در حاشیه یک اتهام‌زنی؛

خود شکن!

کد خبر: 1201333

دکتر مصطفی غفاری در یادداشتی نوشت: آقای قالیباف به خوبی افکاری که مانع هنجارسازی حکم الهی حجاب است را شناسایی کرده است. کسانی که به گوینده جمله آغازین این متن می‌تازند، خوب است نگاهی به خودشان بیندازند؛ آیا مسیری که در پیش گرفته‌اند به بهشت‌سازی جامعه امروزین ایران ختم می‌شود؟

خود شکن!

گروه سیاست سایت فردا/  دکتر مصطفی غفاری، استاد دانشگاه در رشته جامعه شناسی سیاسی: «ما هر دوقطبی‌ای در جامعه ایجاد کنیم، به نفع دشمن است». یک لحظه از اینکه چه کسی این سخنان را گفته، صرف‌نظر کنیم. مخاطب به سادگی درمی‌یابد که اولاً صاحب این سخن به چیزی به نام «دشمن» قائل و نسبت به آن حساس است؛ در بستر اجتماعی ایران اسلامی که این سخنان ایراد شده هم دشمن همان جبهه استکبار دانسته می‌شود. ثانیاً «ایجاد» دوقطبی را به نفع آن دشمن می‌داند و نه دوقطبی‌هایی که سازنده هویت جامعه ماست؛ مثل حق ـ باطل.

اما حمید رسایی اخیراً در طعن سخنان آقای قالیباف در برنامه «ملک سلیمانی» بر بالای منبر ایراداتی را به کلام ایشان نسبت داده است. هدف این نوشته کوتاه دفاع از رئیس مجلس نیست. مخاطبی که اندک انصافی داشته باشد به راحتی متوجه می‌شود که معنا و منظور آن جمله چیست؛ چون کژتابی ندارد.

در نگاه به تاریخ اسلام، چندان دشوار نیست ردپای تلاش حداکثری معصومان را ببینیم که چگونه به حفظ انسجام جامعه اسلامی در شرایط پرمخاطره در مورد اصل اسلام و نظام اجتماعی آن، مانند یک خط قرمز نگاه می‌کردند. البته آنها در برابر جبهه مستکبر، نه دست از روش‌های گوناگون مبارزه می‌کشیدند و نه حق و باطل را با هم می‌آمیختند. اما سیره آنها در برخورد با ناهنجاری‌های اجتماعی، مدارا بود؛ هم خودشان قدرت تمییز اصل ـ فرع را داشتند و هم مردم را به رشد و تشخیص می‌رساندند. آیا امیرالمومنین جز پروای عدالت در قلمرو حکومت خویش به عنوان فلسفه وجودی حاکمیت اسلام و همچنین هشدار مداوم خطر دشمن اصلی (معاویه) به مردم، هرگز به دست خودش دوقطبی‌ای ساخت که به نفع دشمن تمام شود؟

از سویی وظیفه مسئولان نظام اسلامی این است که برای زمینه‌سازی بهشتی‌شدن مردم به قدر وسع بکوشند. ولی آیا محرومیت از ساده‌ترین خدمات اجتماعی ذیل حاکمیت اسلام، راه سوق دادن مردم متخلفِ از معارف و احکام اسلامی به سوی بهشت است؟ آیا «تبیُّن» رشد از «غَیّ» چنین اقتضایی دارد؟ آیا این کمک به مردم برای یافتن راه حق و تسهیل در سعادت آنهاست؟ یا زور گفتن و تحمیل کردن بر آنها؟ اشتباه نکنیم، بحث کوتاه آمدن از هنجارها نیست، مناقشه در چگونگی هنجارسازی است؛ به عنوان وظیفه قطعی حاکمیت اسلامی.

از سوی دیگر، در جامعه ما دوقطبی‌های کاذبی شکل گرفته که اجازه نمی‌دهد وظیفه مسئولان در پیدا کردن و پیاده کردن موثرترین راه‌حل‌ها در زمینه هنجارسازی صورت بگیرد. یکی از این دوقطبی‌سازهای کاذب همین جنس برخوردهای آقای رسایی و هم‌مسلکان ایشان است. متأسفانه هر کسی مثل آنها فکر نکند، به راحتی برچسب لیبرال و تکنوکرات و... می‌خورد؛ هرچند دغدغه همیشگی‌اش مدیریت جهادی باشد یا برای برخورد با هنجارشکنی هم پافشاری کند. اما معلوم نیست خود این آقایان برای هنجارسازی چه کرده‌اند؟ نتایج کارنامه آنها چه بوده است؟ یا چگونه برخی افکار زمینه هنجارشکنی را فراهم کرده است؟

برخلاف برداشت این افراد، تشخیص آقای قالیباف از لایه‌های عمیق مسأله حجاب در کشور، دقیق‌تر به نظر می‌رسد. او به خوبی افکاری که مانع هنجارسازی این حکم الهی است را شناسایی کرده است. کسانی که به گوینده جمله آغازین این متن می‌تازند، خوب است نگاهی به خودشان بیندازند؛ آیا مسیری که در پیش گرفته‌اند به بهشت‌سازی جامعه امروزین ایران ختم می‌شود؟ «آینه چون عیب تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست».

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها