شکستی که به قیمت تحقیر نظامیان تمام شد
از حالا به بعد باید فراموش کرد که ارتش ترکیه توانایی رویارویی سیاسی برای دفاع از آنچه ایدئولوژی کمالیسم و سکولاریسم میراث آتاتورک مینامید را دارا است.
دیپلماسی ایرانی: فارغ از این که کودتای ترکیه ساخته و پرداخته اردوغان بود یا واقعا کودتایی رخ داد که اردوغان توانست آن را شکست دهد، این کودتا حقایقی را فاش کرد. حقایقی که نشان از آغاز دوران جدیدی برای ترکیه بدون وجود ارتش قدرتمندی که بتواند همانند یک صد سال گذشته تاریخ ترکیه، وارد روند سیاسی این کشور شود و مسیر امور را تغییر دهد، دارد. این همان ترکیه ای است که اردوغان در همان ساعات اولیه کودتا صحبت از تولد دوباره آن زد. ترکیه ای که او وعده آن را می داد از هر گونه پتانسیل برای کودتا تهی است. اولا، این کودتا نشان داد که ارتش آن قدر ضعیف شده است که دیگر همانند سابق نمی تواند کودتایی را به سرانجام برساند. تا کنون سابقه نداشته در ترکیه ارتش کودتا کند و آن کودتا شکست بخورد و نتواند تغییری را در کشور ایجاد کند. اما کودتای فعلی نشان داد که ارتش دیگر آن قدرت سابق را ندارد. حتی اگر این کودتا سناریویی هدایت شده توسط اردوغان باشد، این مساله را ثابت می کند که ارتش تا چه اندازه از استقلال سابق خود خارج شده و آن قدر ضعیف شده است که به راحتی مورد بازیچه دیگران قرار می گیرد. بی شک برخوردهای آهنینی که اردوغان در سال های اخیر با ارتش کرد در تضعیف آن موثر بوده است. ثانیا، با شکست کودتا ثابت شد که دیگر دوران کودتاها در ترکیه به پایان رسیده و دیگر تا سال ها و چه بسا هیچ وقت دیگر در ترکیه کودتا نشود. کودتایی که به این راحتی شکست بخورد می تواند مهر پایانی بر حیات سیاسی ارتش بزند. ثالثا، با شکست این کودتا ثابت شد که دیگر ارتش فرمانده کاریزماتیک پرقدرت ندارد. همان طور که دیدیم بر خلاف تمامی کودتاها در ساعات اولیه مشخص نبود چه کسی کودتا کرد و رهبران کودتا کیستند. برخی این کودتا را با کودتای مصر مقایسه می کنند، در حالی که این کودتا به هیچ وجه با کودتای مصر قابل مقایسه نیست. اول این که ثابت شد که قدرت ارتش مصر در مقایسه با ارتش ترکیه به مراتب بیشتر است. دوم این که کودتای ارتش مصر با فرماندهی عبدالفتاح السیسی، وزیر دفاع و رئیس سابق ستاد ارتش مصر رخ داد و کاملا روشن بود که رهبر جدیدی که کودتا کرده است، کیست در حالی که کودتای ترکیه فاقد رهبر بود و طبیعی است که کودتایی که رهبر معروفی نداشته باشد، آن هم در کشور بزرگ و مهمی مثل ترکیه، ضریب شکست آن بسیار بالا می رود. رابعا، صحنه ای که بعد از کودتا در شبکه های تلویزیونی و اجتماعی منتشر شد نشان می دهد که تا چه اندازه ارتش تحقیر شده است. نیروهای امنیتی لباس شخصی سربازهای بی نوا را به باد کتک می گرفتند و افسرها را شکنجه می کردند، اتفاقی که نشان می داد ارتش تا چه اندازه تحقیر شده است. به نظر می رسد این رفتارها تعمدا صورت گرفته باشد. این اتفاق همچنین نشان داد که قرار است کار تصفیه و پاکسازی ارتش را نیروهای امنیتی انجام دهند. دستگیری های گسترده در فرادی بعد از کودتا که به گفته وزارت دادگستری ترکیه در حدود 6 هزار نفر بازداشت شده اند، موید این ادعا است. بی شک کسانی که جای این فرماندهان را پر خواهند کرد، همگی افراد وفادار به حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان خواهند بود. افرادی که عملا و تا مغز استخوان فرمان بردار شخص اردوغان هستند. خامسا، به نظر می رسد از حالا به بعد به جای ارتش نهاد تازه ای قدرت برتر را در اختیار خواهد داشت؛ سازمان امنیت که هاکان فیدان، رئیس آن است و جانی تازه به آن دمیده و ساختاری جدید برای آن تعریف کرده است. نهادی کاملا وفادار به رجب طیب اردوغان که به اندازه کافی توانایی تسلط بر امور کشور را دارد و روز به روز نیز بر قدرت آن افزوده خواهد شد. این که می گویند کودتا کار افراد میانی ارتش بوده و شامل همه اعضای ارتش نمی شده که البته عملا هم ثابت شد که چنین بوده است، نشان می دهد تا چه اندازه در درون ارتش اختلاف و تفرقه وجود دارد. هنگامی که یک گروهی در درون ارتش اقدام به کاری به این بزرگی می کند اما دیگر اعضای ارتش حاضر به همراهی با آن نمی شوند، این نشان از وجود شکاف بزرگ در درون ارتش دارد. این مساله در آخر به ضرر ارتش تمام می شود. کما این که می بینیم شکست کودتا تا چه اندازه به ضرر کل بدنه ارتش تمام شده است و چه بسا باعث شود تر و خشک همگی با هم بسوزند. از حالا به بعد باید فراموش کرد که ارتش ترکیه توانایی رویارویی سیاسی برای دفاع از آن چه ایدئولوژی کمالیسم و سکولاریسم میراث آتاتورک می نامید را دارا است. در نتیجه انتظار می رود نفرتی عمیق در ارتش از سرکوبی که در حق آنها می شود، شکل بگیرد که در سایه مشت آهنین اردوغان توانایی بروز ندارد. فردای ترکیه، فردایی متفاوت است. فردایی که احتمالا رفته رفته اردوغان می رود تا خود را جایگزین کمال آتاتورک کند و برای احیای امپراطوری عثمانی نوین و تغییر قانون اساسی به نفع نظام ریاستی گام های بزرگ و حیاتی بردارد.
دیدگاه تان را بنویسید