ایران: مدیر یکی از راهنمایان تور میگفت وقتی در فرودگاه امام (ره) با برخی توریستهای اروپایی که برای اولین بار به ایران سفر کردهاند مواجه شده است، از او پرسیدهاند آیا در ایران بلدید با قاشق و چنگال غذا بخورید؟!
یکی از کارشناسان صدا و سیما در یک نشست علمی میگفت: بررسیهایشان نشان میدهد که اغلب مردم اروپا تفاوت زبان فارسی را با زبان عربی نمیدانند و بسیاری از آنها تصور میکنند ایران همان عراق است! یک استاد دانشگاه از امریکا در جریان سخنرانیاش در یک کنفرانس علمی در ایران از اینکه لپ تاپ او چندین شبکه وایفای را شناسایی کرده است، اظهار تعجب میکرد و میگفت اصلاً فکر نمیکرده ایرانیها بدانند وایفای یعنی چه! حسن قشقاوی، معاون وزیر خارجه میگوید: «تأثیر سفر خارجیها به ایران را در مذاکراتمان با طرفهای خارجی مشاهده میکنیم. آن دسته از مقامات خارجی که پیش از این به ایران سفر کردهاند، در مذاکرات نرمی و عطوفت بیشتر نشان داده و درک روشنی از ایران دارند. آنها اغلب معتقدند دو ایران وجود دارد؛ ایرانی که در رسانههای خارجی نشان داده میشود و ایرانی که روی کره خاکی و خاورمیانه وجود دارد.»
از این روایتها زیاد شنیدهایم. تقریباً با تمام کسانی که با توریستها سر و کار دارند صحبت که میکنیم متوجه تغییر نگرش و برداشت یا تصور آنها از ایران میشویم. در واقع گردشگری باعث شده است مردم کشورهای دیگر با واقعیتهای ایران آشنا شوند.
تصویر ذهنی بسیاری از مردم کشورهای غربی از ایران، کاملاً توسط رسانههای غربی ساخته و پرداخته شده است. در این تصویر ذهنی، ایران عبارت است از کشوری عقبافتاده که مردمانش با شیوههای قدیمی زندگی میکنند، اهل خشونت هستند و از فرهنگ و فناوری بویی نبردهاند. اما وقتی یک گردشگر به ایران میآید، با مشاهده اولین تصاویر در همان مسیر فرودگاه به هتل، آن تصویر ذهنیاش فرو میریزد.
رسانهها قادر هستند دنیایی را برای مخاطبان خود بسازند که با دنیای واقعی تفاوت دارد. تکنیک انگارهسازی (Image Making) با ظرافت تمام توسط رسانهها برای شکل دادن به افکار عمومی دنیا به کار گرفته میشود. دقیقاً بر مبنای همین تصویر ذهنی نیز هست که سیاستهای کشورها در باره دیگران نیز شکل میگیرد. رسانهها این قدرت را دارند که تصویر عمومی از یک کشور را در ذهن مردمان دیگر کشورها بسازند.
مثلاً تصویر مردم کشورهای غربی از ایران عمدتاً توسط رسانههای غربی که تحت سلطه امپراتوریهای بزرگ رسانهای هستند شکل گرفته است که منطبق با واقعیت نیست. البته تصویر مردم ما نیز نسبت به کشورهای دیگر چندان منطبق بر واقعیت نیست چرا که این تصویر نیز توسط رسانههای ما شکل گرفته که با واقعیتهای موجود آن کشورها به طور کامل سازگار نیست.
واقعیت این است که گردشگری و حضور بیواسطه در یک کشور، بهترین راه شناخت واقعیتهای آن کشور است. فضای مجازی و بویژه شبکههای اجتماعی از آنجایی که رسانههای مردمی هستند، ابزار خوبی برای معرفی یک کشور به دیگران هستند. رسانههای رسمی به دلیل وابستگی به ساختارهای قدرت، نمیتوانند چنین نقشی را ایفا کنند. بنابراین گسترش شبکههای اجتماعی میتواند نقشی بیبدیل در اصلاح تصویر ذهنی دیگران از یک کشور ایفا کند.
گردشگری در واقع رکن اصلی دیپلماسی عمومی است. در دیپلماسی عمومی به جای ارتباط میان دولت با دولت، ارتباط میان ملت با ملت شکل میگیرد. دیپلماسی سنتی، ارتباطات بین دولتها و دیپلماسی عمومی، ارتباطات بین ملتها است.
بعد از امضای توافقنامه وین، موج گستردهای برای ورود گردشگر به ایران در دنیا شکل گرفته و پیشبینی میشود که این موج فراگیرتر نیز بشود. اما برخی گروهها در امریکا مایل نیستند این نوع از ارتباطات شکل بگیرد و تصویر ذهنی مردم دنیا نسبت به ایران تغییر کند. آنها مایلند همان تصویری که رسانههایشان برای افکار عمومی دنیا از ایران ساختهاند باقی بماند و با همین تصویر زندگی کنند. به همین دلیل برای کسانی که بخواهند به ایران سفر کنند، محدودیت وضع کردهاند. البته دیر یا زود مردم کشورهای مختلف متوجه واقعیتهای ایران خواهند شد؛ واقعیتهایی که نشان میدهد ایران کشوری متمدن با فرهنگی غنی و درخشان است و از خشونت و تروریسم بیزار است. ایرانی که مردمانی میهماننواز دارد و مهمترین برند گردشگری ایران، مردمان مهربان و میهماننواز ایرانی هستند. ایران نیز در تدارک ایجاد و آمادهسازی لوازم این میهمانداری و میهماننوازی است و هیچ اقدام و تصمیمی، در عزم ملی ایران که برای استقبال از این موج گسترده ایجاد شده است، خللی وارد نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید