خلافکاری که کارهای عجیب میکرد از پشت بام سقوط کرد!
چندی پیش سقوط مرگبار مرد میانسالی از پشت بام ساختمانی چهار طبقه در خیابان نظام آباد به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. با اعلام این خبر، بلافاصله تیم تحقیق راهی محل شده و با جسد مردی ۵۰ ساله مواجه شدند که شیلنگ سفید رنگ آب کولر دور کمرش گره خورده بود، اما سر دیگر شیلنگ رها شده بود.
روزنامه ایران: چندی پیش سقوط مرگبار مرد میانسالی از پشت بام ساختمانی چهار طبقه در خیابان نظام آباد به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. با اعلام این خبر، بلافاصله تیم تحقیق راهی محل شده و با جسد مردی ۵۰ ساله مواجه شدند که شیلنگ سفید رنگ آب کولر دور کمرش گره خورده بود، اما سر دیگر شیلنگ رها شده بود.
سارق ورزشکار در تحقیق از ساکنان ساختمان مشخص شد که مرد میانسال، میهمان طبقه چهارم بوده است. پیرمردی که میزبان بود بههمراه مرد جوانی به نام فرامرز تحت بازجویی قرار گرفتند.
فرامرز گفت: من از پیرمرد صاحبخانه نگهداری میکنم و به او دایی میگویم. چون پیر و ناتوان است، کارهای خانهاش را انجام میدهم. وقتی برایش میهمان بیاید من از آنها پذیرایی میکنم و شبها هم در خانه دایی میخوابم.
او ادامه داد: خانه دایی پاتوق افراد خلافکار و معتاد است و افراد زیادی به آنجا رفت و آمد میکنند. یکی از این افراد هم هرمز بود که سقوط کرد. او سارق سابقه دار بود و بیشتر عمرش را پشت میلههای زندان سپری کرده بود. هرمز اسلحه هم داشت وگاهی اوقات خارج از شهر تمرین تیراندازی میکرد. او عاشق فیلمهای هالیوودی بود و آرزو داشت که بهعنوان بدلکار در فیلمهای وسترن و پلیسی کار کند. با اینکه خلافکار بود، اما ورزش هم میکرد و بدن ورزیدهای داشت. او معروف به مارمولک بود براحتی از دیوار بالا میرفت، اصلاً بهخاطر همین سرعت عملی که داشت سارق خانهها شده بود.
کارهای عجیب و غریب مرد جوان ادامه داد: روز حادثه یک ساعتی بود که به خانه دایی آمده بود. یک دفعه کولر شروع کرد به صدا کردن و هرمز هم برای تعمیر کولر به پشت بام رفت. یکی از بچهها همراه هرمز بالا رفت. انگار پمپ کولر مشکل پیدا کرده بود. دوستم برای خرید پمپ بیرون رفت. بعد از خارج شدن دوستم از خانه، صدای هرمز را از پشت بام میشنیدیم؛ میگفت الان یک حرکت خاص انجام میدهم که تعجب کنید بعد گفت که یک سر شیلنگ آب کولر را به پایه کولر بسته و سر دیگر را هم به دور کمرش تا با کمک آن خودش را از پشت بام به پنجره طبقه چهارم برساند و از طریق پنجره وارد خانه شود، اما یک دفعه صدای وحشتناکی به گوش رسید. بهطرف پنجره دویدیم و هرمز را دیدیم که وسط کوچه افتاده است. آخر سر هم هرمز جان خودش را سر همین کارهای عجیب و غریب از دست داد. به دستور بازپرس رضوانی از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران فرامرز و دایی بازداشت شدند و جسد هرمز نیز به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید