تحلیل از چپ و راست؛
الزامات تببین تهاجمی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
الزامات تبیین تهاجمی به جای تبیین تدافعی
مصطفی منتظر در سرمقاله «خراسان» نوشت: «سخنان روز گذشته رهبر انقلاب در باره حجاب، نشان دهنده نوع نگرش ایشان به مسئله تبیین است. ایشان در موضوع حجاب فرمودهاند: «خب در این زمینهها خیلی باید متین برخورد کرد، متین و منطقی، دور از احساسات بیمورد... شما در اینجور موارد آن منطق استعماری غربی را که آتشبیار معرکه است و دست او مشغول کار است را افشا کنید، آن را برای مردم تبیین کنید با دلایل روشن». این بیان به معنای آن است که به جای تدافع درباره تبیین حجاب در کشور، به منطق برهنگی در غرب حمله کنید و نشان دهید در آن جا چه اتفاقی رخ داده است اما چرایی و الزامات این تهاجم چیست؟
در یک پژوهش جامعه شناسانه * در مشهد مشخص شده که بسیاری از زنان کم حجاب ، یک تصور نادقیق و کلی درباره «خارج» دارند که در آن زنان با وجود بیحجابی، مشکل خاصی در زندگی روزمره خود ندارند. وقتی از آنان پرسیده شده است که منظور از خارج کجاست و ویژگی زنان در آن جا چیست، آن ها نتوانستهاند توضیح دقیقی بدهند و عموما براساس فیلم و سریالهای غربی چند مثال زدهاند. به بیان دیگر یک ابرروایت رسانهای در ذهن آنان بوده که زنان -عموما غربی- را با وجود برهنگی سر یا بدن، بدون مشکل خاصی میدانسته؛ ابرروایتی که اساسا مبتنی بر واقعیتهای غربی نبوده یا حداقل این زنان توانایی توضیح آن را براساس واقعیت نداشتهاند.
کارکرد ابرروایتها دقیقا همین است. یک کلیت را در اذهان مینشاند و بعد تمامی روایتهای خرد همخوان با خود را دور خودش جمع میکند و اتفاقا خرده روایتهای متضاد را پس میزند؛ این یعنی چه؟ یعنی برای مثال ابرروایت «زنان غربی باوجود بیحجابی مشکل خاصی ندارند» در اذهان نشسته است. سپس هر خبر، ویدئو، عکس و... کوچکی که تایید کننده آن ابرروایت باشد برای فرد جذاب میشود. فرقی ندارد در شبکه اجتماعی، یک سریال خارجی یا در یک شبکه تلویزیونی ببیند، او هرچه این ابرروایت را تایید کند دوست خواهد داشت و به راحتی خواهد پذیرفت حتی اگر دروغ (فیک) بودن آن تاحد قابل توجهی واضح باشد اما اگر خرده روایتی را ببیند که متضاد با این ابرروایت است به سرعت پس میزند. برای مثال اگر میزان بالای خشونت خانگی در کشورهای غربی را بشنود اول از همه آن را رد میکند و اگر با سایتهای معتبر آن را به او نشان دهی، سعی در تفسیر یا فراموشی آن میگیرد. این خاصیت ابرروایتهای رسانهای است.
اشارات رهبر معظم انقلاب نیز دقیقا به همین ابرروایتها برمیگردد. این که به جای تدافع در زمین خودی و پاسخ به ابرروایتهای دروغین ساخته شده برای ایرانیان، باید به سمت تهاجم به ابرروایتهای ذهنی از غرب رفت؛ یعنی همان چیزی که آن خانمها در پژوهش مذکور از غرب در ذهن داشته اند. بنابراین رسانه باید با فهم نقطه ضربه، اتفاقا به سمت همان موارد حمله کند و نشان دهد که تاریخچه مسئله پوشش در غرب چیست؟ وضعیت زنان در جامعه غربی با ارائه آمار واقعی و مستند غربی چگونه است؟ فرایندهای فکری فمینیسم از کجا به کجا رسیده و این تغییرات اندیشهای چه علتی در بطن جامعه غربی داشته است؟ در این زمینه ارائه مستندات به صورت غیرمستقیم و مهم تر از آن دسترسی به بخشی از جامعه که چندان به منابع رسمی -مثل صداوسیما- توجهی نمیکنند، بسیار اساسی است.
