تحلیل از چپ و راست؛

درست و نادرست رئیسی

کد خبر: 1093373

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

درست و نادرست رئیسی

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

سناریو‌های اصلاح‌طلبانه علیه دولت رئیسی

حسن رشوند، در یادداشتی برای روزنامه «جوان» نوشته است: «دولت سیزدهم که شکل گرفت برخی جریانات سیاسی و افراد شاخص آن‌ها که مشی این دولت را در تضاد با نگاه اشراف سالاری و فاصله‌گذاری‌شان با مردم می‌دانستند و مردم را به شهروندان درجه یک تا چندتقسیم می‌کردند، یکباره همه هجمه خود را متوجه این دولت کردند و با انتقاد از آیت‌الله رئیسی و مشی دولت او، رفتار‌های این دولت را پوپولیستی دانسته و با چاشنی دلسوزی گفتند که خوب است رئیس‌جمهور و دولت او به جای سفر‌های استانی و از این استان به آن استان رفتن، همچون دولت روحانی زیر کولر گازی در پایتخت نشسته و با مدیریت از راه دور، مشکلات مردمی را که در خوزستان و سیستان گرفتار ابتدایی‌ترین نیاز خود هستند برآورده کنند. ... هنوز دو هفته نیست که از استقرار دولت سیزدهم گذشته که اصلاح‌طلبان فیل‌شان یاد هندوستان کرده و هشت سال سکوت در مقابل بی عملی و رخوت دولت برآمده از خود را که کشور را به قهقرا برد، فراموش کرده و یکی یکی کار‌هایی را که در این هشت سال مسکوت مانده بود، از دولت آیت‌الله رئیسی مطالبه می‌کنند. یکی سرمقاله می‌نویسد و رفع مشکلات اقتصادی مردم و جمع شدن بساط کرونا را در همین چند روزِ استقرار دولت سیزدهم مطالبه می‌کند و برای تخطئه عمل انقلابی رئیس‌جمهوری که با سفر به خوزستان و سیستان و بلوچستان و حضور در کپرنشینان چابهاری و نقاط صفر مرزی و شنیدن صدای آن جوان بلوچی که با حرارت و بی هیچ ترسی از مقامی را که روبه‌رویش ایستاده و به سخنانش گوش می‌دهد و از بیکاری خود گلایه می‌کند، بی فایده قلمداد می‌کند و آن دیگری که خود را روشنفکر جریان اصلاحات می‌داند با نگارش مقاله‌ای مطول در رسانه‌ها، رفتار رئیس‌جمهور مردمی سیزدهم را رفتار پوپولیستی می‌داند. این جماعت، همان کسانی هستند که مردم محروم و بی بهره از امکانات - در واقع، ولی نعمتان این کشور – را جماعتی قابلمه به دست می‌دانستند که نباید دولت برآمده از تفکرشان به خواسته‌های آن‌ها وقعی بنهد. کسانی که امروز منتقد رفتن آیت‌الله رئیسی در بین مردم و سفر‌های استانی رئیس‌جمهور آن هم در روز‌های تعطیل آخر هفته هستند همان کسانی هستند که همه هنرشان در دوران مسئولیت رئیس‌جمهور ایده‌آل‌شان این بود که به مرکز استان یا شهرستان سفر می‌کرد ودر کنار کولر گازی باید پنکه مخصوص را نیز برای او از تهران حمل می‌کردند تا مبادا وجود نازنین‌شان احساس گرما کند. ... اصلاح طلبان سناریو‌ها و سوژه‌هایی را دنبال می‌کنند که برخی از آن‌ها به قرار زیر است:

۱. بزرگنمایی از برخی اختلافات سلیقه‌ای پیرامون تشکیل دولت که امری طبیعی است. ... ۲. جریان اصلاحات با وارونه‌سازی برخی انتقادات مطرح شده در میان رسانه‌های جبهه انقلاب پیرامون چهره‌های پیشنهادی سعی دارند تا میان شخص آیت‌الله رئیسی و رسانه‌های جبهه انقلاب شکافی مصنوعی ایجاد کنند. ۳. دوگانه‌سازی از شعار‌های آیت‌الله رئیسی در قبال فساد ستیزی که ایشان تابلوی روشن این تفکر هستند ... ۴. ناکارآمد جلوه دادن وضعیت تیم اقتصادی دولت از دیگر اهداف اصلاح‌طلبان ازاین هجمه‌ها است. شائبه اختلاف میان تیم اقتصادی دولت با توجه به انتخاب دکتر رضایی در جایگاه معاونت اقتصادی و دکتر مخبر به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور یکی از آن مواردی است که در قالب یک سناریو، اصلاح طلبان آن را کلید زده‌اند ... دولت مردمی سیزدهم چه اصلاح طلبان در این چهار سال جوسازی کنند و خدمت بی منّت این دولت به مردم، آن‌ها را خوش نیاید و چه اقدامات این دولت موجب عصبانیت اربابان غربی این جماعت مدعی مردم سالاری شود، از مسیری که انتخاب کرده، عقب نخواهند نشست و این را با میثاق نامه‌ای که در اولین روز کاری کابینه امضا کردند عملاَ نشان دادند. »

 

سه حرف درست در کنار سه حرف نادرست!

احمد زیدآبادی، روزنامه نگار و فعال سیاسی امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «سید ابراهیم رئیسی گفته است:«ما ابایی از مذاکره نداریم، اما گفت‌وگو با فشار چه نوع گفت‌وگویی است؟ من قبلا گفته‌ام گفت‌وگو و مذاکره در دستور کار دولت است. آنچه ما دنبال آن هستیم رفع تحریم‌هاست و ما از منافع ملت یک قدم عقب‌نشینی نخواهیم کرد. مذاکره، باید نتیجه‌محور باشد، نه گفت‌وگو برای گفت‌وگو و نه مذاکره برای مذاکره.» اینکه آقای رئیسی از مذاکره ابایی ندارد، بسیار عالی است. اینکه مذاکره در دستور کار دولت است، از آن هم عالی‌تر! اینکه دولت در پی رفع تحریم‌هاست، از هر دو بهتر! با این همه، پس چرا مذاکره به قصد رفع تحریم‌ها از سوی دولت هر چه سریع‌تر آغاز نمی‌شود؟آقای رئیسی ظاهراً پاسخ این پرسش را هم در سخنان خود داده است: چون مذاکرۀ همراه با فشار نادرست است. چون از «منافع ملت» نباید یک قدم عقب‌نشینی شود. چون مذاکره باید نتیجه‌محور باشد نه مذاکره به قصد مذاکره.

به نظرم این گزاره‌های سه گانه که عملاً به قصد تخفیف اهمیت مذاکره بیان شده‌اند، مبهم‌اند، زیرا: 1. مذاکره در سطح روابط بین کشورها همچون گفت‌وگوی دوستانۀ بین دو فرد نیست که انتظار روَد خالی از هرگونه اعمال فشار باشد. طبیعی است که هر کشوری در پشت میز مذاکره می‌کوشد تا حداکثر امتیاز را به دست آورد و کمترین امتیاز ممکن را به طرف مقابل دهد. ...2. «منافع ملت» دقیقاً چیست که نباید یک قدم از آن عقب‌نشینی شود؟ در واقع تمام نزاع‌های سیاسی داخلی بر سر تعیین مصادیق همین «منافع ملت» است. آیا منافع ملت با غنی‌سازی بیشتر اورانیوم تأمین می‌شود و یا با رفع تحریم‌ها؟ ... آقای رئیسی در موردِ «منافع ملت» به جمع‌بندی روشنی نرسیده است. او باید روشن کند که منافع ملت را در رفع تحریم‌ها می‌جوید یا چرخش سانتریفیوژها. اگر بگوید هر دو، به امری غیرممکن ارجاع داده است، چرا که جمع این دو به لحاظ عملی محال می‌نماید.3. مذاکره در نظام بین‌الملل معمولاً به قصد دستیابی به نتیجه انجام می‌شود مگر اینکه یک طرف بخواهد از طریق مذاکره، شناسایی دوفاکتوی طرف دیگر را به دست آورد و یا انجام کاری را حتی‌المقدور به تأخیر اندازد. جز این دو مورد، مذاکره به قصد مذاکره در روابط بین دولت‌ها جایی ندارد. در مورد برنامۀ هسته‌ای ایران، قبلاً مذاکرات مفصلی صورت گرفته است، بنابراین، شناسایی دوفاکتو در این مورد اساس و بنیانی ندارد. «تأخیر در انجام کار» هم در این موضوع فرض بی‌پایه‌ای است، زیرا اگر منظور عدم لغو تحریم‌ها باشد که بدون مذاکره این کار راحت‌تر و موجه‌تر پیش می‌رود. بنابراین، «مذاکره به قصد مذاکره» در مورد برنامۀ هسته‌ای ایران لفظی تو خالی است که عمدتاً به قصد گریز از مذاکره بر سر زبان‌ها افتاده و لازم است مسئولان از به کارگیری آن اجتناب کنند.»

 

تحلیل وارونه تحولات افغانستان

 جعفر بلوری در یادداشتی برای شماره امروز «کیهان» نوشته است: «قصد مرور آنچه طی روزهای گذشته در افغانستان رخ داده را نداریم. صرفا به دنبال این هستیم که بگوئیم، خود آمریکایی‌ها و غربی‌ها خیلی شفاف و روشن می‌گویند، در افغانستان شکست مفتضحانه‌ای خوردیم. شکستی که «کرک لیپولد»، فرمانده سابق ناو «یواس‌اس کول» در‌باره‌اش می‌گوید «مثل افتضاح آمریکا در افغانستان را جایی ندیده‌ام»  شکست آمریکا و متحدانش در افغانستان به خودی خود یک «فرصت» است. فرصتی برای مردم افغانستان و کشورهای کل منطقه و شاید حتی جهان. فرصتی برای درس گرفتن. ...  برخی، متخصص تبدیل تهدید به فرصتند. ... از دل چنین شکست تاریخی می‌خواهند، یک پیروزی برای آمریکا و یک تهدید برای ما بسازند! بله درست شنیدید! برای ما. تحلیلشان راجع به شکست آمریکا نهایتا به اینجا ختم می‌شود که «ایران باید وارد جنگ افغانستان شود»! چرایش خیلی واضح است. آنها مثل ‌اشرف غنی هستند. صد‌در‌صد غربزده. دستور دارند چنین وارونه تحلیل کنند. تجربه جنگ سوریه و عراق به ما می‌گوید، امروز اگر وارد جنگ افغانستان هم شده بودیم می‌گفتند، چرا کشور را وارد جنگ کردید! شاخص و معیارشان تصمیمات «نظام» است. هرچه گفت، عکسش را تحلیل می‌کنند. آنجا در جنگ سوریه و عراق آمریکا مخالف ورود ایران به جنگ بود، آنها هم مخالفت می‌کردند. اینجا آمریکایی‌ها موافق ورود ایران به جنگ افغانستانند، آنها هم موافقت می‌کنند چرا....؟ بخوانید یکی از قوی‌ترین تحلیل‌ها درباره آنچه در افغانستان جریان دارد این است که آمریکایی‌ها روی وقوع جنگ مذهبی در این کشور حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. جنگ مذهبی در افغانستانی که غالباً دلیل درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی‌اش، قومی ‌بوده نه مذهبی. کشور مظلومی‌که جمعیت شیعیان آن حدود 25 درصد عنوان می‌شود. وقوع جنگ شیعه و سنی در این کشور یعنی قتل‌عام شیعیان! تحلیل قوی دوم، مربوط به ارتباط همین طالبان با آمریکایی‌هاست. هیچ‌کس در مشکوک بودن پیشروی‌های آسان و برق‌آسای طالبان در افغانستان ‌تردید ندارد. همین‌طور در اینکه آمریکا و طالبان پیش از سقوط کابل، جلسات عیان و پنهانی متعددی داشته‌اند و آمریکا با همین جلسات بود که به طالبان مشروعیت و قدرت داد. هزاران قبضه سلاح و تجهیزات مدرن نظامی، هواپیمای جنگی و غیرجنگی، هلیکوپتر و پهپادهای فوق مدرن آمریکایی که در اختیار طالبان قرار گرفته (و بنابر اعلام برخی کارشناسان، 85 درصد کشورهای دنیا چنین سلاح‌هایی ندارند)، این تحلیل را قوی‌تر هم می‌کند. طبق این تحلیل، طالبان و آمریکا وارد معامله شده و تحولات جاری در افغانستان نتیجه همین معامله است!

 ممکن است با خواندن دو بند بالا عده‌ای بپرسند، آیا قدرت گرفتن طالبان برای ایران تهدید نیست؟ پاسخ خیلی روشن است: بایستی عملکرد طالبان را با مواضعی که اعلام کرده است به دقت زیرنظر داشته باشیم. در حال حاضر روندی که طالبان در پیش گرفته (راست یا دروغ)، با روند قبلی این گروه متفاوت است. ... ر سوی دیگر ماجرا، گروهی از جوانان و گروه‌های مسلح مردمی در پنجشیر دور « احمد مسعود»، فرزند «احمدشاه مسعود» جمع شده و آن‌طور که منابع خبری می‌گویند، تا لحظه تنظیم این گزارش به خوبی توانسته‌اند جلوی طالبان بایستند. این حرکت بی‌تردید در رخدادهای آتی افغانستان نقش موثری خواهد داشت. یافتن پاسخ این سؤال که «چرا مردم مظلوم افغانستان مقابل طالبان نایستادند؟» نیاز به کار کارشناسی و میدانی دارد. شاید مقابله با طالبان را مساوی با حمایت از ‌اشرف غنی می‌دیدند. شاید هم طالبان را به دولت آمریکایی غنی ‌ترجیح می‌دادند. پاسخ هرچه هست، راه‌حل بحران امروز افغانستان به راه انداختن جنگ مذهبی نیست. راه‌حل داخل همین کشور و در میان مردمان آن است. ما فکر می‌کنیم، گام اول برای نجات مردم کشور دوست و برادرمان افغانستان، با فرار آمریکایی‌ها برداشته شد. گام دوم و نهایی که باید برداشته شود تاکید بر مراجعه به آرای مردم است».

 

آثار تخریبی امیدآفرینی‌های بدون پشتوانه

جعفر بای، جامعه‌شناس در یادداشتی که «آفتاب یزد» منتشر کرده نوشته است: « اعضای محترم هیئت دولت سیزدهم این روزها با مصاحبه‌های پیوسته از فضای بسیار امیدوارکننده فردا نوید می‌دهند و سخنانی می‌گویند که شاید عمل به آن‌ها در توانشان نباشد. وعده‌هایی را می‌شمارند که شاید نتوانند آن‌ها را تحقق بخشند. اگر چنین شود و این وعده‌ها و امیدها به یاس و ناامیدی بدل گردد، ناامیدی نهادینه شده و تعمیق می‌یابد. دولت سیزده وارث نابسامانی‌های بسیار زیاد سیستمی و نهادینه شده‌ای است که در طی زمان طولانی ایجاد شده اند. قطعا برای حل معضلات نیازمند زمان زیادی هستیم. اگر وعده‌ها جامه عمل نپوشد، استمرار دنیای بی‌اعتمادی منجر به تخریب فضای اعتماد مجدد به دیگران خواهد شد. مراقبت در گفتار و قول دادن اگر متناسب با توان و مسئولیت باشد قابل توجیه هستند. ولی حرکات و گفتارها فوق العاده بلندپروازانه است. تخریب نهادینه شده و فساد سازمان یافته تدریجی در دولت‌های گذشته چنان تعمیق پیدا کرده است که همه ابعاد و ارکان دولت را فرا گرفته است. جالب این است که تخریب گران نیروهای خودی هستند و بدون حضور عناصر بیگانه به این نا بسامانی‌ها دامن زده شده است. لذا تقدم تغییرات فرهنگی و نگرش‌های فکری بر تغییرات قانونی ضرورت دارد. به جای ترسیم فضای گل و بلبل، از عملکردهای تحقق یافته سخن باید گفت. استفاده از فعل «شد» به جای «می‌شود» و «خواهد شد» باید در گفتارهای هیئت دولت مورد استفاده قرار بگیرد. زیرا افکار عمومی بارها فریب گفتار درمانی‌های دولتیان، خورده‌اند اینبار فقط و فقط به عمل و اجرا رضایت می‌دهد. باید دولتمردان از انجام امور روبنایی پرهیز کنند و به فعالیت‌های زیرساختی و بنیانی مشغول شوند. مردم فرق شعار و عمل را به خوبی درک می‌کنند و عمل نمایی‌ها دروغین را نیز که جنبه تبلیغاتی دارند، متوجه می‌شوند.

به نظر می‌رسد در چنین حالتی دولت مردان تا یکصد روز اول بدون حضور در رسانه بعد از سه ماه کار بی‌وقفه به نزد مردم بیایند و از عملکردهایشان سخن بگویند که کوچک‌ترین تغییر و تحول را مردم به خوبی درک می‌کنند. هیئت دولت در آزمون بزرگی قرار گرفته است. میزان ویرانی‌های به وجود آمده در همه ابعاد و ارکان به وجود آمده و جای سالمی باقی نمانده است. امور جاری در بسیاری از بخش‌ها چنان آسیب دیده است که حتی مقیاس آن به زیر صفر رسیده است. نفوذ عناصر فساد در لباس خودی چنان گسترده شده است که برخی از موارد موجب تغییراتی در ماهیت اهداف انقلاب گشته است. ابتدا باید برای پالایش و پاک‌سازی مدیران ناسالم اقدامات همه جانبه صورت بپذیرد تا سپس با نیروی انسانی سالم به رشد بیاندیشیم.»

 

‌حمایت از جنبش مقاومت پنجشیر ضرورت‌ها و ملاحظات

محمدحسین عمادی، کارشناس ارشد سازمان ملل در بازسازی افغانستان امروز در سرمقاله «شرق» نوشته است: « هم‌اکنون آینده سیاسی افغانستان، ضرورت کمک‌های بشردوستانه به مردم این کشور و شیوه طالبان در حکومت‌داری و مشکلات معیشتی مردم در کانون توجهات قرار گرفته است. کشورهای جهان به‌تدریج در حال موضع‌گیری در قبال تحولات کنونی افغانستان و نحوه تعامل با طالبان هستند. اهرم‌های اصلی در مواجهه با طالبان در حال فعال‌شدن است: پرهیز از شناسایی و به‌رسمیت‌شناختن طالبان و قطع کمک‌های مالی تا مشخص‌شدن ماهیت و نحوه عمل آنها از سوی بسیاری کشورها اعلام شده و مکانیسم کمک‌های غذایی و بشردوستانه به مردم افغانستان در حال فعال‌شدن است. در این بین و با ادامه تحولات داخلی، عوامل بالقوه و اهرم‌های داخلی کنترل طالبان نیز به‌تدریج در حال ظهور هستند. از یک سو، انفجار فرودگاه کابل از سوی داعش، یکدستی و حاکمیت مطلق طالبان را زیر سؤال برده و از سوی دیگر حرکت‌های پراکنده و اعتراضات جوانان و زنان افغانستان نشان‌دهنده ظهور نیروهای بالقوه‌ای است که می‌تواند سلطه بلامنازع طالبان را به چالش بکشاند؛ اما هیچ‌کدام از اهرم‌های یادشده به‌اندازه مقاومت روبه‌رشد جنبش پنجشیر و تأثیر‌گذاری آن بر تحولات اخیر افغانستان اهمیت ندارد. تعداد اسرا و تلفاتی که طالبان برای فتح کوچک‌ترین استان این کشور و در سه روز گذشته متحمل شده‌اند به‌مراتب بیشتر از تمامی تلفاتی است که این گروه در سه ماه گذشته برای فتح کل افغانستان داده‌اند. این تحولات باعث شده عملا پنجشیر بار دیگر به کانون توجهات و امید برخی مردم و بسیاری از فعالان سیاسی برای چرخش روند سلطه طالبان تبدیل شده و به تبع آن به محل رویارویی و برخورد جناح‌های مختلف (اصلاح‌طلب و اصولگرا) در داخل و خارج از کشور نیز تبدیل شود. ... با مروری تحلیلی بر توان و پتانسیل جنبش پنجشیر و براساس منافع مشترک و ملی در شرایط پیچیده کنونی شاید بتوان تصویری روشن‌تر از شرایط ارائه کرد. ...  