سرویس ورزشی فردا؛ محمد حسین لواسانی: «کیروش، هزار و دویست روز قبل فهمید»؛ این تیتر امروز یکی از خبرگزاریهاست تا دگربار خطای انسان جایزالخطا را بهانه نکوهش و تحقیر ایران و ایرانی و مجیزگوییهای پرتغالی خود کنند. ایندست عزیزانی که جوهرشان به سالولسی نیکتر میچربد تا ایجاد بستری برای موفقیت و آینده درخشان تیم ملی، خود از هر فوتبالدوست و کارشناسی بهتر میدانند که اگر هر سکاندار ایرانی جای نوع خارجیاش قریب به شش سال بر مسند سرمربیگری تیم ملی تکیه زده بود تا به امروز بارها و بارها طعم گس اخراج را چشیده بود.
یکی از آن بارها در مسیر راهیابی به جام جهانی برزیل بود که همه درها را بسته شده میدید. اما کیروش ماند تا ناپلئونی و با تکیه بر احتمالی با عنوان شانس که برای این مرد پرتغالی پررنگ هم بود، راهی جام جهانی برزیل شود. (یک و دو ناقص جباری با هم تیمی خود که توپ را اتفاقی مقابل پای مهاجم قرار داد تا مقابل قطر به برتری برسیم، گل سالم ازبکها که مردود شد و در نهایت اشتباه فاحش مدافع کره و ضربه نهایی قوچی. البته که در این بین از دیرکهای رفت و برگشت مقابل کره هم به راحتی نمی توان گذشت.)
البته در این بین با نگاهی منصفانه نمیتوان از اتحاد و همدلی ایجادشده توسط کیروش و البته مدیریت او به سادگی گذشت که سهم عمدهای در راهیابی تیم ملی به جام جهانی برزیل داشت.
بهراستی اگر پس از اتمام بازی با کره جنوبی، یک مربی ایرانی بهویژه در گونه رفتاری محمد مایلیکهن یا امیر قلعهنویی مرتکب آن حرکت زشت و زننده با سرمربی کره میشد، چند تن از داعیهداران اخلاق، قلم بهدست شده و به نکوهش رفتار آن مربی ایرانی میپرداخت که جملگی در آن وقت یادشده خود و جوهر کمرنگشان را به کوچه دگری زدند و مسیر دگر....
اگر به قبلتر برویم، کدام یک از این دو یا هر مربی ایرانی رخصت استخدام این همه بازیکن شاغل در خارج با طوماری از خالکوبی ررا می توانستند دریافت کنند؟ اگر بعد از جام جهانی در صورت سرمربیگری یک ایرانی، بازیکنان نامی و شاغل ما در اروپا به لیگهای عربی میآمدند که با این مربی پرتغالی آمدند، تا کجا مربیان ایرانی مواخذه میشدند و برخی فریاد وا اسفا سر میدادند؟
تکلیف سه بازی جام جهانی هم که روشن است. از دفاع مطلق مقابل نیجریه که بگذریم، نیک میدانیم که انگیزه خوشدرخشیدن در برابر یکی از نام دار ترین تیمهای جهان با جمعی از بازیکنان مطرح و نامی، خود میتواند بهانه خوبی برای به چشم آمدن باشد؛ اما بدیهیست زمانی این مهم را می توان پای سرمربی نوشت که آن فعلیت استمرار داشته باشد. خب، دربرابر تیم بوسنی که نیاز به برد داشتیم با چه برنامه ای به زمین رفتیم؛ هیچ.
ایشان که رحمتی را نشانه رفتهاند و البته خوش هم نشانه رفتهاند در نظر دارند ستاره ما در برابر آرژانتین (مهرداد پولادی) در مقابل عراق چه بر سرمان آورد؟ روشن است که حرفهایترین فوتبالیستهای جهان هم روی دیگری دارند که مثال آن در این مقال نمیگنجد. ای کاش بهانهجویان و تسویهحساب کنندگان، زمان منجیگریهای رحمتی هم تلنگری به مرد پرتغالی میزدند که اگر یکدندگیهای او نبود و وعده سر خرمنش، شاید دست کم در جام ملتها تا کمی آن طرفترها هم میرفتیم. کارنامه کیروش و تیم ملی در جام ملتها هم آنقدر وضوح تصویر دارد که نیازی به رصد آن قصه پرغصه نباشد. این نگارنده پر ز مهر، اخراج روی کین و موفقیتهای کیروش به سبب آن اخراج را مثال آورده است، که ای کاش مثالی هم از موفقیتهای او بعد از اخراج رحمتی و عقیلی و خلعتبری می آورد.
در این بین می توان دست کم بخشی از این فشار موجود روی رحتمی را هم بازماندن او از تیم ملی خواند، و وعده دروغین کیروش که گفته بود او را بعد از جام جهانی به تیم ملی دعوت میکنم. گرچه رحمتی شب گذشته به خود و استقلال جفا کرد، اما هیچ دلیلی برای رخ دادن چنین اتفاقاتی در تیم ملی نمیشود. به هر حال رحمتی شاید با رفتار شب گذشته خود ثابت کرد لیدر و کاپیتان خوبی نمیتواند باشد اما به حتم گلر خوبی هست و یک سر و گردن بالاتر از همتایان خود.
در بالاتر بودن کلاس و سواد کیروش نسبت به مربیان ایرانی تردیدی نیست، اما دقیقا همین موضوع است که ایجاد توقع میکند و دو نکته را به ذهن، متبادر؛ نخست اینکه او با چنین سطح دانش و توشه پرباری چه برای فوتبال ما کرده است و دوم اینکه چشمآبی و پر تجربه بودن او دلیلی بر تحقیر ایران و ایرانی نمیشود. کیروش که ثابت کرده است، تجربه و توانایی او در شانتاژ رسانهای بیش از تجربه و کاردانیاش در هدایت 11 مرد خود در درون مستطیل سبز است، اینبار با زیرکی تمام از تاج، رییس فدراسیون فوتبال خواسته تا در پذیرش استعفایش تعجیل کند، آن هم با علم به اینکه تاج را از حامیان خود میداند.
متاسفانه رفتار ما در قبال کیروش، نظیر ندید - بدیدهای تازه به دوران رسیده شده است و حکایت مرغ همسایهای که بی هیچ آوردهای، کماکان غاز است. آن هم در شرایطی که یک سوم اختیارات و بستری که برای کیروش فراهم شد، هرگز برای یک مربی ایرانی فراهم نشد؛ باشد که دست کم، تابوشکنیهای این پرتغالی برایمان بماند.
دیدگاه تان را بنویسید