بنابراین به جای درگیر شدن در پاسخ به مسئله گشت ارشاد و حجاب اسلامی و... باید توجه داشت که اولویت در این زمینه، درگیر شدن با گزارههای تمدن رقیب است. راه این درگیری نیز از مسیر تغییر ابرروایتهای ذهنی میگذرد و نه گزارههای مشهور و غیرمتقن و حتی افسانهای درباره غرب.»
نخ تسبیح سخنان اخیر رهبری
محسن مهدیان؛ مدیرعامل همهشری امروز در یادداشتی نوشت: «دیدار رهبرانقلاب با ائمه جمعه یک نکته کلیدی داشت که طی ماههای اخیر به روشهای مختلف تکرار شده است. در دیدار با خبرگان رهبری، دیدار با نمایندگان مجلس، در جلسه با مداحان، دیدار با نظامیها، در هیئت و در بین عزاداران، در جمع پرستاران، در میان گروههای جهادی و خطاب به رسانهها و... و در آخرین دیدار با ائمه جمعه.
این کلیدواژه و یا نخ تسبیح چیست؟ جهاد تبیین.
در هر دیدار نیز متناسب با مخاطب، این رویکرد راهبردی را توضیح دادهاند.
در جمع نمایندگان مجلس، جهاد تبیین را با مردمی شدن گفتند: با مردم بنشینید و بشنوید و ذهنشان را روشن کنید.
در جمع جوانان با اشاره به هویت جوانی، از امیدآفرینی و افشای حقایق گفتند.
خطاب به هنرمندان از جهاد روایت حضرت زینب گفتند. اینکه جهاد تبیین باید هنرمندانه باشد چون آوینی.
در جمع نظامیان جهاد تبیین را با تاکید بر یک جنگ ترکیبی توضیح دادند. اینکه جنگ نظامی و جنگ اقتصادی را باید در کنار یک جنگ ذهنی دید.
در جمع هیئتیها، هیئت امام صادق(ع)پسند را تصویر کردند. هیئتی که منبر و روضهاش بر گرده جهاد تبیین است.
و اما جهاد تبیین در جمع ائمه جمعه...
فرمودند: پدر باشید.
در ادامه نیز ویژگیهای کلیدی جهاد تبیین با رفتار پدرانه را توضیح دادند. ...
یکم. پدر برای همه فرزندانش با هرگرایش و سلیقهای دلسوز است.
دوم. فرزندشناس است. از سر ظاهر حکم نمیدهد. مثال زدند که در راهپیمایی غدیر همه بودند؛ با هر ظاهر و شمایلی.
سوم. پدر عامل است. اگر از تقوا میگوید خودش اهل تقواست.
چهارم. پدر به زبان فرزند حرف میزند. لذا فرمودند هنرتان اینست که مفاهیم معرفتی و انقلابی را به زبان روز بگویید.
پنجم. زبانش گرم و صمیمی و اتحادآفرین و امیدبخش و آرامشدهنده است و دستاویز برای هجمه معاندین نمیسازد.
ششم. منفعل نیست. به جای دفاع، حمله میکند. کاری که رهبری در تبیین ماجرای حجاب کردند از همین جنس بود. فرمودند زن محجوب و باشرف و بااستعداد ایرانی با موفقیتش بر حیثیت غرب ضربه زده است.
و اما به این فهم، اوج توصیه رهبری برای جهاد تبیین جایی است که تاکید بر مردمسالاری پدرانه میکنند.
فرمودند مردمی باشید: اگر نمازگزارهایتان کم شدند نگران شوید.
و مردمی شدن چیست؟ رشد معنوی همه مردم با هم؛ پدر اینگونه است.
پدر، رشد خودش را هم در رشد خانواده میبیند. به همین دلیل به عنوان نشانه توضیح دادند که اگرچه ذکر و عبادات فردی خوب است اما اوجش اینست که ذاکری جمعی باشد.
جهاد تبیین دستگیری پدرانه است تا همه با هم رشد کنیم... و این عمق مردمسالاری دینی است.»
تغییر دغدغههای غرب در جنگ اوکراین
جعفر بلوری در «کیهان» نوشت: « امروز یکصد و پنجاه و چهارمین روز جنگ اوکراین است. به 5 ماه پیش برگردید. اخبار روزهای آغازین جنگ را با اخبار این روزهای جنگ مقایسه کنید. یک تفاوت مهم بین اخبار خواهید دید و آن چیزی نیست جز یک تغییر چشمگیر در شکل و جنس اخبار و دغدغه کشورهایی که مستقیم یا غیر مستقیم درگیر این جنگند. چرا این جنگ، جذابیت خبری روزهای آغازین خود را از دست داد؟ ... یکی از دلایل مهم اینکه این جنگ مثل روزهای آغازین، آن جذابیت خبری را برای مردم ندارد، باز میگردد به یک مسئله روانشناختی: «مشکلات دیگران زمانی برای من اهمیت دارند که خودم درگیر مشکل نباشم»! این جنگ با طولانی شدن، تبعات اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی بزرگی برای بسیاری از کشورهای دنیا به همراه داشته و این روزها صحبت از قحطی، گرسنگی، گرانی، شورش، اعتصاب و حتی فروپاشی اتحادیه اروپا و تغییر نظم جهانی، مطرح است. در شرایط «بحرانی»، تغییر اولویتها مسئلهای کاملا بدیهی است. ... 28 کشور امروز رسما عضو اتحادیه اروپا هستند که غالبا در حوزه نفت و گاز و بعضا حتی گندم و مواد غذایی، وابسته به روسیهاند. این کشورها بسته به میزان وابستگی که به روسیه یا حتی اوکراین دارند، میزان مشکلاتشان متفاوت است. جالب این که، نوع و شکل موضعگیریشان درباره این جنگ نیز، کاملا وابسته به همین میزان وابستگیشان شده است. ... نگرانی از فروپاشی دولتهای اروپایی، یکی دیگر از دغدغههایی است که شاید در روزهای آغازین جنگ وقوعش حتی به مخیله کسی هم خطور نمیکرد. ...
اینکه «این جنگ اصلا چرا آغاز شد و مقصر چه کسی است؟» نکته مهم دیگری است که پیش از جمعبندی این یادداشت، باید اینجا مطرح کنیم. بنابر اعلام نظریهپردازان مهم و شناخته شدهای مثل «جان مرشایمر» تحلیل غرب راجع به جنگ اوکراین کاملا عکس واقعیت است: «براساس منطق حاکم بر غرب، بحران اوکراین دلیلی جز تهاجم روسیه ندارد و «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه با الحاق کریمه درصدد احیای دوباره اتحاد جماهیر شوروی است و ممکن است به تدریج نه تنها بخشهای دیگر اوکراین که حتی بسیاری از کشورهای اروپای شرقی را نیز بخواهد. اما این محاسبات اشتباه است: آمریکا و شرکای اروپاییاش، مسئولان بزرگ این بحران به شمار میروند و اساس آن از تفکر بسط ناتو به عنوان هسته اصلی استراتژی خارج کردن اوکراین از دایره حاکمیتی روسیه و ادغام آن در غرب نشأت میگیرد. همزمان پیشروی اتحادیه اروپا در شرق و حمایت غرب از جنبشهای حامی دموکراسی در اوکراین که با انقلاب نارنجی سال 2004 آغاز شد نیز اهمیت بسیاری داشت. مخالفت رهبران روسیه با گسترش ناتو از اواسط دهه 90 تاکنون تداوم دارد و آنها به وضوح اعلام کردهاند که هرگز بدل شدن همسایگان مهمشان به سنگر غرب را تاب نخواهند آورد و در واقع الحاق کریمه نیز پس از برکناری دولت حامی روسیه از اوکراین، پاسخی بود که پوتین با نگرانی از بدل شدن این منطقه به پایگاه دریایی ناتو داده بود. ... حالا با توجه به سر بازکردن این مشکلات و «رو» شدن این حقایق که:
- مقصر اصلی آغاز این جنگ آمریکاست.
- برخی از این کشورهای غربی بهدلیل شدت وابستگیشان (چه در حوزه انرژی به روسیه و یکدیگر و چه در حوزه سیاسی به آمریکا) به راحتی آب خوردن فرو خواهند پاشید.
- احتمال «فروپاشی اتحادیه اروپا» که به قول وزیر خارجه آلمان «برای تاسیس آن خیلی زحمت کشیدهایم» کاملا جدی است.
- زمستان سختی در راه خواهد بود و کشورهای قدرتمندی در تراز آلمان که برای عبور بدون گاز از آن از هم عزا گرفته و به مردمانشان توصیه میکردند، هنگام استحمام، فقط این قسمتهایی که ما مشخص میکنیم را شست و شو دهید و... شما پاسخ دهید. اگر همین امروز بین مردم کشورهای گرفتار در این بحرانها و حتی برخی از رهبران سیاسی غرب یک همه پرسی برگزار شود با این مضمون که «اگر به صد و پنجاه و چهار روز پیش برمیگشتید، با نوع مواجهه ناتو با این جنگ موافقت میکردید»؟ اکثرا چه پاسخی میدادند؟ ما فکر میکنیم اکثر پرسش شوندهها پاسخی شبیه به پاسخ اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور تاجرمسلک و سابق آمریکا میدادند. او با برشمردن مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی حاصل از این نوع مواجهه در یک جمله کوتاه گفت «این جنگ هیچ ربطی به ما نداشت».
آقای رییسی! چرا صریح نیستید ؟
سیدعلی مجتهدزاده در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «رییسجمهوری بعد از مدتها در جمع ائمه جمعه نسبت به حواشی مربوط به حجاب و عفاف در کشور موضعگیری کرده و گفته است: «اجرای قانون ملاک است و در این زمینه نباید براساس سلایق شخصی عمل کرد.» در چند ماه گذشته درست به موازات بحث گرانیها و مشکلات اقتصادی، موضوع شدت گرفتن برخوردهای خشن و سختگیرانه با شهروندان به بهانه حجاب به یکی از دغدغههای عمومی جامعه تبدیل شده و این در حالی است که آقای رییسی و تیم او در دوران رقابت انتخاباتی سال قبل بهکرات تکذیب کرده بود که حامی چنین روشهایی است. ایشان حتی در آن دوره جمله بسیار مشهوری مطرح کرد با این مضمون؛ «ما به دنبال گشت ارشاد هستیم اما گشت ارشاد برای مدیران نه مردم.» هر چند تجربه سال اول دولت ایشان برای شهروندان همراه با تشدید برخوردهای اجتماعی و فرهنگی و البته سکوت وی بوده اما نکته دیگر این است که بخش عمده این برخوردها هم خارج از ضوابط و چارچوبهای حقوقی و قانونی صورت گرفته میگیرد. از بخشنامههای برخی ارگانها و دستگاهها و بعضی از فرامین قضایی گرفته تا بعضا نوع و میزان خشونت برخورد با شهروندان توسط ماموران. در چنین شرایطی اکتفای آقای رییسی به این جمله کلی، کوتاه و مبهم که «اجرای قانون ملاک است و در این زمینه نباید براساس سلایق شخصی عمل کرد» تنها نشانه فرار رییسجمهوری از صراحت درباره موضوعی است که به دغدغه جامعه تبدیل شده است. اولین سوال این است که چرا آقای رییسی اکنون در مقام اجرا به صراحت دورانی که مشغول تبلیغات ریاستجمهوری بود در این رابطه موضع نمیگیرد؟
سوال دوم اما این است که آقای رییسی از کدام «قانون» سخن میگوید؟ بسیاری از حقوقدانان بر این نکته تاکید دارند که حتی ماهیت گشت ارشاد و در کنار آن، بخش عمدهای از برخوردهای صورت گرفته و محدودیتهای وضع شده اخیر دارای توجیه و زمینه قانونی نیست. به طور مثال در قوانین ما نه جرم و تخلفی به نام بدحجابی وجود دارد و نه مجازات و جریمهای برای آن پیشبینی شده است. حتی درباره بیحجابی تنها ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی را داریم که اشارهای کلی به این مساله و تخلف بودن آن کرده، اما حد و مرزی برای آن درنظر نگرفته است. مضافا اینکه جریمه و مجازاتی نیز برای آن تعیین نشده.