20 سال پس از آخرین حرکت نظامی در پنجشیر هم‌اکنون اطلاعات محدودی از توان لجستیکی و تسلیحات نظامی جنبش پنجشیر و تعداد نیروی انسانی رزمنده این ولایت وجود دارد و توان نظامی و لجستیکی آنان در مواجهه با طالبان در پرده‌ای از ابهام قرار دارد. اینکه تاکتیک‌های پدافندی پنجشیر تا چه حد تکامل یافته یا از چه تجهیزات پیشرفته نظامی‌ای در قبال طالبان بهره می‌گیرند، به‌خوبی روشن نیست. ... . ادامه مقاومت پنجشیر بی‌شک ضربه مهلکی بر اقتدار طالبان وارد خواهد کرد و همین امر باعث می‌شود که چهره خشن این گروه بنیادگرا بر جهانیان مشخص‌تر شده و مهم‌تر آنکه دوستان و حامیان پشت‌پرده خارجی آنان سراسیمه به یاری او بشتابند. به شرط ادامه این نبرد، حضور فعال سازمان امنیت پاکستان، داعش خراسان و القاعده در حمایت از طالبان، همچون ترور 20 سال پیش احمد‌شاه مسعود توسط القاعده، قطعی به نظر می‌رسد. ...  در 20 سال گذشته و در روند تحولات سیاسی و شکل‌گیری دولت تحت حمایت آمریکا و جامعه غرب، اکثر نخبگان سیاسی افغانستان و رهبران مجاهدین کارنامه درخشانی از خود در به‌کاربستن کمک‌های بین‌المللی در تأمین منافع ملی و توسعه فراگیر کشور از خود نشان ندادند. رهبران و نخبه‌های سیاسی پنجشیر نیز از این قاعده مستثنا نبودند. کسب ناشیانه قدرت سیاسی و مال‌اندوزی مفرط در بین بسیاری از فرماندهان سابق و هم‌رزمان سابق احمد شاه مسعود که هم‌اکنون به عنوان قهرمان ملی شناخته می‌شود، بسیاری از شهروندان افغانستان و حتی مردم پنجشیر را مأیوس و ناامید کرده است. ....  مقاومت قوای نظامی پنجشیر در زمانی‌که از‌سوی شش استان هم‌جوار و سه‌راه اصلی ورودی محاصره شده و مشکل تأمین لجستیک نظامی و ذخیره مواد غذایی و خوار‌وبار دارد بر کسی پوشیده نیست. شبکه ارتباط الکترونیک منطقه و برق برخی از مناطق قطع شده هر چند بسیاری از قریه‌ها با انرژی برق خورشیدی کار کرده و تجربه زندگی در شرایط قرنطینه امنیتی برای مردم پنجشیر تجربه جدیدی نیست، اما 20 سال گذشته تحولات توسعه‌ای زیادی در منطقه پنجشیر به وجود آورده و وابستگی آنان به خارج از منطقه بن‌بست و کوهستانی خود و به‌خصوص به کابل را افزایش داده است. . بر‌اساس تجربه تاریخی شاید مقاومت اولیه و به درازاکشیدن درگیری نظامی اصلی‌ترین شاخص پیروزی جنبش پنجشیر باشد. زمان قطعا به نفع مقاومت پنجشیر است و در‌پیش‌بودن زمستان و سرمای طاقت‌فرسا نیز عامل دیگری است که روند پیشروی طالبان را که توان محدودی در تحمل زمستان دارد، آهسته کند. ... . مهم‌ترین تغییر در شرایط کنونی نسبت به دو دهه پیش را شاید بتوان در تغییر اساسی در معادلات جهانی قدرت و موضع آنان در قبال افغانستان جست‌وجو کرد. ... با درنظرگرفتن ملاحظات فوق و با پرهیز از احساسات و تحمیل دیدگاه‌های نظری می‌بایست مصالح مردم برادر و همسایه افغانستان را محور قرار داد و ضمن دوری از هرگونه دخالت در امور داخلی افغانستان، به موضعی خردمندانه و دور‌اندیشانه بر‌مبنای منافع ملی نسبت به تحولات کنونی افغانستان پرداخت. ... برای دستیابی به معیار منطقی در موضع‌گیری رسمی نسبت به تحولات افغانستان نیز باید از دومنظر به منافع ملی و تحلیل شرایط نگریست؛ اولا از منظر پایبندی طالبان به اصول و استانداردها جهانی و رعایت معیارهای انسانی، از این نقطه نظرهیچ اعتمادی بر مدعای تحول طالبان نبوده ...  از منظر دیگر و جنبه حوزه تمدنی و حفظ معادلات قومی و فرهنگ و زبان فارسی در افغانستان نیز باید با دقت تحولات کنونی را دنبال کرد. »

