ابتکار: حق نشر، حقّ تکثیر یا کپی رایت (به انگلیسی: Copyright)، مجموعهای از حقوق انحصاری است که به ناشر یا پدیدآورنده یک اثر اصل و منحصربه فرد تعلق میگیرد و حقوقی از قبیل نشر، تکثیر و الگوبرداری از اثر را شامل میشود. در بیشتر حوزههای قضایی، حق نشر از آغاز پدیدآمدن یک اثر به آن تعلق میگیرد و نیازی به ثبت اثر نیست. قانون کپیرایت در کشورهای مختلف یک تاریخ انقضا هم دارد که در بیشتر کشورها حدود ۵۰ تا ۷۰ سال است و بعد از آن آثار از حمایت قانون کپیرایت خارج میشود و وارد مالکیت عمومی میشود.
قانون کپیرایت در ایران
خوشبختانه ایران از سال ۲۰۰۱ به سازمان جهانی مالکیت فکری پیوسته و خیلی از پیماننامههای مربوط به مالکیت فکری را پذیرفته است. قبل از آن هم (از ۱۳۴۸) قوانین مختلفی در ایران تصویب شدند که از حقوق پدیدآورندگان آثار مختلف حمایت میکنند. قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان، قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی، قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم افزارهای رایانهای و قانون تجارت الکترونیکی از جمله قوانینی که طی سالهای مختلف برای حمایت از پدیدآورندگان تصویب شدهاند. بر اساس همین قوانین، اگر کسی قانون کپیرایت را در مورد آثار دیگران رعایت نکند، صاحب اثر میتواند آن شخص را مورد پیگرد قانونی قرار بدهد.
فرهنگ رعایت قانون کپیرایت
چند سال پیش که مهران مدیری از مردم خواست «قهوه تلخ» را کپی نکنند، سالهای پیش که نرمافزارهای ایرانی قفلدار وارد بازار شدند، کاستها و سیدیهای موسیقی به صورت اصلی وارد بازار شدند و از مردم خواسته شد که کپی خریداری نکنند، خیلیها تعجب کردند که وقتی میشود کپی کرد چرا باید هزینه پرداخت کنیم. نرمافزار و فیلم و سریال چیزهایی هستند که قابل رویت هستند. موضوع وقتی بدتر میشود که افراد به مالکیت ایدهها هیچ احترامی نمیگذارند. فکر و ایده چیزهایی نیستند که به سادگی بتوان مالکیت آن را اثبات کرد، و در دادگاه ثابت کردن اینکه این ایده از اول مال چه کسی بوده شاید خیلی سخت باشد. تمام موضوع برمیگردد به فرهنگ غالب در جامعه و این که افراد چقدر برای خود و جامعه احترام قائلند؟البته این موضوع همیشه ارادی نیست. اگر نگاهی به وبسایتهای ایرانی بیندازید، تقریبا تماماً دارای زیرنویسی با این مضمون هستند: «تمام حقوق برای...محفوظ میباشد.» و اگر خود وبسایت را ببینید، حداقل ۱۰ مورد از نقض قانون کپیرایت را مشاهده میکنید. از خندهدارترین موارد میتوان به وبسایتهای دانلود موسیقی و فیلم و نرمافزار اشاره کرد که تقریبا تمام قوانین
کپیرایت دنیا را زیر پا میگذارند، ولی بازهم اصرار دارند که «تمام حقوق برای ما محفوظ است»! این نشان میدهد که جامعه هنوز به درک درستی از مالکیت فکری، معنوی و تکثیر نرسیده است. محمدرضا شعبانعلی، در مطلب خود در مورد مالکیت فکری، اینطور نوشته:من کسانی را که مالکیت معنوی را رعایت نمیکنند، دزد نمیدانم. بلکه اکثر آنها را کسانی میدانم که اساساً نگرش آنها از مالکیت، هنوز توسعه پیدا نکرده و از «مالکیت گاو و گوسفند و شتر» به مالکیت «فکر و ایده و هنر» نرسیده اند. بارها شده که در کلاسها وقتی در مورد کتابهایم حرف میشود، میپرسند: «استاد! پی دی اف اینها را ندارید؟». توضیح میدهم که من «نویسندهی کتاب» هستم و «مالک کتاب»، ناشری است که آن را از من خریداری کرده. پس من نمیتوانم پی دی اف کتاب را مورد استفاده قرار دهم. بسیاری با تعجب نگاه میکنند و میگویند: «خوب به هر حال کتاب شماست. به ناشر چه ربطی دارد؟!»
احترام به کپیرایت
اصلاح جامعه و افکار موجود از توان ما خارج است. موضوع پیگیری قانونی هم در کشوری مثل ایران که هر روز میلیونها مورد نقض کپیرایت در ان اتفاق میافتد کار خیلی خستهکننده و گاه بیهودهای است. من چند بار میتوانم از کسانی که طرحم را کپی کردهاند شکایت کنم؟ چقدر میتوانم وقت و انرژی و هزینه برای این موضوع صرف کنم و در آخر هم هیچچیز تغییر نکند؟هر صاحب اثری انتظار دارد که زندگی خود را از لحاظ مادی و معنوی تامین کند. نقض قانون کپیرایت نه تنها از لحاظ مادی ضرر خیلی زیادی به صاحبان آثار میرساند، بلکه از لحاظ روحی و معنوی باعث میشود شخص آسیب ببیندو از تلاش مجدد خلق و ارائه آثار جدید ناامید گردد.چه بسا این ضرر از ضررهای مادی بزرگ تر است. فرقی نمیکند که صاحب اثر ایرانی است یا خارجی، پولدار است یا بیپول، ما وظیفه داریم قانون کپیرایت را رعایت کنیم چرا که بقای جامعه بسته به میزان فرهنگ و احترام ما به همدیگر است. این وظیفه ما نیست که میزان پولدار بودن یا بیپول بودن کسی را تخمین بزنیم و قضاوت کنیم و تصمیم بگیریم که آیا به حقوق او احترام بگذاریم یا نه.
چگونه باید جامعه را از ضررهای حاصل از کپی رایت آگاه کرد و نسبت به این منع، قانع نمود؟
مجتبی ویسی،مترجم و شاعر در این زمینه میگوید : رعایت این مسئله،یک امر کاملا اخلاقی است و باید مردم را از هزینههایی که نویسنده، ناشر، فیلمساز و ... صرف میکنند آگاه کرد و آنها را متقاعد نمود که برای زحمات آنها ارزش قائل شوند.مطالعه نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد.باید فرهنگ کتاب خوانی را میان مردم جا انداخت و نیز آنها را از حق و حقوق ناشرین و ... در سایر کشورها آگاه نمود.به نظر من عدم رعایت این نکته از سوی مردم به دو دلیل اصلی است.یکی این که آنها میخواهند از آسان ترین راه ممکن به محصول مورد نظر دست یابند و دیگری مشکلات اقتصادی مردم است و عطش مطالعه سبب میشود دست به این کار غیر اخلاقی بزنند.با گسترش تکنولوژی و شبکههای مجازی در میان مردم،توجهها نسبت به موضوع کتابخوانی کم شده و متاسفانه تلاشی هم در این زمینه صورت نمیگیرد.
دولت آبادی:مسئول جلوگیری از این اتفاق، دولت است
محمود دولت آبادی نیز در پاسخ به این سوال گفت:مسئول جلوگیری از این اتفاق ،دولت است چرا که عهده دار امور فرهنگی کشور است و باید مسئولیت این مهم را نیز به عهده بگیرد.کار دولت که فقط منع کردن نیست.باید با وضع قوانین مرتبط،جلوی این امر را بگیرد. عبد الصمد خرمشاهی وکیل دادگستری در این باره این گونه پاسخ داد:قانون شکنی صرفا مختص یک بخش از حقوق مردم نیست.کسی که در صدد نقض قوانین اجتماعی است در هر زمینهای این کار را انجام خواهد داد. در این رابطه صرفا یک فرمول نداریم.بایدببینیم دلیل قانون گریزی مردم چیست و چگونه میتوان آنها را با قوانین آشتی داد.باید زمینه سازی فرهنگی کرد و این تنها در مورد قانون کپی رایت نیست که بتوان نسخهی خاصی داد. این فرهنگ سازی نیاز به تلاش مستمر دارد که به عهدهی متولیانی است که در قانون مشخص شده .باید با کارشناسی و مسائل روانشناختی چرایی نقض قانون در همهی زمینهها مشخص شود.برای مثال،در ژاپن قوانین وضع شده برای مردم آن قدر اهمیت دارد که مقدس شمرده میشود و هرگز به آن پشت پا نمیزنند.آنها درک کردهاند که قوانین برای بهبود زندگی و روابط و تعامل مردم با یکدیگر و نیز با دولت است و این را
باور دارند.این باید برای مردم ما هم جا بیفتد تا به حقوق هم تجاوز نکنند.
دیدگاه تان را بنویسید