یا اینکه محدود کردن ارایه برخی خدمات عمومی به افراد به بهانه پوشش نه تنها مستند به هیچ قانونی نیست بلکه در تعارض آشکار با حیطه اختیارات مقامات قضایی و دولتی است. یعنی آنکه مقامات آمر در این دستورات، پا را از محدوده مسوولیت خود بیرون گذاشتهاند و فرمانی صادر کردهاند که در صلاحیت قانونی آنها نبوده. یا اینکه اخیرا اعلام شده برخی لباسها خصوصا برای زنان غیرقانونی است، اما کسی نمیگوید کدام بخش از کدام قانون؟
درباره غیرقانونی بودن بخش مهمی از برخوردها با شهروندان به بهانه حجاب تاکنون مطالب زیادی نوشته شده که طرح بیشتر آن در حوصله این مطلب نیست و همین موارد خلاصه کفایت میکند. غرض پیش کشیدن بحث دیگری است؛ اینکه اگر آقای رییسی واقعا ملاک را قانون میداند چرا درباره آن با شفافیت حرف نمیزند و تنها به یک جمله مبهم که میتوان انواع برداشتها را از آن داشت، بسنده میکند؟
واقعیت این است که به نظر میرسد آقای رییسی در این میدان بر سر یک تناقض قرار گرفته. از یکسو وعدهها و سخنان انتخاباتی او هنوز در گوش مردم هستند و از سوی دیگر حامیانی را دارد که جدیترین منادیان، عاملان و مجریان سختگیریهای اجتماعی و فرهنگی ماههای اخیر هستند. اما ایشان باید متوجه باشد که در اشاره گذرا، کلی و مبهم به قانون در این مورد هیچ صلابت و شجاعتی وجود ندارد. موضوع گشت ارشاد و برخوردهای اخیر موضوعی نیست که آقای رییسجمهوری بتواند با طرح جملاتی مبهم که میتوان هر تفسیری از آن داشت از کنار آن بگذرد.
شرایط ایجاد شده اخیر هم در ساحت اجتماعی عامل تشدید قطبیت جامعه شده و هم اینکه به دلیل ابهامات بسیار برای حاکمیت قانون در کشور و افزایش رفتارهای خودسرانه نگرانیهای عمیقی ایجاد کرده است. به طور قطع از رییسجمهوری توقع میرود که در این زمینه مدافع ملاک قرار گرفتن قانون باشد و این چیزی طبیعی است، اما همزمان هم توقع است که بسیار شفافتر، صریحتر و مشخصتر درباره این مسائل صحبت کند، همانطور که در رقابتهای انتخاباتی شاهد بودیم وگرنه این نوع موضعگیری تنها به معنای آن است که دولت ایشان در عمل نه فقط حامی، بلکه عامل وضعیت اخیر هستند.»
من نبودم دستم بود!!
آرین احمدی در سرمقاله «ابتکار» نوشت: « اعتراف به یک اشتباه و یا قبول مسئولیت در قبال اتفاقی که افتاده و عذرخواهی از طرف مسئولان، میتواند بار روانی و اجتماعی مسائل را در جامعه کاهش دهد.
عذرخواهی و استعفای مسئولان در قبال مسائل و خطاها اگرچه تبعات اشتباهات را کم نمیکند اما میتواند به ایجاد فضای آرام در جامعه برای رسیدگی منطقی و حقوقی موضوع کمک کند؛ اما با وجود این در کمتر حادثهای در کشور، از باز نشدن کیسه هوای خودروهای تولید داخل در تصادفات جادهای و یا سقوط اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد و فوت 10 نفر گرفته تا برخورد قطار مسافربری طبس-یزد با یک دستگاه بیل مکانیکی و خروج قطار از ریل و کشته شدن تعدادی از مسافران و یا خسارات مالی و جانی ایجاد شده از جاری شدن سیلاب در رودخانه رودبال استهبان استان فارس و ... شاهد عذرخواهی مسئولان در کشورمان بودهایم و همین مسئله باعث شده تا در ذهن بخشی از جامعه این موضوع نقش ببندد که گویا هیچ مسئولی پاسخگوی خطای خود نیست و از مردم عذرخواهی نمیکند و علاوه براینکه برکنار نمیشود و یا استعفا نمیدهد، حتی مدتی بعد مسئولیتی جدید و مهمتر را میپذیرد؛ اتفاقاتی که به بیاعتمادی و نارضایتی در جامعه دامن میزند. اکنون و با گسترش ارتباطات در جوامع و دسترسی آسان همه افراد به اینترنت و شبکههای اجتماعی دیگر نمیتوان خطاها و اتفاقات را ازمردم مخفی کرد و هیچ فردی هم فرصتی برای توجیه و دفاع از خود ندارد به همین دلیل است که اگر مسئولی از یک عذرخواهی ساده سر باز بزند شیشه اعتماد بین او و مردم ترک برمیدارد و دیگر قابل ترمیم نخواهد بود.
اما متاسفانه این روزها علاوه بر سنت عدم عذرخواهی و استعفای مسئولان در قبال اشتباهاتشان با پدیده ای خشم آور و ناراحت کننده تر مواجه هستیم و آن هم استفاده از ادبیات طلبکارانه و حتی رکیک برخی مسئولان در قبال اشتباهتشان است ، یعنی نه تنها بابت اشتباهات رخ داده عذرخواهی نمی کنند بلکه با قامتی حق به جانب و ادبیاتی عجیب یا اشتباه رخ داده را به گردن فرد دیگری میاندازند و یا به طور کلی اتفاق رخ داده را کتمان میکنند و این دیگر خنگ پنداری و ادبیات نامتعارف باعث ایجاد خشم و دلسردی در برخی از افراد جامعه میشود و البته موضوع زمانی غیر قابل تحملتر میشود که بعضا نه تنها از مراجع بالاتر بازخواست نمیشوند بلکه در مواردی مشاهده شده که بعد از چند ماه همان مسئول خطاکار تشویق و حتی ارتقا مقام شده است و متاسفانه هر روز هم این پدیده رو به افزایش است و البته میتوان وعدهها و آمار های عجیب تحقق نگرفته برخی از مسئولان را هم به لیست اشتباهات افزود، اشتباهاتی که برای روان و آرامش آحاد مردم جامعه بار منفی و برای کشور خسارات بعضا جبران ناپذیری دارد.
به نظر میرسد برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات باید نهادهای نظارتی به صورت جدی و بدون ملاحظات حزبی و سیاسی وارد عمل شوند و با مسئول خاطی برخورد قانونی صورت پذیرد.»
دیدگاه تان را بنویسید