سرویس سبک زندگی فردا: حجتالاسلام حمید احمدیجلفایی به بیان ابعاد شخصیتی حضرت امالبنین سلاماللهعلیها و جایگاه تربیتی و اجتماعی ایشان پرداخت و با بیان اینکه امالبنین از معروفترین زنانی است که با وجود حضور نداشتن در واقعه عاشورا، اما از ایشان به نیکی یاد میشود، چرایی این عدم حضور را چنین شرح داد: امالبنین سلاماللهعلیها چهار پسر خود را همراه امام حسین علیهالسلام فرستاده و هر چهار نفر نیز در کربلا به شهادت رسیدند. اینکه خود ایشان در کربلا حضور نداشتند قطعی است، اما در توضیح عدم حضور ایشان در هیچ نقلی اشارهای نرفته است، ولی از مدارک موجود چنین استنباط میشود که همسر و فرزندان اباالفضل العباس علیهالسلام نیز در کربلا نبودند و سرپرستی این زنان و فرزندان پسرانی که به یاری امام حسین علیهالسلام رفته بودند، با حضرت امالبنین بود؛ علاوه بر این کهولت سن امالبنین نیز مانع همراهی با کاروان میشد. در ادامه این گفتوگو را به نقل از مهرخانه بخوانید.
فاطمه امالبنین؛ بانویی که در وصف امام حسین علیهالسلام شعر میسرود او با اشاره به نام اصلی حضرت امالبنین سلاماللهعلیها گفت: نام ایشان فاطمه بود و دختر حزام بن خالد بن ربیعه از قبیله کلاب بود. هم پدر ایشان و هم خود ایشان شاعر و ادیب بودند و حضرت امالبنین سلاماللهعلیها بعد از عاشورا، اشعاری را در وصف امام حسین علیهالسلام سرودند. فرزندان امالبنین در کربلا این پژوهشگر تاریخ اسلام چهار فرزند امالبنین سلاماللهعلیها که حاضر در کربلا بودند را عبدالله، جعفر، عثمان و اباالفضل دانست و گفت: بزرگترین این فرزندان حضرت عباس علیهالسلام است که حدود ۳۴ سال سن داشتند که به عنوان علمدار کربلا و تندیس عشق و وفا و شجاعت در کربلا شناخته شدهاند و مسئولیت آبرسانی به خیمهها بعد از حضرت علی اکبر علیهالسلام به عهده حضرت عباس علیهالسلام بود. «ابالفضل علیهالسلام در روز قیامت نزد خداوند منزلتی دارند که همه شهدا به او رشک خواهند برد» او با اشاره به روایتی از حضرت سجاد علیهالسلام در وصف حضرت اباالفضل علیهالسلام اظهار داشت: روایتی از امام سجاد علیهالسلام در مورد ایشان است که میفرمایند ابالفضل علیهالسلام در
روز قیامت نزد خداوند منزلتی دارند که همه شهدا به او رشک خواهند برد. احمدیجلفایی در ادامه درخصوص سایر فرزندان حضرت امالبنین سلاماللهعلیها گفت: دومین فرزند امالبنین سلاماللهعلیها در کربلا، عبدالله بود که حدود ۲۵ سال داشت و در زیارت ناحیه مقدسه میخوانیم: «السلام علی عبدالله بن امیرالمؤمنین». همچنین فرزند دیگر جعفر است که گویا کوچکتر از عبدالله و عثمان بود؛ در نقلی آمده است که وقتی حضرت عباس علیهالسلام از امام حسین علیهالسلام اجازه به میدان رفتن خواست، امام حسین علیهالسلام فرمودند اول بگذار برادرانت جعفر و عثمان به میدان بروند که فرزندی ندارند؛ معلوم نیست که این دو ازدواج نکرده بودند یا فقط فرزند نداشتند. برادر دیگر عثمان است که حدود ۲۱ سال داشت و بعد از عبدالله و جعفر به جنگ رفت و به شهادت رسید و در زیارت ناحیه مقدسه نیز نام او ذکر شده است. در روایتی از امیرمؤمنان علیهالسلام آمده است که حضرت میفرمایند: من به خاطر علاقهای که به عثمان بن منظور صحابی (فردی غیر از خلیفه دوم) داشتم، نام او را عثمان گذاشتم. نحوه ازدواج حضرت علی علیهالسلام و حضرت امالبنین سلاماللهعلیها این استاد حوزه در ادامه به
بیان فضایل امالبنین سلاماللهعلیها پرداخت و گفت: در روایتی نقل شده است که وقتی امام علی علیهالسلام خواستند با این بانوی بزرگوار ازدواج کنند، ابتدا برادرشان عقیل را دیدند که در نسبشناسی و علم انساب سررشته داشت و به او گفتند که من همسری میخواهم از خانوادهای اصیل که شجاع و دلاور باشد تا فرزندانی دلاور برایم بیاورد و عقیل، فاطمه کلابی را پیشنهاد داد. این رشادت و شجاعتی که امیرمؤمنان علیهالسلام به دنبال آن بودند در کربلا خود را نشان داد و محقق شد؛ بهگونهایکه در کربلا و بعد از آن، به ایشان مثل میزدند. اشعاری از حضرت امالبنین در رثای امام حسین علیهالسلام او با اشاره به ادیببودن امالبنین سلاماللهعلیها به خطابههای بهجامانده از ایشان و اشعاری که در رثای سیدالشهدا علیهالسلام و فرزندانشان سرودند اشاره کرد و اظهار داشت: ایشان در بقیع بسیار به سوگواری و گریه میپرداختند؛ بهطوریکه نقل شده است که مروان حاکم شهر به صورت مخفیانه میآمد و به اشعار و سرودههای او گوش میسپرد. ادب و احترام خاندان امالبنین سلاماللهعلیها به خاندان امام حسین علیهالسلام این پژوهشگر تاریخ اسلام مهمترین ویژگیای که در
زندگانی امالبنین سلاماللهعلیها و فرزندانش، خصوصاً قمربنی هاشم به چشم میخورد را ادب و احترام این خاندان به امام حسین علیهالسلام دانست و ادامه داد: این ماجرا از نحوه اماندادن دشمن به این بزرگوران شروع میشود؛ بنا بر نسبت خانوادگی که حضرت امالبنین سلاماللهعلیها با برخی از افراد سپاه یزید داشت، برای ایشان اماننامه آوردند و همه این برادران با غضب برخورد کرده و گفتند ما تا پای جان همراه امام حسین علیهالسلام خواهیم ایستاد و نیازی به اماننامه نداریم. احمدیجلفایی افزود: بنابر نقل طبری، اماننامه را عبدالله بن ابی محل آورد که برادر امالبنین و دایی حضرت عباس علیهالسلام بود، اما در کتاب انساب الاشراف بیان میکند که شمر میآید و در وسط میدان داد میزند: «کجایند خواهرزادگان ما، شما در امانید»، اما حضرت عباس علیهالسلام به غضب آمده و میفرمایند: «خدا تو را و امان تو را لعنت کند، آیا به ما امان میدهی در شرایطی که پسر دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در امان نیست»؛ شبیه این نقل در کتاب الفتوح نیز آمده است، اما در لهوف پاسخ حضرت عباس علیهالسلام را چنین بیان میکند: «دستانت بریده باد و لعنت باد بر امانی
که تو آوردی! ای دشمن خدا، آیا به ما امان میدهی تا برادر و سرورمان حسین فاطمه را تنها بگذاریم و در اطاعت ملعونان و فرزندان ملعونان درآییم؟» شبیه این قول را کتاب امالی شجری نیز نقل کرده است که نشانهای از ادب و احترام عباس علیهالسلام و برادران اوست. بانویی که در رثای حسین علیهالسلام چشمان خود را از دست داد او با اشاره با سایر مواردی که دلالت بر احترام ایشان دارد، گفت: در مواردی که ایشان اذن میدان رفتن میخواستند نیز ادب و معرفت خود را نشان داده و با عباراتی بسیار معرفتبخش و با ادب اجازه گرفته و در راه امام به شهادت رسیدند. در معرفت و ادب امالبنین سلاماللهعلیها نیز همین بس که برخی منابع مانند امالی شجری نقل کردهاند که آنقدر برای امام حسین علیهالسلام گریه کرد که چشمانش از دست رفت. همسر و فرزندان حضرت عباس علیهالسلام این استاد حوزه در ادامه به نکات و سؤالاتی در رابطه با این خاندان اشاره و عنوان کرد: اولین سؤال آن است که آیا همسر حضرت عباس علیهالسلام در کربلا حاضر بودند یا خیر؟ و آیا حضرت عباس علیهالسلام فرزندی داشتند یا خیر؟ در تحقیقاتی که با آستان مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها انجام دادیم و
تحت عنوان «گلستان حضرت معصومه سلاماللهعلیها» در شرف چاپ است، هر قبر و بارگاه منسوب به حضرت عباس علیهالسلام را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدیم که این آستانها که به نام ایشان شناخته شده است، فرزندان بلافصل حضرت عباس علیهالسلام نیستند. در مورد نام زن یا زنان ایشان نیز نامی در کتب ذکر نشده است، اما از آنجا که نسبشناسان معروف، فرزندانی را برای ایشان ذکر کردهاند، مسلماً ایشان زن و فرزند داشتهاند. نسبشناسان فرزندی را برای حضرت عباس علیهالسلام ذکر کردهاند به نام عبیدالله بن عباس، اما نحوه ذکر کردنشان به صورتی است که انحصار را میرساند؛ یعنی گویا ایشان تنها فرزند ذکور حضرت عباس علیهالسلام و بلکه تنها فرزند ایشان بوده است. سر السلسله العلویه روایتی را از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که ایشان وارث عباس علیهالسلام را عبیدالله میدانند؛ از امام سجاد علیهالسلام نیز روایتی است که ایشان هر زمان عبیدالله بن عباس را نگاه میکردند به یاد پدر ایشان، حضرت عباس علیهالسلام افتاده و مطلبی را نقل میکردند. نویسنده کتاب صحیفه فاطمیه، با توجه به آنچه که گذشت، اظهار داشت: هر فرزند دیگری را که برای حضرت
اباالفضل علیهالسلام به عنوان فرزند بلافصل ایشان ذکر میکنند، علاوه بر آنکه مستندی ندارد، معارض این نقلها نیز هست و بر اساس بررسیهایی که انجام دادهایم، تمام ایشان، نوادگان حضرت یا نوادگان فرزند ایشان هستند. آیا حضرت عباس علیهالسلام فرزندی به نام فضل داشتند؟ او افزود: از جمله افرادی که به اشتباه فرزند حضرت عباس علیهالسلام دانسته میشود، فضل است؛ شاید یکی از علل این اشتباه لقب حضرت عباس که اباالفضل است، باشد. غافل از آنکه عرب، بسیاری از لقبهایی که برای فرزندان خود انتخاب میکند، لزوماً به معنای اینکه فرزندانی به این نام داشته باشد، نیست، بلکه گاه نام فرزند را بر اساس کنیه انتخابشده میگذارد و گاه هم این کار را انجام نمیدهد و یا اصلاً نسلی ندارد که نام فرزندش را بگذارد، گاهی اوقات نیز این اسامی معانی مجازی یا استعاری داشتند؛ بدین معنا که ایشان تندیس فضل و فضیلت بودند، نه اینکه پدر فضل باشند. منشأ این اشتباه آن است که ایشان نوادهای با این نام داشتند؛ یعنی فضل بن محمد بن عبیدالله بن عباس که با چهار واسطه به حضرت عباس علیهالسلام میرسید. چند نقل تاریخی که مبنای صحیحی ندارند این پژوهشگر تاریخ به
چند مورد از روضههایی که مبنای تاریخی صحیحی ندارد اشاره کرد و گفت: اولین نقل بر اساس نقلی از کتاب اسرار الشهاده که یکی از کتابهای آمیخته با جعل و دروغ و تحریف است، آن است که حضرت زهیر علیهالسلام نزد عبدالله بن جعفر عقیل آمده و پرچم را از ایشان گرفته و به نزد حضرت عباس علیهالسلام آمده و میگوید میخواهم مطلبی به تو بگویم و شروع میکند که وقتی پدر تو، علی علیهالسلام میخواست مادرت را بگیرد، دنبال برادرش عقیل که نسبشناسی معروف بود فرستاد تا فرزندی پراصالت و نسبدار و شجاع به دنیا بیاید تا پسرشان حسین را یاری کند و در نهایت به حضرت عباس علیهالسلام توصیه میکند که امام حسین علیهالسلام را تنها نگذارد و حضرت نیز دست به رکاب کشیده و میگوید: ای زهیر! تو در چنین روزی مرا تشجیع کردی. در این ماجرا، کمکگرفتن امام علی علیهالسلام از برادرشان عقیل معروف است و نقل شده، اما اقدام زهیر و تشجیع حضرت عباس علیهالسلام و دادن پرچم به دست ایشان، ساختگی است و بر اساس این نقل اولیه، داستانهای دیگری نیز به آن افزوده شده و در مجالس نقل میشود؛ به عنوان نمونه در تذکره الشهدا که آن هم کتابی ضعیف است، در ادامه این نقل آمده
است که حضرت عباس علیهالسلام رو به زهیر میگوید: زهیر، دلم میخواست بار دیگر به چهره تو بنگرم، اما چه کنم که حرمله تیری به چشمانم زده و نمیتوانم. البته در ذیل این نقل در تذکره الشهدا آمده است که این نقلی ضعیف است. در کتاب عمده الطالب نیز قضیه مشورت حضرت علی علیهالسلام با عقیل آمده است، ولی مانند همان مطالبی است که در ابتدای مطالب بیان کردیم، نه چیزی که در اسرار الشهاده آمده است. احمدیجلفایی با اشاره به ماجرایی دروغین در مورد ازدواج حضرت علی علیهالسلام و امالبنین سلاماللهعلیها گفت: نقل شده است که خود حضرت زهرا سلاماللهعلیها به در روزهای آخر عمرشان به حضرت علی علیهالسلام توصیه میکنند که با فاطمه کلاب ازدواج کنند، چراکه بسیار رئوف است. این نقل، حتی در کتب ضعیف هم نیامده است و تنها در کتب ۳۰- ۲۰ سال قبل، در میان روضهها و نقلها افزوده شده است؛ درصورتیکه این نقل مخالف واقعیت تاریخ است؛ چراکه فاطمه کلابی زن دوم امیرمؤمنان علیهالسلام نیست، بلکه امام علی علیهالسلام بعد از حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها با زنی با نام امامه بنت ابی العاص و بعد از او نیز با اسماء بنت عمیس ازدواج کردند و سپس با فاطمه
امالبنین سلاماللهعلیها ازدواج کردند. این پژوهشگر تاریخ اسلام نقل جعلی دیگر را مربوط به نام حضرت امالبنین سلاماللهعلیها دانست و تشریح کرد: بر اساس برخی نقلها، ایشان بعد از اینکه وارد خانه امیرمؤمنان علیهالسلام می شوند، به حضرت میگویند: مرا فاطمه خطاب نکن؛ چراکه فرزندانت به یاد مادرشان افتاده و ناراحت میشوند. هرچند این قضیه سرشار از ادب است و دور از شخصیت امالبنین سلاماللهعلیها نیست، اما سندی برای آن وجود ندارد؛ یعنی بهطورکل در تاریخ نقلی که به مکالمهای از امالبنین سلاماللهعلیها با حضرت علی علیهالسلام اشاره داشته باشد، وجود ندارد. او آخرین تحریف را نیز نحوه استقبال کاروان امالبنین سلاماللهعلیها ازکاروان اسرا دانست و گفت: نقل میشود که امالبنین سلاماللهعلیها به استقبال کاروان اسرا رفته و قبل از هر چیز از سرگذشت امام حسین علیهالسلام سؤال میکند و از فرزندانش نمیپرسد؛ این نیز ماجرای خوبی است که متأسفانه هیچ سندی برای آن وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید