نگاه تحلیلگر/گفتگوی «فردا» با فلاحتپیشه
دولت نیازمند خروج از بن بست انتقاد است/روزی انتقاد میکردند حالا خود دچار چالش اجرا شدند
تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: اعضای این دولت برای انتقاد ساخته شده بودند و حالا که در مقام اجرا قرار گرفتند، دچار چالش شده اند.
گروه سیاسی فردا: دولت سیدابراهیم رئیسی در چهارمین ماه مسئولیت خود به سر می برد و هر روز که می گذرد انتقادها به این دولت مخصوصا در حوزه مدیریت اقتصادی بیشتر می شود. در حوزه سیاست خارجی نیز چندصدایی را از دولت شاهد هستیم، به طوریکه مواضع رئیس جمهور، وزیر امورخارجه و معاون سیاسی وزیر خارجه پیام واحدی را به جامعه منعکس نمی کند. درباره این موضوعات با حشمت الله فلاحت پیشه استاد دانشگاه و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم به گفتگو نشستیم.
به نظر می آید از دولت آقای رئیسی در حوزه سیاست خارجی یک چند صدایی را شاهد هستیم، به نظر شما دولت سیزدهم چه رویکردی را در این حوزه دنبال می کند؟
ویژگی هایی که ما هم اکنون از دولت می بینیم، می توانیم بگوییم که دولت امروز نیازمند خروج از بن بست انتقاد است چون به هر حال نقد راحت است. امروز جریانی که بر دولت حاکم است منتقد دولت گذشته بودند؛ دولت گذشته نیز کم اشتباه نبود و اشتباهات زیادی را در سیاست داخلی و سیاست خارجی داشت. دولت آقای روحانی به شدت اقتصاد کشور را به خارج وابسته کرده بود اما دوره آن دولت تمام شد، در حالیکه دولت سیزدهم نیز تنها بر پایه انتقاد به عملکرد دولت گذشته شکل گرفت. تجربه 100 روز نخست دولت سیزدهم نشان داد که برای انتقاد برنامه ریزی شده بود اما برای اثبات و پیشبرد سیاست های کشور برنامه ندارد. لذا معتقدم طولانی شدن سیاست های مختلف چه در داخل و چه در خارج بلاتکلیفی هایی را شکل داده است که تاوانش را مردم دارند می پردازند. در مجموع اعضای این دولت برای انتقاد ساخته شده بودند و حالا که در مقام اجرا قرار گرفتند، دچار چالش شده اند. نمونه اش را می توان در لایحه حذف ارز 4200 تومانی دید که فوریتش در مجلس رد شد. علت هم این بود که دولت طبق قانون می توانست مستقل این کار را انجام دهد ولی دنبال شریک جرمی به اسم مجلس بود که مجلس زیر بار این مسئله نرفت حال آنکه هم مجلس و هم اعضای دولت سیزدهم علیه دلار 4200 تومانی موضع گرفته بودند و با موضع برخورد با رانت های حاصل از دلار 4200 بر سر مسئولیت آمده اند.
الان وضعیت حوزه سیاست خارجی را چه طور می بینید؟
در حوزه سیاست خارجی نیز وضعیت همین طوری است. جریانی که به شدت علیه برجام حرف زد و طرفداران برجام را به جاسوسی و خیانت متهم کرد، الان مهمترین آرزو و برنامه سیاست خارجی آنها احیای برجام شده است اما هیچ برنامه ای برای احیای برجام ندارند چون در گذشته به حدی برای تخریب برجام تلاش کردند که امروز دیگر نمی توانند بدنه اجتماعی موافق خود را با سیاست گذاران اجرایی همراه کنند، ناگفته نماند که در حوزه سیاست گذاری نیز در این حوزه تفرقه نظری وجود دارد. از طرفی اشتباهات گذشته در حال تکرار است، به نظر من الان مسئولان وزارت خارجه بیش از هر دوره ای با مقامات اروپایی دیدار کردند، اگر معنای این کار آنها آشنا شدن با اعضای برجام است تا اولین برخورد پای میز مذاکره نباشد، این رویکرد قابل تأمل است اما اگر هدف آن است که از مسیر اروپا می توان به دستاوردی رسید، خیر این مسیری کاملا اشتباه است. در مجموع معتقدم هنوز راهبرد مشخصی برای احیای برجام در دولت شکل نگرفته و در نتیجه زمان به همین خاطر به ضرر کشور و مردم در حال سپری شده است. بارها گفتم اگر دولت گذشته برجام را احیا می کرد حتی با 90 درصد ادعاهایی که در این رابطه بیان کرد، بهتر بود، چون در این صورت دولت کنونی می توانست بر پایه همان برجام احیا شده زمان بیشتری را برای سایر امور اختصاص دهد ولی دیدیم که احیای برجام در دوره انتقال دولت قربانی رقابت های جناحی شد و مردم فقط تاوان این رقابت را دادند. حتی برخی می گویند سود دولت در حفظ قیمت بالای دلار و طلاست چون امروز در کشور ما، دولت بزرگترین خزانه دلار و بزرگترین خزینه دار طلا است. یکسری دلار حداقلی وارد کشور می شود، در کنارش معاوضه نفت با طلا صورت می گیرد بنابراین دولت یکی از طلایی ترین خزینه ها را امروز در اختیار دارد. در مقابل مردم مظلومانه منتظر هستند دولت برای مهار قیمت های طلا و دلار کاری کند اما دولت گرچه بایدها زیاد می گوید، در عمل خودش می داند که سودش در آن است که قیمت ها بالا باشد. چرا می گویند گزارش 100 روزه دولت؟ چون در کشورهایی که مشکلات اقتصادی خاصی دارند، در 100 روز اول قدری تب این مشکلات کاهش پیدا می کند بنابراین بعد از 100 انتظار آن است که اقتصاد شکل نرمال خود را پیدا کند و فرصت مناسبی است که سیاست های اقتصادی اصلاحی اجرا شود. این قابل قبول نیست که وزیر اقتصاد در مجلس حاضر شود و همه مسائل را به گردن دولت گذشته بیاندازد. مگر براساس همین شرایط نبود که شعار دادند مشکلات را ظرف مدت کوتاهی حل می کنند؟ شخصا معتقدم دولت آقای روحانی یکی از ضعیف ترین دولت های بعد از انقلاب بود، همواره نیز تحت عنوان دولت سست از آن یاد کردم، دولتی که متأسفانه باعث شد به خاطر پست دادن به برخی افراد، به یک دولت پیر تبدیل شود اما دولت کنونی با شعار جوان بودن سر کار آمد. در مدت چند ماه گذشته مشاهده کردیم همه کاندیداهایی که با شعار نقد اقتصادی دولت گذشته حاضر در صحنه انتخابات بودند امروز در دولت مسئولیت دارند، همین آقایان در زمان انتخابات ریاست جمهوری از 3 روز، 5 روز و چند ماه برای حل مشکلات اقتصادی کشور سخن گفتند و با وجودی که امروز همه با هم در دولت حضور دارند، مشکلات اقتصادی بیشتر هم شده است. معتقدم دولت آقای رئیسی باید از آسمان به زمین بیاید، واقعیت های جامعه را درک کند، نه آنکه مشغول عزل و نصب های بدون کیفیت باشد.
شما به بلاتکلیفی در حوزه سیاست خارجی اشاره کردید، امروز وقتی به صحبت های آقای امیرعبدالهیان و آقای باقری نگاه می کنیم، بین اظهارات آنها تناقض وجود دارد، علت چیست؟
علت وجود تناقض در مواضع گیری های مقامات سیاست خارجی دولت، عدم وجود یک راهبرد مشخص در این حوزه است. در واقع دولتمردان سعی می کنند بین نقدهایی که به سیاست خارجی گذشته داشتند و مدلی که امروز باید پیش ببرند، یک پل بزنند، حال آنکه این امکان پذیر نیست چون آن نقدها ادعا بود. زمانی برجام را خیانت می خواندند یا می گفتند «هیچ اثری بر اقتصاد ندارد» حال آنکه 915 تحریم از 1247 تحریم برداشته شد. حالا آقایان نمی توانند بر یک بنیان ویران، پل احداث کنند. البته معتقدم طرف مقابل نیز باید قدری موضوع را منصفانه ببیند. باید اجازه داد دولت سازوکارهای بین المللی لازم را شکل دهد تا کشور از اوضاع اقتصادی کنونی دور شود.
آیا در کوتاه مدت امکان احیای برجام وجود دارد؟
بستگی به دو طرف دارد. دنیای سیاست امروز بسیار متحول است. مردم خیلی منتظر نتیجه بخشی سیاست ها نمی مانند. امروز می بینیم بایدن جایگاه سیاسی یک سال پیش خود را در آمریکا از دست داده چون تزلزل در تصمیم گیری هایش مشخص شده است، در مقابل شاهد هستیم که مخالفان او یعنی جمهوری خواهان و مخالفان برجام در این مدت تقویت شده اند. از طرفی دولت سیزدهم در ابتدای کار معتقد بود سیاست خارجی اثری بر اقتصاد ندارد ولی الان متوجه شدند و تلویحا هم این واقعیت را پذیرفته اند که چنین اثری وجود دارد. هرچند اینها شرایط رسیدن به یک توافق را تضعیف می کند اما راهکارش تعلل بیشتر برای رسیدن به یک توافق نیست. به نظرم بخشی از تعللی که در قالب مذاکره با طرف های اروپایی در حال انجام است، عمدی است. یعنی برخی ها در دولت فکر می کنند نباید در چنین شرایطی توافق کرد. در واقع عمدا اشتباه می کنند. سخت است باور کنیم کسی امروز در کشور نداند تلاش برای رسیدن به توافق از مسیر اروپا اشتباه است چون اروپایی ها حتی آب باریکه اینستکس را هم نتوانستند راه اندازی کنند. 70 میلیارد یورو قرارداد با ایران بعد از اجرای برجام بستند اما نتوانستند حتی یک یوروی آن را هم عملی کنند. با این اوصاف نمی دانم دلیل این همه مذاکره با اروپایی ها چیست؟ اگر این دولت قرار است تابوهای گذشته را بتنی تر و غیرقابل شکستن کند، نتیجه اش آن خواهد شد که مشکلات بیشتری در حوزه سیاست خارجی کشور شکل خواهد گرفت، در چنین وضعیتی قطعا دولتمردان هیچ ضرری نخواهند کرد و با صدای بلند بایدها را خواهند گفت اما این ملت هستند که دارند تاوان می دهند و زیر بار مشکلات اقتصادی کمر خم می کنند.
برخی می گویند آقای رئیسی علاقه دارد برجام احیا شود اما آقای باقری که مسئول تیم مذاکره کننده است نمی خواهد این اتفاق بیفتد، آیا همین است؟
سیاست خارجی کشور تبدیل به هفت اقلیم شده است. جریانات مختلف هر کدام شخص و فردی را در حوزه سیاست خارجی گنجانده اند، آنها حتی از وزیر خارجه هم دستور نمی گیرند و می توان گفت که وزیر خارجه نیز تعیین کننده اصلی در حوزه سیاست خارجی نیست، به همین دلیل بخشی از این تناقض و بی تصمیمی ها به این موضوع بر می گردد. طبیعتا در این شرایط عوامل پنهان تر نیز فعال هستند. کاسبان تحریم کسانی هستند که نمی خواهند نفت ایران به قیمت روز و شفاف در دنیا فروخته شود و شفاف پولش به خزانه برگردد چون به ضرر آنهاست. آنها به خاطر کانالهای که در عرصه بین الملل دارند، در دوبی و اروپا دفتر زده اند، نفت ایران را با قیمت پایین می فروشند. اینها به شدت فربه شده اند و امتیازاتی در حوزه صادرات و واردات گرفته اند؛ البته ارتباطی هم با دولت خاصی ندارند. کاسبان تحریم سعی می کنند خودشان را قهرمان تحریم نشان دهند، حال آنکه می کوشند مسئولان را هر روز بیشتر به خودشان وابسته کنند بنابراین کاسبان تحریم دوست دارند تحریم ادامه پیدا کند. شعارهای انقلابی را دیگران سر می دهند ولی واقعیت این است که اگر افرادی که شعارهای انقلابی سر می دهند، مطلع باشند چه کسانی از این تحریم ها سود می برند و اقتصاد ایران را زیر خاک می کنند فرصت ها و منابع کشور را به حداقل قیمت تاراج و به دیگران واگذار می کنند، حتما دل شان بیشتر خواهد سوخت. البته زمان بندی هم در مذاکرات وجود ندارد وقتی از ایران خواسته شد که برای مذاکرات زمان تعیین کند ایران آخرین روز ماه مربوطه را تاریخ گذاشت، یعنی کسانی که مسئول احیای برجام هستند با اکراه به این سمت می روند. به همین خاطر شاید زیاد امیدی نیست که اگر پای میز مذاکره حضور پیدا کنند با طرح یکسری مسائل عملا مذاکرات را چند مرحله ای و فرسایشی کنند، به طوری که این بار مذاکرات از سوی ایران فرسایشی شود.
دیدگاه تان را بنویسید