 

درباره کمک‌های خارجی

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلا‌ح‌طلب امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «از همان زمان که در روزنامه سلام حضور داشتم، یکی از اعتراضات برخی از خوانندگان روزنامه به مساله کمک‌های خارجی ایران بود. استدلال می‌شد در حالی که مردم ما نیازمند هستند، چرا باید به کشورها و مردم دیگر کمک کرد؟ به‌طور خلاصه استدلال می‌کردند، چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است. البته آن زمان کمک‌های خارجی به اندازه حالا نبود، در نتیجه ابعاد مخالفت‌ها نیز محدود بود. همچنین وضعیت عمومی مردم و فقر تا اندازه امروز خراب نبود در حالی که اکنون به همین دلیل و نیز دسترسی به رسانه و عینی شدن فقر عمومی، حساسیت‌های مردم بیشتر شده است. ضمن اینکه کمک‌های آن دوره بیشتر در قالب امداد در حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله بود. البته کمک‌های با انگیزه‌های سیاسی نیز داشتیم. در لبنان، در افغانستان و در بوسنی مواردی از این کمک‌ها وجود داشت. در آن مقطع در پاسخ به انتقادات مردم توضیحاتی می‌دادم که خلاصه آن به این شرح بود.  کمک‌های خارجی را باید به دو بخش مجزا تفکیک کرد؛ اول کمک‌های انسانی که برای شرایط ناشی از حوادث طبیعی و قحطی است. ... نوع دوم کمک‌ها سیاسی و امنیتی است. در واقع اینکه یک جامعه در امریکای لاتین یا جنوب آفریقا نیازمندی‌های اقتصادی دارد، هیچ ربطی به ما ندارد که بخواهیم آن را تامین کنیم، مگر آنکه به اندازه کمک‌های ارسالی دستاورد سیاسی یا امنیتی برای کشور داشته باشد و نکته بسیار مهم این است که این دستاوردها نیز باید به اقتصاد و درآمد ترجمه و تبدیل و بیان شود، والا این اتلاف منابع است.  ...  مشکل کمک‌های خارجی ایران این است که فاقد اطلاعات لازم برای انجام چنین ارزیابی مهمی است، حتی می‌توان گفت که ریشه اعتراضات به این کمک‌ها مهم‌تر از این ضعف اطلاعات است. مشکل اصلی وجود تناقضی آشکار در رفتار مسوولان است؛ تناقضی که بسیار عصبانی‌کننده است. این تناقض را در رفتار و گفتار آنان می‌بینیم».

 

گزارشاتی با سوءنیت و قصد انتفاع

نعمت احمدی حقوقدان در یادداشتی که «جهان صنعت» منتشر کرده نوشته است: «تناقض بین سخنان اخیر آقای رییسی درباره میزان واکسن تولید داخل با وعده‌های پیشین این بحث را پیش آورده که چطور با گزارشات خلاف واقع برخورد کرد و چه کسی باید با مقاماتی که چنین گزارشاتی را ارائه می‌کنند، برخورد کند؟

برای پاسخ به این سوالات باید توجه داشت که گزارش خلاف با دو هدف یا بیشتر شکل می‌گیرد. نخست عدم اطلاع مقام مربوطه است که قطعا یک گناه نابخشودنی است. دلیل دوم اما سوء‌نیت یا سوءنیت به قصد انتفاع است که بحث مجرمانه دارد. در موضوع واکسن و گزارش‌های ارائه شده به باور من علت سوءنیت با قصد انتفاع بوده است.

توجه داشته باشید که ایشان در راس نهادی قرار داشتند که تولید‌کننده واکسن داخلی بود و با اعلام تولید این میزان واکسن، مانع از واردات واکسن خارجی شدند. مهم‌تر آنکه، آن مجموعه پزشکی این گزارش خلاف را به مسوولان رساندند و متعاقب آن باعث شدند که داروهایی مثل رمدسیویر که الان معلوم شده تاثیری نداشته است، وارد شود.دقت داشته باشید که طبق گزارش آقای زالی بیش از هزار میلیارد تومان در بخش درمان کرونا هزینه شد. ما یک بحث پیشگیری داریم و یک بحث درمان. هنوز هیچ داروی درمانی برای ویروس کرونا ساخته نشده و کسی چنین ادعایی نکرده است. اما دیدیم که آقایان به غلط گفتند درمان دارد و برای آن بیش از هزار میلیارد تومان دارو وارد کردند! برای تولید واکسن که هنوز در آن موفق نشدند، ۷۳۰ میلیون یورو هزینه کردند.

ضمن اینکه ما از ۱۱۰ سال قبل هم موسسه پاستور را داشتیم و بعد از آن هم موسسه رازی را داشتیم، اما اجازه تولید واکسن به آنها نداده و این کار را به نهادی سپردند که هیچ سابقه‌ای در این زمینه نداشت. طبق گفته‌های مسوول شرکت داروی برکت با کلی هزینه و از صفر شروع به ساخت بنا و تجهیزات و… کردند. آن هم در شرایطی که ظهر به ظهر تلویزیون اعلام می‌کند بیش از ۵۰۰ نفر می‌میرند و هر چند ثانیه یک نفر مبتلا می‌شود و همه بیمارستان‌های ما درگیر شده‌اند! بر همین اساس معتقدم که این افراد مشمول اقدام به ارائه گزارش با سوءنیت و به قصد انتفاع می‌شوند چون زیرمجموعه آنها در بخش تولید یا واردات داروهایی که مشخص شد فایده نداشته است، نقش داشته است. باید مشخص شود که چرا گزارشات خلاف را به مسوولان داده‌اند تا آن تصمیمات گرفته شود؟ اثرات سوء این مساله قطعا در اذهان مردم می‌ماند و به همین خاطر شاهدیم که مردم معترض به این تصمیمات هستند و حتی ممکن است به شعار و… کشیده شود. آقایان باید پاسخ بدهند که چرا مانع واردات واکسن و بعد هم حیف و میل منابع شدند. البته حیف که نه اما این ۷۳۰ میلیون یورو و آن هزار میلیارد تومان در این بین هدر رفت و توسط افرادی که نمی‌دانیم، میل شد.»

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها