ورزش سه: کونته و گواردیولا در تابستان امسال و با گذشته ای پر از جام وارد فوتبال جزیره شدند و بعید است افکار آنها از اولین دیدار آنها با یکدیگر، تغییر فراوانی کرده باشد.
اما به نظر موفقیت های سرمربی ایتالیایی را باید مرهون عمل گرایی و غریزه ایتالیایی او در پیاده کردن سبکی جدید در لیگ برتر دانست.
در ابتدا بازیکنان چلسی خیلی با افکار او آشنا نبودند اما اخرین موفقیت او با این سیستم تنها 18 ماه قبل به دست آمده بود. نکته دوم، ایجاد تغییر در افکار مدافعانی بود که همیشه نقشی تکراری را ایفا می کردند و حالا زمان تغییر فرا رسیده بود.
بدون توجه به سابقه گذشته، معمولا هر ایجاد تغییری با عکس العمل و مخالفت هواداران و بازیکنان بزرگ یک تیم مواجه می شود. اتفاقاتی که در ابتدای فصل بین گواردیولا و جو هارت رخ داد را باید نمونه ای از این دست دانست.
اما بر خلاف پپ، کونته اجازه داد تا سیستم فعلی امتحان خود را پس داده و بعد از شکست، بازیکنان با تغییرات جدید راحت تر کنار آیند. باخت های سنگین برابر لیورپول و ارسنال در سپتامبر، بیانگر آماده سازی اوضاع برای ایجاد تغییر بزرگ بود.
ترکیب کامل چلسی در هفته های متوالی باعث کسب نتایج بسیار خوب در پاییز شد و سیستم 3-4-3 اجازه داد تا با منتقل شدن هازارد به سمت چپ و کاهش وظایف دفاعی ستاره تکنیکی چلسی، همکاری او با دیگو کاستا را افزایش یافته و بازیکن منفور دوران مورینیو، به بهترین بازیکن این تیم مبدل شود.
همچنین استفاده از سیستم دفاع 3 نفره که همه ارکان آن قدرت پا به توپ مناسبی دارند، باعث شد تا استحکام بزرگی در دفاع حاصل شده و گزینه بازیسازی از عقب نیز به حملات اضافه شود. همچنین با این روش، انرژی موسس و الونسو در هجوم استفاده شد و سیستم دفاعی نیز به قوت خود باقی ماند.
همین دلایل باعث شد تا آبی های لندن در حال حاضر با 7 امتیاز اختلاف در صدر قرار گرفته و بیشترین پیروزی و بهترین تفاضل گل را نیز از آن خود کند.
اما رویکرد گواردیولا را باید در تضاد کامل با سرمربی ایتالیایی چلسی دانست. فراموش نکنیم که برای اولین بار در دوران مربیگری گواردیولا، او در هفته اول آوریل برای قهرمانی در یک جام بزرگ تلاش نمی کند.
گواردیولا با رویکردی مبتنی بر تغییر سبک بازی سیتیزن ها، هدایت این تیم را بر عهده گرفت و موفق شد در ابتدا 10 پیروزی متوالی کسب کند.
علیرغم عملکردی فوق العاده در هجوم، نمایش مدافعان سیتی را می توان اسفناک قلمداد کرد. پس زمان زیادی طول نکشید تا رقبای سیتی پاشنه آشیل آنها را یافته و با استفاده از ضعف مدافعان کناری این تیم، به آنها ضربه بزنند.
مدافعانی با حداقل 31 سال سن مانند سانیا، کولاروف، زابالتا و کلیچی فاصله زیادی با روزهای اوج خود داشتند و نتوانستند با افکار گواردیولا هماهنگ شوند. این بحران با نمایش فاجعه بار اوتامندی تشدید شد و کلودیو براوو نیز نتوانست اعتماد به نفس خود را در لیگ برتر بازیابی کند.
همان طور که از همان ابتدا نیز قابل پیش بینی بود، اشتباهات فردی در بازی های بزرگ نمایان شد و معمولا تیم گواردیولا، گل هایی با چاشنی طنز در بازی های سرنوشت ساز فصل دریافت کرد. با این شرایط، آمار بالای گل خورده سیتیزن ها عجیب نبود و تنها در لیگ قهرمانان، دروازه لژیا ورشو بیش از آنها باز شد.
در فصل جاری، بارها و برابر رقبایی چون بارسلونا، چلسی، لستر، اورتون و موناکو حداقل 3 بار دروازه آنها باز شد و در ماه اوکتبر و با ثبت شش بازی بدون پیروزی، گواریولا بدترین آمار دوران مربیگری خود را ثبت کرد.
اما علیرغم ناکامی در دستاوردهای پیش بینی شده در ابتدای فصل، نکته مثبت برای سرمربی سیتی، شناسایی کامل نقاط ضعف و تلاش برای پوشاندن آنها در فصل آتی می باشد.
کمبود نیروی انسانی در فاز دفاعی باعث شد تا در مقاطع مختلف فصل شاهد حضور بازیکنانی مانند لروی سانه، فرناندو، فرناندینیو و اخیرا برابر آرسنال، ناواس در بین 4 بازیکن خط دفاعی باشیم.
با بررسی سرمربی سابق و موفق بارسا و بایرن در فصل جاری، دو سوال در ذهن همگان نقش بسته است؛
چگونه با وجود قابل حدس بودن شرایط فعلی، گواردیولا در ابتدای فصل اذعان داشت که مدافعان فعلی کیفیت لازم برای اجرای چشم اندازهای او را دارا هستند؟
چرا با وجود بررسی شرایط در نیم فصل اول و از دست امتیازات فراوان، گوادیولا به فکر تقویت تیم در زمستان و اضافه کردن بازیکن به ترکیب فعلی خود نیفتاد و با همین بازیکنان فصل را ادامه داد؟
به هر حال، به نظر می رسد در تابستان آتی شاهد یک انقلاب بزرگ در فاز دفاعی سیتزن ها خواهیم بود و بازیکنانی مانند کلیچی، ناواس، کولاروف، زابالتا و سانیا جایی در ترکیب گواردیولا نخواهند داشت. همچنین آینده اوتامندی و براوو نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد.
گرچه به نظر می رسد با همین بازیکنان نیز گواردیولا هنوز در جا انداختن افکار خود در سیتی موفق نبوده است. یک سال پیش و با ترکیب کلیچی، اوتامندی، کولاروف و مانگالا، سیتی با هدایت پیگیرینی در دو دیدار رفت و برگشت برابر رئال مادرید در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان، تنها یک گل دریافت کرد و از رسیدن به فینال باز ماند.
پس می توان دریافت که استفاده از یک سیستم اشتباه می تواند نقاط ضعف یک بازیکن را آشکار کرده و روش صحیح می تواند تا حد زیادی از آن را پوشش دهد و این نتیجه تاسف بار، یکی از نقاط شگفت انگیز و عجیب کارنامه گواردیولا نسبت به دستاوردهای سرمربی شیلیایی و سابق سیتیزن ها می باشد.
در تجربه حضور پپ روی نیمکت بارسلونا، او ستارگان زیادی مانند مسی، پویل، ژاوی، پیکه، اینیستا، پدرو و .... که همگی پرورش یافته یک سیستم بودند را تحویل گرفت و موفق به ساختن تیمی به یادماندنی شد.
شرایط گواردیولا در آلمان نیز تقریبا مشابه بود و او تیمی را تحویل گرفت که چند ماه موفق به رقم زدن یک سه گانه تاریخی با یوپ هاینکس شده بود.
تا قبل از به دست گرفتن هدایت سیتی، او هرگز تجریه کار کردن با بازیکنانی که در دنیای فوتبال در زمره بهترین قرار ندارند را در کارنامه نداشت. پس طبیعتا او نیازی هم به تغییر در آرمان ها و پیدا کردن روشی جدید برای کار کردن با بازیکنانی متوسط از لحاظ تاکتیکی و فردی در دوران مربیگری او وجود نداشته بود.
اما در مقابل، کونته کار خود را با طی کردن یک سلسله مراتب و از سری ب آغاز کرد و بعد از آن نیز موفق شد یوونتوس را دوباره به قله سری آ باز گرداند.
با این تفاسیر، می توان اذعان داشت که سرمربی ایتالیایی چلسی قبل از حضور در دشوارترین آزمون دوران مربیگری خود، به خوبی صیقل یافته بود و تجریبات لازم را طی سالیان قبل کسب کرده بود.
همین تجارب، باعث شد تا صفت "عمل گرایی" به دایره دانش او اضافه شده و با استفاده از این برتری، عملکرد بهتری نسبت به همتای اسپانیایی خود در سیتی داشته باشد.
صرف نظر از نتیجه ای که در دیدار امشب سیتی و چلسی حاصل خواهد شد، گواردیولا در آینده ای نزدیک، آزمونی بزرگ برای دستیابی به دستاوردهای کونته در فصل جاری خواهد داشت؛
اینکه آیا تابستانی همراه با ولخرجی و اضافه کردن مدافعان بزرگ و گران قیمت را در پیش رو خواهد داشت یا اینکه گواردیولا با ایجاد تغییرات کمتر و البته پذیرش اشتباهات خود، به دنبال کمال گرایی برای نمایش فصل بعدی سیتیزن ها خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید