نتایج جستجو :
-
پخش مقتل‌خوانی از شبکه‌های مختلف رادیو
همزمان با فرا رسیدن ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران با وفای ایشان، شبکه های مختلف…
-
این جا، جان تاریخ تمام شد
تاریخ اما بعد این چهل روز، مویش سپید شده، کمرش خم شده، انگار به آخرها رسیده باشد. انگار همه سختى بار جهان یک باره روى…
-
اینجا تاریخ برای خودش روضه خوانده و گریه گرده ...
تاريخ زنان اهل بيت را ديده كه از اسب‌ها و شترها پياده شده‌اند، هر كدام سمتى دويده‌اند، تاريخ يك ماه قبل را ديده خون…
-
تاریخ آخرین نگاه اهل‌بیت به شام و شام به اهل‌بیت را اینگونه روایت کرده است
تاريخ كوچه‌ها و گذرها و خانه‌هاى شهر را ديده كه دنبال كاروان موج برداشته، به اشتياق همراهى زينب(س) ناله زده‌اند و در…
-
گنج گران‌بهایی که امام سجاد از یزید خواست
تاريخ چهره درهم امام را ديده و بعد شنيده كه اهل بيت را به مال كسى مثل يزيد نيازى نيست. اموال غارت شده ارزشى بيش از…
-
وقتی یزید مقهور صلابت اسرای کربلا شد
تاريخ نبايد سخن مى‌گفته وگرنه از نامه يزيد به ابن زياد خبر داشته، شادى يزيد را بعد از خبر شهادت امام يادش بوده و زخم…
-
اولین مجلس روضه امام مظلوم، اینگونه برپا شد
تاريخ همان جا مانده و اولين مجلس اهل بيت امام شهيد را گوش داده، نشسته و نفس نفس زدن‌ها را به خاطر سپرده، صداهاى خش…
-
تاریخ درد دل‌های دخترک با سر پدر را دیده و جان‌دادنش را هم
تاریخ ناله زنان را دیده که در گلو مانده و دختر را دیده که پارچه را کنارى انداخته و سر پدرش را روى دامن گذاشته و نوازشش…
-
خوابی که در خرابه دختر حسین(ع) دیده و باری که به زمین گذاشته ...
تاریخ هم‌کلام سکینه بوده، او را دیده که آرام بوده. انگار بار بزرگى را زمین گذاشته، انگار خبر مهمى را به منزل رسانده.
-
اجرای ۸ نمایش در مسیر نجف تا کربلا در اربعین
کوروش زارعی با اشاره به برنامه‌های نخستین همایش تئاتر مردمی پیاده‌روی اربعین، از اجرای ۸ نمایش در مسیر نجف تا کربلا در…
-
گفتگوی حضرت سجاد با مرد عرب و چشم‌های نگران عمه سادات
امام گفته عرب بر عجم افتخار داشت چون پیامبر از ایشان بود و قریش بر عرب افتخار مى‌کرد چون محمد(ص) فرزند آنان بود، حالا…
-
تاریخ هم خرابه نشینی آل‌الله را دیده هم خاطره‌بازی‌های خولی و شمر را اما ...
تاریخ یزید را دیده که مى‌خواسته خطبه بخواند اما مسجد پر بوده از صدا. پر از تکرار کلمه‌هاى زینب(س) و جمله‌هاى سجاد(ع).…
-
فریاد رسایی که خنده از لب یزید و برق از سر مردم پراند!
تاریخ یزید را دیده که بى‌پاسخ چشم به اطراف گردانده. دست‌هایش را دیده و صورتش را که رنگ خون بوده. دست زینب(س) را دیده…
-
مردی که به طمع کنیز آمده بود با سربریده رفت ...
تاریخ صورت مرد را دیده که بى‌رنگ و لب‌هایش را که خشک شده، نگاهش بین اسیران گشته و سمت یزید برگشته و حاکم بر تخت نشسته…
-
منم فرزند مکه و منا، فرزند زمزم و صفا
تاریخ چشم نگران یزید را روى تختش دیده و بعد اشاره دستش را به موذن که اذان بگوید و راه حرف را بر امام ببندد. تاریخ صداى…