سرویس سبک زندگی فردا: دلایل زیادی در میان دختران برای دیر ازدواج کردن یا «تجرد قطعی» وجود دارد که طیف وسیعی از دلایل، از نیافتن شخص مناسب تا کسب استقلال و بدبینی به مردان را در بر میگیرد. در ادامه این یادداشت را به نقل از مهرخانه بخوانید.
دیر ازدواج کردن یا «تجرد قطعی» در هر جامعهای و از هر منظری که به آن نگاه کنیم، نوعی آسیب اجتماعی به حساب میآید و اثرات روحی و روانی و اجتماعی بسیاری را با خود به همراه خواهد داشت. هرچه سن ازدواج بالاتر رود، امکان رسیدن به «تجرد قطعی» که یک مفهوم ذهنی به حساب میآید ـ به این معنی که فرد در ذهن خود فکر ازدواج را برای همیشه خط بزند ـ بیشتر میشود.
دکتر افشارنادری مدرس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رودهن عدم تمایل افراد به ازدواج را به ۲بخش ساختاری و غیرساختاری تقسیم میکند و میگوید: در راس عوامل غیرساختاری، مسائل عقیدتی قرار دارد. به این معنا که فرد به خاطر این که در تصمیمگرفتن آزاد شده است تصمیم میگیرد که مجرد باقی بماند. در ایران هم این تغییرات عقیدتی روی داده است. افراد میگویند برای چه ازدواج بکنیم در حالی که داریم زندگیمان را میکنیم. از طرفی والدین هم اصراری برای ازدواج فرزندشان ندارند. فرد در عقیده خود آزادی بیشتری دارد البته نه آزادی کامل به مانند کشورهای غربی. به اعتقاد این جامعهشناس عواملی چون معلولیتهای جسمی، افزایش تحصیلات و ناهمسازیهای جمعیتی که در نتیجه جنگ و انقلاب بهوجود میآیند نیز جزء عوامل غیرساختاری در تاخیر سن ازدواج است.
با این حال تجرد به هر دلیلی که رخ دهد، اثرات و آسیبهای روحی و روانی را با خود خواهد داشت. خاصه در میان دختران که چه از لحاظ ذاتی و فطری و چه از نظر اجتماعی، موقعیت آسیبزاتری دارند. تجرد، چه به شکل خودخواسته اتفاق بیفتد و چه ناخواسته و به دلیل مسائل اقتصادی، جسمی و …، آسیبهای خود را خواهد داشت. افسردگی دکتر محسن ایمانی در مقاله خود مینویسد: «عدهای از مراجعین که سنین آن ها بالا رفته و ازدواج نکرده بودند، اظهار میداشتند که مدتی است که حالات خاصی را پیدا کردهاند که قبلا دچار آن نبودهاند؛ حالاتی همچون بیحالی و وارفتگی، بی تفاوتی نسبت به لذتها و رغبتها، کاهش توانایی در تمرکز و تصمیمگیری و تفکر، که همگی نشان از افسردگی است.» در غالب پژوهشهای علمی مشخص شده است که گرایش به پدیده افسردگی در دختران مجرد بیشتر است تا زنان متاهل. همچنین دیده شده است که تاخیر در ازدواج سبب میشود که افراد تمایلات طبیعی خود را به تدریج نادیده بگیرند و دچار افسردگی و انزوا شوند و اگر ازدواج با معیارهای صحیح و از روی علاقه صورت گیرد، میتواند از بروز افسردگی جلوگیری کند. در واقع افرادی که ازدواج کردهاند با خطر بسیار کمتری،
برای ابتلا به بیماری های روانی بهخصوص افسردگی رو به رو هستند. وسواس زیاد در انتخاب بالا رفتن سن ازدواج یا فرد را به سمت «تجرد قطعی» سوق میدهد و یا وی را درگیر وسواس در انتخاب میکند که آنهم نتیجهای جز تجرد دائم در پی نخواهد داشت. اتفاقی که در میان دختران رخ میدهد و زیاد از زبان آنها میشنویم این است که: «حالا که سن و سال من بالا رفته، باید انتخابی داشته باشم که دیگران نگویند بعد از این همه صبر کردن، چرا چنین فردی را انتخاب کردی؟!» این نکته باعث یک ایدهالگرایی افراطی میشود که معمولا فرد کمتر کسی را واجد شرایط برای همسر گزینی خواهد یافت. افزایش نگرانی و احساس ناراحتی وقتی که دختران به سن ازدواج میرسند، دائم از آن ها سوال میشود که چرا ازدواج نمیکنند؛ و این برای دختران بسیار ناراحت کننده است و موجبات رنجش و نگرانی از آینده را برای آنان فراهم میآورد. بلاتکلیفی عدهای، خصوصا آنها که به شکل اجباری در ورطه تجرد افتادهاند، که البته در این مورد تعداد دختران بیش از پسران است، خود را بلاتکلیف میبینند، نمیتوانند هدف درستی را برای خود برگزینند و راه روشنی را پیدا کنند، همه چیز را به ازدواج و بعد از آن
موکول میکنند. با این تفکر که همیشه نمیشود خانه پدری زندگی کرد، نمیتوانند برای آینده خود برنامه روشنی پیشبینی کنند. احتمال افزایش انحرافات وقتی سن فرزندان مجرد خانواده بالاتر میرود احتمال بروز انحرافات توسط آنها بیشتر میشود. البته این سخن بدان معنا نیست که هر فرد مجرد یا مسن، در گروه منحرفین قرار داد. ولی منظور آن است که افراد منحرف در بین انسانهای مجرد در مقایسه با افراد متأهل بیشتر است. نیاز جسمی و عاطفی، چیزی است که نمیتوان به سادگی از آن چشم پوشید و جز در زندگی زناشویی بدلی را برای آن فراهم آورد. کما اینکه تنها یک راه درست و اساسی برای این مسائل وجود دارد و آن ازدواج است. احساس سربار بودن این حس به ویژه در میان دختران، دیده میشود. دختران، خاصه در فرهنگ ایرانی امکان زندگی تنها و مستقل را ندارند، در عین حال زمانی که سن ایشان از حد ازدواج بالاتر میرود، این احساس به سراغشان میآید و با هر صحبتی دچار رنجش و ناراحتی میشوند. کم حوصلگی، عدم انعطاف و وجود پرخاشگری ـکه طبق فرضیه «ناکامی ـ پرخاشگری» جان دالر، که پرخاشگری را ناشی از ناکامیها میداندـ از مشکلاتی است که ازدواج در سنین بالا و
«تجرد قطعی» با خود به همراه خواهد داشت. همچنین کارشناسان معتقدند که در شرایط پیشرفتهتر ممکن است زنان و دختران جوان که غالبا دیر ازدواج میکنند، به سمت خودنمایی (بد حجابی)، رفتارهای پرخطر جنسی و حتی خودکشی روند. مشکلات اجتماعی که گریبانگیر دختران میشود هم جای تامل دارد، مشکلاتی اعم از نگاه اجتماع و عرف بهخصوص در جامعه دینمندار و سنتی ایرانی، مشکلات اقتصادی و … به گفته دکتر ایمانی: افراد در فرهنگ غربی به راحتی زندگی میکنند، اما اگر به عنوان یک بیماری به مسئله نگریسته شود، «تجرد» تفاوتی در کشورهای مختلف ندارد. برای مثال بیمار اسکیزوفرنی در هر جای دنیا بیمار به شمار میآید. بیماریها cultuer band نیستند اما پدیدههای اجتماعی از قبیل تجرد، cultuer band هستند و در این صورت، از نگاه روانشناختی نیزcultuer band به شمار میآیند. دخترانی که خواستگار ندارند، به افسردگی دچار میشوند و حتی ممکن است کسانی هم که تصمیم میگیرند مجرد باقی بمانند، اضطراب و مشکلات روانشناختی داشته باشند. میتوان آسیبهایی که بیشتر گریبان مجردها را میگیرد، دستهبندی کرد. مجردهای قطعی و اجباری، هم خودشان دچار برخی آسیبها میشوند و
هم جامعه را به برخی آسیبها دچار میکنند؛ اما این روزها کمتر از کلمه «آسیب» استفاده میشود و این مسائل را بیشتر «مشکلات اجتماعی» مینامند. یک زن تنها، بالقوه یک آسیب اجتماعی نیست و منبع آسیبزا به شمار نمیآید، اما میتواند منبع «مشکل اجتماعی» باشد. منابع ایمانی، محسن(۱۳۷۴) رابطه ازدواج و سن بالا، تربیت، سال دهم ویژهنامهی تابستان ۷۴ سایت دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، گفتگو با دکتر سید هادی معتمدی، درباره آسیبشناسی مسائل دختران مجرد مهدوی، طهورا، پیامدهای ناگوار اجتماعی تاخیر در ازدواج، روزنامه رسالت، شماره ۷۳۴۳ به تاریخ ۳۰/۵/۹۰، صفحه ۷ محبی، فاطمه سادات - سمیعی، زهره، آسیب شناسی اجتماعی زنان ؛ ۲ بحران ازدواج، فصلنامه کتاب زنان، شماره ۱۳
رفیعی، زهرا، تجرد؛ آسیب مدرنیته کاذب، سایت روانپژوه
دیدگاه تان را بنویسید