شانـزدهم ـ رئيس كميسيـون نفت مجلس شد .در اين دوره بود كه كميسيون نفت ده روز به دولت فـرصت داد تا نظر خود را نسبت بـه لايحه الحاقى مبنى بر ملى شدن صنعت نـفـت ارايه دهـد . رزم آراى نخـسـت وزيـر در مقابـل ايـن طـرح ايستادگى كـرد؛ به همين دليل در 16 اسفنـد 1329 رزم آرا به دست فدائيان اسلام كشته و مهم ترين مانع پيش روى ملى شدن صنعت نفت بـرداشته شد . 13روز بعد مجلس شـوراى ملى به ملى شدن صنـعـت نفت رأى داد . در ارديبهشت سال 30، دكتر مصدق به پيشنهاد جمـال امـامـى بـه نـخـسـت وزيـرى بـرگزيـده شـد و حسـاس تـريـن دوران زندگـى او بـديـن گـونه شـكـل گرفت . دكتر مصـدق بـدون مشـورت با اعضاى جبـهـه ملى ، وزيـران خود را كه اغـلـب از دولتمـردان سابق بودند انتخاب نمود و سپس برنامه خود را بدين شرح اعلام كرد : 1 ـ اجـراى قانـون ملى شدن صنـعـت نـفـت در سراسر كشور 2 ـ اصلاح قانون انتخابات مجلس شوراى ملى و شهردارى ها انتخابات مجلس هفدهم در زمان دولت مصدق برگزار گرديد و آيت الله كاشانى به عنوان رئيس مجلس برگزيده شد، هر چند در مجلس حضور نيافت . به دنبال تقـاضـاى دكـتـر مـصـدق از شـاه بـراى تصـدى وزارت جنـگ بـراى خـودش و نپـذيـرفتـن آن توسط شاه ، دكتر مصدق استعفا داده و در پى آن قوام به نخست وزيـرى بـرگزيده شد .اما سه روز بعـد بـا اعتراض آيت الله كاشانى و تظاهرات نسبتاً وسيع مردم در 30 تيرماه 1331، شاه مصدق را بر مسند قدرت باز گرداند . مصدق براى ادامه كار و پيش بردن ماجراى نفت تقاضاى اعطـاى اخـتـيـارات قانـونگـذارى يك سالـه نمود .اين امر كه مخال صريح قانون اساسى و به منـزله بى اختيـار شـدن مـجـلـس بـود مـورد اعتـراض نمايندگان به رهبرى آيت الله كاشانى گرديد، سرانجام اين اختيارات به مصدق داده شد .به دنبال اوج گيرى اختلافات اقليت مخال دولت و مصدق ، 59نفر از نمايندگان مجلس كه از حاميان دكتر مصدق بودند استعفا داده و مجلس هفدهـم بـديـن تـرتيب منـحـل گرديد . 25 مردادماه 1332 كودتاى سرهنگ نصيرى و زاهدى كه به دستور شاه صادر شده بود، كش و به اطلاع عموم رسيد . شاه نيز از كشور خارج گرديد . آيت الله كاشانى طى نامه اى به مصدق در مورد وقوع يك كودتاى ديگر توسط زاهدى هشدار داد ولى او در پاسخ تنها نوشت كه » مستظهر به پشتيبانى ملت ايران هستم .«اما كودتا در تهران انجام شد و مصدق از كار بركنار گرديد . * بعداز كودتا مصـدق در 29 مردادماه 1332 دستگيـر شـد . بازپرسى او تقريبـاً يك ماه بعـد، از 26 شهريور 32 آغاز شد و تا 7 مهر ادامه يافت .در روز 30 آذرماه ، دادگاه متهـم را گناهكار شناخـتـه و او را به سه سـال زنـدان مـجـدد مـحــكــوم كـرد .پـس از پـايــان دوره محكـوميت در سـال 1335 مستقيـمـاً بـه زادگاهـش احمدآباد فـرستاده شد و تا پايان عمر در آنـجـا بـود . وى در اين دوران از فعاليت هاى سياسى به دور بـود تا اينكـه در سـن 85 سالگى در حالى كه از بـيـمـارى سـرطان حنـجـره رنج مى بـرد و به همـيـن منـظـور در بيمارستان نجميه (موقوفى مادرش )تحت درمان بود، در روز 14 اسفند 1345 درگذشت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت