مهر: در حالی که با دخالت روسیه، دولت مستقر در کییف و جداییطلبان شرق اوکراین با آتشبس موافقت کردهاند، اتحادیه اروپا و آمریکا خود را برای تحریم بیشترِ مسکو آماده میکنند. به گزارش پترونت، گازپرومنفت، بازوی نفتی شرکت گازپروم و همچنین بانک گازپروم در فهرست تحریمهای جدید اتحادیه اروپا قرار دارند. این تحریمها- که البته هنوز اعمال نشدهاند- نشان میدهد که بحران اوکراین همچنان با سرانجام قطعی خود فاصله دارد. روسیه پیش از این در پاسخ به تحریمها، واردات محصولات کشاورزی از اتحادیه اروپا و آمریکا را ممنوع کرد. اما ورود غرب به حوزه انرژی میتواند تبعات پیشبینیناشدهای را به همراه داشته باشد. روسیه قطعاً برای مقابله با غرب اهرمهایی در دست دارد که پیش از این نیز از آنها استفاده کرده است. روسیه پیش از این دو بار و در زمستان بسیار سرد سالهای 2006 و 2009 گاز اوکراین را قطع کرد و این مسئله تأثیر بسیاری زیادی بر کشورهای اروپایی داشت. قطعاً توقف انتقال گاز به اروپا بزرگترین اهرمی است که روسیه جهت مقابله با تحریمهای غرب در دست دارد. اما مسئله تنها به قطع گاز محدود نمیشود. روسیه یکی از بزرگترین صادرکنندگان
تیتانیوم به اروپا و آمریکا است و توقف صادرات این فلز به اروپا و آمریکا میتواند دو شرکت بوئینگ و ایرباس را زمینگیر کند. این دو شرکت نقشی اساسی در اقتصاد آمریکا و فرانسه دارند. از طرف دیگر حتی اگر روسیه اقدام به قطع گاز اروپا نکند و تنها انتقال گاز به اوکراین را متوقف سازد، باز هم اوکراین قطعاً در زمستان پیش رو از گاز صادرشده برای کشورهای اروپایی استفاده خواهد کرد و گاز بخشی از اروپا به این ترتیب قطع خواهد شد. در حدود 40 درصد گاز طبیعی اروپا توسط روسیه تأمین میشود و بخشی زیادی از این گاز از طریق خاک اوکراین منتقل میشود. وقتی در اوکراین کمبود گاز به بزرگترین مسئله امنیتی تبدیل شده باشد، قطعاً سرقت گازی که هدف آن کشورهای اروپایی بوده است، گناهی به شمار نمیآید. پیش از این اروپا حاضر نشده بود به اوکراین برای تسویه بدهی گازی این کشور به روسیه کمک کند و قطعاً اوکراین نیز در وقتِ ضرورت، از چرخاندن شیرفلکههای گاز و باز کردن آن به سمت شهرها و روستاهای خود ابایی نخواهد داشت. در همین حال ناتو نیز ادبیات تندتری علیه روسیه به کار گرفته است؛ حتی پارلمان اوکراین منحل شده است تا با برگزاری انتخابات زودهنگام، شرایط
برای تغییر قانون اساسی و پیوستن اوکراین به ناتو فراهم شود. اگر اوکراین- که نیمی از آن سودای استقلال و جدایی را در سرمیپرورانند و شبهجزیره کریمه آن نیز پیش از این به روسیه پیوسته است- بخواهد به عضویت ناتو درآید و تجهیزات موشکی آمریکا و کشورهای عضو ناتو در آنجا مسقر شوند، احتمالاً حادثه خلیج خوکهای کوبا مجدداً تکرار خواهد شد. در آن حادثه احتمال رویارویی اتمی بین شوروی و آمریکا به بالاترین حد خود رسید و تنها با عقبنشینی مسکو و جابجایی موشکها بود که بحران فروکش کرد. قطعاً در مورد فعلی نیز پاسخ روسیه به همان نحوی خواهد بود که آمریکا به شوروی سابق پاسخ داد. روسیه حضور ناتو در مرزهای خود را تحمل نمیکند، همانطور که آمریکا حضور موشکهای با کلاهکِ هستهای شوروی را در نزدیکی مرز خود تحمل نمیکرد. بحران اوکراین تنها زمانی فروکش میکند که این مسئله بسیار ساده توسط ناتو و به خصوص آمریکا درک شود. اما به نظر میرسد که اگر ارادهای برای درک این مسئله وجود داشت این بحران اصلاً به وجود نمیآمد و در صورت وقوع نیز تا این حد طولانی نمیشد. روسیه به دنبال چیست؟ در ماجرای اوکراین، بخش عظیمی از فعالیتهای روسیه جنبه
واکنشی داشته است. روسیه با گزینههای بسیاری در برابر خود روبرو نبوده است. هیچکدام از خواستههای اساسی معترضان اوکراینی که با حضور در میدان استقلال کییف، یانوکوویچ را از قدرت پایین کشیدند، محقق نشده است. نه تنها الیگارشی اوکراین نفوذ خود را از دست نداده است، بلکه سلطان شکلات و یکی از اعضای این الیگارشی قبای ریاستجمهوری به تن کرده است؛ گروههای راست افراطی و نئونازی نظیر «رایت سکتور» نه تنها امنیت و آزادی بیشتری به ارمغان نیاوردهاند، بلکه امنیت و آزادی سابق را نیز سلب کردهاند؛ وضعیت اقتصادی تودههای مردم نه تنها تغیری نکرده است، بلکه با افزایش بیکاری و کاهش دستمزدها بحران اقتصادی شدت یافته است و وامهای جدیدی که صندوق بینالمللی پول به اوکراین اعطاء خواهد کرد، حجم تمهیدات ریاضتی را افزایش خواهد داد. در این ماجرا روسیه سعی کرده است یکی از حوزههای نفوذ سنتی خود را همچنان حفظ کند و از پیشروی ناتو تا مرز این کشور جلوگیری نماید. هر قدرت جهانی دیگری در این بازی همانگونه عمل میکرد که روسیه عمل کرده است. اما اگر اقدامات روسیه در این بحران تنها واکنش به پیشروی غرب بوده است، این کشور در بلندمدت چه سودایی در
سر دارد؟ هدف روسیه این است که در بلند مدت یک اتحادیه اوراسیایی نظیر اتحادیه اروپا ایجاد کند. ولادیمیر پوتین پیش از این فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را «بزرگترین فاجعه ژئوپلتیکیِ قرن بیستم» نامیده بود و اکنون سودای تشکیل تدریجی یک اتحادیه جدید را در سر میپروراند. این کشور قصد دارد با تشکیل یک اتحادیه گمرکی کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق را حول خویش متحد کند و در نهایت با ایجاد یک اتحادیه اقتصادی با یک واحد پولی یکسان (نظیر یورو)، قدرت خود در مناسبات جهانی را افزایش دهد. تفاهمنامه این اتحادیه گمرکی هماکنون بین روسیه، بلاروس و قزاقستان امضاء شده است و کشورهای دیگری نظیر تاجیکستان، قرقیزستان و ارمنستان نیز به احتمال زیاد به این اتحادیه خواهند پیوست. در طرح روسیه اوکراین نیز جزئی از این اتحادیه گمرکی و همچنین اتحادیه اوراسیاییِ نهایی بوده است. لذا روسیه نه در این مقطع و نه در آینده زمین بازی اوکراین را به نفع رقبا ترک نخواهد کرد، چرا که مسئله نه از دست دادن یک متحد نیمبند بلکه از دست دادن شریکی استراتژیک است. روسیه از طرفی دیگر میداند که کشورهای اروپایی به منابع انرژی این کشور وابسته هستند و به راحتی
نمیتوانند آن را به زانو درآورند. تحریم روسیه توسط غرب تا همین جای کار نیز به اقتصاد آلمان-پویاترین اقتصاد اروپا- ضربه زده است و کاهش رشد اقتصادی آلمان را به بار آورده است. پوتین میداند که مرکل و دیگران تنها تا اندازه نسبتاً محدودی تسلیم فشارهای آمریکا خواهند شد و به راحتی هر سناریویی را نخواهند پذیرفت؛ چرا که تحریم روسیه، تحریم غیرمستقیم این کشورها نیز خواهد بود. بنابراین، روسیه ابایی نخواهد داشت از اینکه قدرت خود را به طرق مختلف- از جمله قطع گاز اروپاییان- به رخ آنها بکشد. روسیه تا اینجای کار با الحاق کریمه به خاک خود و حمایت از جداییطلبان اوکراینی، نشان داده است که عقبنشینی نکرده است و در آینده نیز با اقدامات مشابهی قدرتنمایی خواهد کرد. وابستگی اروپا به منابع انرژی اوکراین، ارزشی که روسیه برای طرح بلندمدت و استراتژیکِ خود یعنی اتحادیه اوراسیایی قائل است و ضرورت واکنش در برابر پیشرویهای ناتو همگی عواملی هستند که مبنای عمل مسکو را تشکیل میدهند و از این سه عامل هیچکدام از صحنه حذف نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید