سرویس سیاسی «فردا»: تأمل در باب اینکه حجت الاسلام حسن روحانی چگونه توانست مردم را با خود همراه کند و تودهای قابل توجه از ملت در انتخابات به وی رأی دهند، ضروری است. در شرایطی که روحانی 4
روز پیش از انتخابات همچنان در ردههای میانی نظرسنجیها حضور داشت و رقیب جدیای برای تصدی ریاست جمهوری کشور در انتخابات محسوب نمیشد، اما به طور ناگهانی، با جهش رأیی که پیدا کرد توانست خود را به صدر نظرسنجیهای قبل از انتخابات برساند و در نهایت در روز انتخابات با رأی 51 درصدی ملت پیروز شود. اما این جهش رأی چرا رخ داد؟ به طور خلاصه میتوان گفت سه یا چهار موج در به ثمر رسیدن ریاست جمهوری آقای حسن روحانی نقش جدی داشت. نخستین موج که البته در مناظرهها قدری تقویت شد و از ابتدا نیز وجود داشت، موج ترس از تداوم وضع موجود و تلاش برای تغییر بود. با توجه به حضور گزینهی نزدیک به جریانهایی که پیشتر از دولت مستقر حمایت کرده بودند و همیشه داعیه اصلحپنداری داشته و دارند، توده کثیری از مردم برای رها شدن و دوری از خطر
حضور چنین گزینهای، به سمت و سوی گزینه مقابل رفتند و تلاش کردند تا حداکثر فاصله از آن را ایجاد کنند. موج دومی که چنین مسألهای را رقم زد، کنارهگیری محمدرضا عارف بود که جریان قابل توجهی از اصلاحات را به سمت روحانی روانه کرد. با کنارهگیری عارف، جایگاه روحانی نسبت به وضعیت پیشتر وی بیشتر عمده شد و علاوه بر جریان اصلاحات، بخشی از مردم و طرفداران سابق او نیز بیشتر بر امر خود در انتخاب روحانی مصمم شدند. علاوه بر این موج که از کناره گیری شخص عارف حاصل شد، حمایت گسترده اصلاحات، جریان چپ، کارگزاران و سایر جریانهای مشابه باعث شد تا علاوه بر جریانهای منتسب به روحانی، تودههای قابل توجه دیگری از مردم متمایل به آنها نیز به انتخاب حسن روحانی روی آورند. حسن روحانی با استفاده از این موجها توانست در روزها و حتی ساعات پایانی انتخابات، با جذب بسیاری از آرای موجسوار، جهش رأی قابل توجهی ایجاد کند و در نهایت به پیروزی برسد. بیشک حمایتهای گسترده جریانهای فوق از روحانی و وحدت آنان در شخص وی در مقابل گسست وحدت و عدم انسجام در جریان روبهرو باعث شد تا روحانی بتواند پیشتاز انتخابات شود و در نهایت به ساختمان پاستور برسد.
باید به این نکته اشاره کرد که علاوه بر تفکرات رایجی که برای انتخاب حسن روحانی وجود داشت، یک تفکر با محوریت بحث تحریم و با معیار نرخ ارز نیز جایگاه ويژهای در اذهان ملت داشت. با رواج یافتن این تفکر که حضور روحانی در جایگاه ریاست جمهوری میتواند به کاسته شدن تحریمها بیانجامد و به تبع آن نرخ ارز و قیمتها و توان اقتصادی مردم بهبود یابد، آرای 51 درصدی روحانی بیشتر تثبیت شد و گرایش ملت به وی محقق گشت. این تفکر البته در ادامه همان تفکر پرهیز از ادامه وضعیت موجود بود و هم چنین مشابهت یک کاندیدا با احمدی نژاد و هراس از اینکه احمدی نژادی دیگر ممکن است بر سریر قدرت تکیه بزند. بنابراین می توان گفت نخستین دلیل این گزینش، چشیدن طعم رئیس جمهور قبلی و رعب و ترس برای تداوم آن طعم در قوه مجریه آتی بود. تثبیت شدن این تفکر در ملت برای رهایی از وضع موجود توانست جهش رأی روحانی را محقق کند و آن را به بار بنشاند.
دیدگاه تان را بنویسید