اسرائیلیاتی که ما خود میسازیم
چند زن جوان در حرکتی نمایشی در اعتراض به تجارت بردههای جنسی در ...
كورش علياني، هفتهنامه پنجره : اگر نگاهی به دائرهالمعارف بزرگ اسلامی کنیم، میبینیم اسراییلیات اصطلاحى است که در حیطه معارف اسلامى، خصوصا در تفسیر و علوم حدیث بهکار میرود. اسراییلیات به دستهای از روایتها، داستانها و مفاهیم میگویند که نه در قرآن و احادیث پیامبر و امامان، بلکه در تعلیمات ادیان دیگر، مخصوصا دین یهود ریشه دارند. اسراییلیات حاصل یک جریان داستانسرایى، اسطورهپردازی و تعلیمات غیراصیل است که اغلب گروهی یهودی و مسیحی نومسلمان و معاشرانشان به تعلیمات اسلامی وارد کردهاند. هدف تعداد زیادی از این اسراییلیات وارد کردن اطلاعات خطا خصوصا درباره دین یهود و بنیاسراییل به ذهن مسلمانان است. قرنهاست که دانشمندان و فقیهان مسلمان در مجاهدهای سترگ میکوشند اسراییلیات را در متون اسلامی شناسایی کرده و از این متون حذف کنند. آنچه در این یادداشت به آن میپردازیم، در خطا بودن، آمیختگی با داستانها و اسطورهها، و مربوط بودن به دین یهود، و بنیاسراییل و البته رژیم صیونیستی، تا حدی شبیه به اسراییلیات است. دیدن چند نمونه مفید است. نمونه اول. در روزهای میانی اسفند 1387 روزنامه هَاَرِص مطلبی با چند عکس منتشر کرد. عکسهایی که سربازانی را از پشت گردن تا پایین کمر نشان میداد. این سربازان شلوار ارتش رژیم صیونیستی و تیشرتهایی با طرحی تکرنگ بر تن داشتند. در این طرح تصویری از زنی برقعپوش، روبندهدار و باردار بود که از زاویه دید مگسک یک تفنگ تصویر شده بود. در قسمت بالایی طرح به خط عبری دو کلمه نوشته بودند. زیر طرح هم به انگلیسی نوشته بودند: یک شلیک، دو کشته. دو هفته بعد، همان روزنامه خبر از نامه یک سرتیپ آموزش ارتش رژیم صیونیستی داد که از واحدهای مربوطه خواسته بود جهت جلوگیری از سوءاستفاده، این تیشرتها را جمع کنند و دیگر از آنها استفاده نکنند. دستوری که عملا جنبه نمایشی داشت. آخرینبار چند روز پیش یک خبرگزاری ایرانی دو تصویر از این تیشرت چاپ کرد و در خبری با عنوان «تصویری از آرزوی یک جوان صیونیست درباره فلسطینیها» بدون اشاره به منبع تصویر پس از مقدمهای بلند، در سی و یک کلمه اطلاعرسان خبرش نوشت: «در این تصویر، بر پیراهن جوان اسراییلی، عکس یک زن باردار فلسطینی چاپ شده است که زیر آن به دو زبان عبری و انگلیسی نوشته شده که یک شلیک، دو کشته!» قطعا نویسنده خبر قصدی جز افشای رژیم صیونیستی نداشته، اما در همین جمله یک خطای جدی وجود دارد. عبارتیکه به عبری در تصویر آمده ربطی به عبارت انگلیسی ندارد. آن دو کلمه عبری این است «ملحقه صلفیم» که یعنی، یگان تکتیراندازان و نشان میدهد این تیشرت برخلاف نظر نویسنده، نشاندهنده آرزوی انفرادی یک جوان صیونیست نیست، بلکه نظر اعضای یک یگان رسمی ارتش رژیم صیونیستی را منعکس کرده است. با کمی جستوجو میتوان دریافت که چاپ کننده این تیشرتها در واقع تیپ گیوْعَتی رژیم صیونیستی است. این تیپ در سال 1337 تشکیل شده و علامتش یک شغال است. اعضای این تیپ خود را شوُعلِی شَمشون (شغالان شمشون) مینامند. نمونه دوم. دعوایی دنبالهدار در جریان است که نستله شرکتی صیونیستی است یا نه. گروهی از مقامات رسمی کشورمان به صراحت میگویند چنین نیست و دیگرانی هستند که خلاف این معتقدند. در تاریخ 7 مرداد 1389 یک سایت فارسیزبان مطلبی همراه با یک عکس منتشر کرد و به تبلیغ یک شرکت صیونیستی در تهران و با حروف عبری اعتراض کرد. این خبر در طول یک ماه بارها در منابع خبری مختلف تکرار، رونویسی یا بازنویسی شد. عکس یک چتر آفتابگیر را در یک میدان میوه و ترهبار در شهر تهران نشان میدهد. روی چتر آرم شرکت نستله و بالای آرم یک کلمه نوشته شده با حروف عبری و درون کادر نشان نستله آمده است. این ترکیب در واقع نشان تجاری بستنی نستله است و معمولا بهجای آن کلمه عبری، کلمهای انگلیسی بهمعنای بستنی میآید. با کمی دقت در واژه عبری متوجه میشویم با یک خطای املایی نوشته: بستنی. این نشان عبری بستنی نستله است. اما نستله که در تهران بستنی نمیفروشد. چرا باید چنین چتری را در تهران توزیع کند؟ کسی توضیحی به ما نمیدهد. نمونه سوم. در 27 مهر امسال، باز هم روزنامه هَاَرِص، خبری منتشر کرد با عنوان: «زنان در مرکز خرید تلآویو به فروش میرسند». متن خبر نشان میداد چند زن جوان در حرکتی نمایشی در اعتراض به تجارت بردههای جنسی در فلسطین تحت اشغال، به خود اتیکت زده و در مواردی با چهره و آرایشی شبیه زنان کتکخورده مانند کالاهای در معرض فروش در ویترین فروشگاهی در یک مرکز خرید نشستهاند. باز یکی از خبرگزاریها - احتمالا از سر عجله و بیاینکه به متن خبر دقت کند - تصاویر ضمیمه این خبر را با خبری منتشر کرد که بیاشاره به حرکت اعتراضی این زنان، میگفت این زنان برای فروش عرضه شدهاند. بلافاصله سایتی دیگر از سایتهای مسلمان ایرانی، در قالب نامهای که یکی از کاربران برای این سایت ارسال کرده بود، خطای این خبر را گوشزد کرد. در واقع اگر تنظیمکننده اولیه خبر دقت و جستوجوی لازم را داشت، پی میبرد که بحران تجارت انسان با اهداف جنسی یکی از بحرانهای بزرگ اجتماعی در فلسطین تحت اشغال است و قطعا این خبر دقیق، راست و درست، گویاتر و افشاگرانهتر از خبر خطا و نادرست میبود. شاید کسی بگوید مبارزه با رژیم صیونیستی و افشا کردنش وظیفه همه ماست و در این راه لازم نیست ملانقطی بازی پیشه کنیم و مته به خشخاش بگذاریم. این گفته تا حدی درست است. اما چند نکته: 1- در ایران کسی نیست که ماهیت رژیم صیونیستی را نشناسد. مخاطب این افشاگریها در درجه اول باید مردم دیگر کشورها باشند. اما تا جاییکه ما اطلاع داریم، ناشران هیچیک از این نمونهها آنها را به زبانهای عربی، انگلیسی، چینی، اسپانیایی و مانند آن منتشر نکردهاند و تنها به انتشار نسخه فارسی قناعت کردهاند. 2- معمولا انتشار مطلب دقیق، اعتماد بیشتری از انتشار مطلب بیدقت و خطا جلب میکند. چه کسی به منبع خبری بیدقت اعتماد میکند؟ 3- خود مطلب دقیق هم اغلب افشاگرانهتر است. کدام يك از این دو خبر بیشتر به ضرر رژیم صیونیستی است؟ «در فروشگاهی در تلآویو زنان برده را میفروشند» یا «تجارت جنسی در فلسطین تحت اشغال بحرانی جدی و ریشهدار است که دولت از درمان آن عاجز است و اخیرا حرکتهای اعتراضی علیه این بحران اوج گرفته است»؟ باز کدامیک افشاگرانهتر است؟ «یک جوان صیونیست این تیشرت را پوشیده» یا «اعضای یک واحد رسمی ارتش رژیم صیونیستی چنین تیشرتهایی تولید و استفاده میکنند»؟ 4- اسلام حتی در حیطههایی مانند تبلیغات و دیپلماسی عمومی نیز اجازه گفتن مطلبی غیرواقعی و دروغهای ولو ناخواسته را نمیدهد. 5- ما در ایران نه به افشاگری، که به شناخت رژیم صیونیستی نیاز داریم. شناخت مرحله پس از افشاگری است. اما میبینیم که خبرنگاران ما که در مورد این رژیم خبر تهیه میکنند، آشنایی اولیه با مفاهیم و ابزارهای موردنیاز در کار خود ندارند. 6- در نقطه مقابل ما رژیم صیونیستی است. در یکی از دانشکدههای این رژیم در مقطع کارشناسیارشد رشتهای با عنوان زبان فارسی وجود دارد. در این رشته درسهای عجیبی ارائه میشود، برای مثال، دو واحد لهجه تهرانی. تدریس لهجه بهعنوان واحد درسی - و نه موضوع پژوهش - چه هدفی دارد؟ در دنیا در دانشکدههای زبان و ادبیات انگلیسی لهجه ویلزی، لهجه آکسبریج یا لهجه نجیبزادگان را درس میدهند؟ در دانشکدههای زبان و ادبیات عرب واحدی با عنوان لهجه مصری، عراقی، لبنانی، یا سودانی ارائه میکنند؟ 7- فراموش کردهایم که «من نام لم ینم عنه»؟
دیدگاه تان را بنویسید