خبرگزاری مهر: روابط میان ایران و روسیه در زمینههای مختلف کاری در سالهای اخیر افزایش چشم گیری داشته که بنا به نظر اکثر تحلیل گران این مهم به دلیل روابط نزدیک و همکاریهای گسترده میان تهران و مسکو در ابعاد منطقه ای، مبارزه با تروریسم و دفاع از متجاوزین به سوریه در بحران هفت ساله آن کشور، بوجود آمده است. اگر نبود حمایتهای روسیه و ایران در کنار حزب الله لبنان، قطعا قدرتهای زورگوی جهانی به واسطه ایادی منطقهای خود حکومت قانونی و مشروع اسد را کنار میگذاشتند و وابستگان خود را بر مسند قدرت مینشاندند. از این روی و پس از سفر مهم علی اکبر ولایتی به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی و رئیس جمهور کشورمان به روسیه و ابلاغ پیامهای رهبری انقلاب و حسن روحانی به پوتین، با احمد وخشیته کارشناس مسائل روسیه به گفتگو پرداختیم تا ابعاد مختلف این ماجرا را بیشتر بررسی کنیم. متن کامل گفتگو به شرح زیر است: * متعاقب سفر ولایتی به مسکو، آیا تاکید بر تداوم و گسترش روابط میان ایران و روسیه میتواند بر تصمیمگیریها و معادلات اروپا و آمریکا نسبت به ایران تاثیرگذار باشد؟ بدون شک گسترش روابط و دیپلماسی فعال سبب میشود هر کشوری
در نظام بینالملل از قدرت چانهزنی بیشتری برخوردار شود. با عنایت به این نکته، توسعه روابط ایران با روسیه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اما باید توجه داشت زمانی میتوان از این موضوع بهرهبرداری بیشتری کرد که این دیپلماسی چندجانبه باشد: یعنی از یک طرف با چین، از سوی دیگر با اروپا و همچنین با روسیه. در چنین شرایطی کشورهای طرف مذاکره متوجه میشوند که ایران همه تخممرغهای خود را فقط در سبد آنها قرار نداده است و ترغیب میشوند برای رقابت با دیگر کشورها در حوزههای اقتصادی، سیاسی و انرژی، امتیازهای قابل توجهی بدهند. اما اگر ایران دیپلماسی خود را تنها معطوف به یک کشور کند، طبیعی است که آن کشور ملاحظات دیگری نیز در نظام بینالملل دارد و به دنبال کسب حداکثری امتیاز در راستای منافع ملی خود است. * تاکید دو طرف بر ادامه همکاریها در مساله سوریه را با توجه به فضاسازیهای اخیر دشمنان مبنی بر ایجاد اختلاف میان مسکو و تهران نسبت به سوریه چگونه ارزیابی میکنید؟ روسیه طی سالهای اخیر به دنبال یک دیپلماسی فعال در نظام بین الملل و به ویژه در منطقه خاورمیانه است؛ از این رو همزمان با همه طرفین مذاکره و گفتگو میکند. به
طور مشخص در مورد سوریه ملاحظه میکنیم که از یک سو با بشار اسد، ایران و ترکیه گفتگو میکند، از یک سو با نیروهای مخالف و معارض بشار اسد و همچنین عربستان سعودی و آمریکا و اسرائیل. بدیهی است که روسیه به دنبال منافع خود است. از همین رو تلاش میکند با هر یک از طرفین سود مشترکی را تعریف کند چرا که به دنبال منازعه با دیگر قدرتها در خاورمیانه نیست. این موضوع از یک جهت میتواند برای ایران فرصت باشد و از طرفی نیز تهدید. اگر ایران همچون روسیه به دنبال یک بازی برد-برد در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشد، منازعات خود با دیگر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را در بحران سوریه کاهش میدهد و بدون شک شریک قدرتمندی برای روسیه میتواند باشد. اما اگر ایران تنها یک بازی برد-باخت را جستجو کند، منازعات آن با دیگر قدرتها شدت پیدا میکند و این موضوع سبب میشود روسیه به دنبال ملاحظات دیگر قدرتهای منطقهای و به ویژه تلآویو که شریک استراتژیک مسکو بشمار میآید نتواند همکاریهای گستردهای را با ایران تعریف کند. به نظر من فضاسازیهای اخیر در رابطه با اختلاف میان مسکو و تهران، بخشی از آن به دلیل عدم دیپلماسی فعال دولت با
دیگر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است که سبب شده است چنین فضای روانی تحقق پیدا کند و مسکو نیز فشار این موضوع از سوی آمریکا و اسرائیل باشد. از سوی دیگر نیز برخی در داخل با نگاههای افراط و تفریط گونه خود باعث شده اند در رابطه با روسیه سرگیجه بگیریم. آنچه مسلم است روسیه به دنبال حفظ برجام و خاورمیانهای به دور از تنش و منازعه است. * اهمیت گسترش همکاری و روابط با روسیه به خصوص در بعد اقتصادی-تجاری را با توجه به فضای امروز که آمریکا و اروپا (شرکتها و بانکهای بزرگ) ایران را تحت فشار قرار داده اند، چیست؟ به هر حال اکنون که ایران با چراغ قرمز آمریکا و به تبع آن اروپا مواجه شده است، بار دیگر به سوی روسیه بازگشته است. بسیاری در داخل روسیه را چنین ترسیم میکنند که به دنبال امتیازات هنگفت از ایران است؛ واقعیت این است که با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود؛ میان سالهای پس از برجام ایران از یک سو اعلام میکرد روسیه شریک استراتژیکش است و از سوی دیگر همه نگاهش به آمریکا و اروپا بود. این چرخش ناموفق پسابرجامی سبب شد که عربستان به روسیه نزدیک شود و همگرایی آنها در جلسه پیشین اوپک کاملا مشهود بود. جالب است که
بسیاری در داخل به روسیه ایراد میگیرند و از بی معرفتی روسیه صحبت میکنند؛ انگار روسیه همسر عقدی ایران بوده و باید تنها به ایران وفادار میبوده است و حتی اگر ایران هوای اروپا و آمریکا به سرش زد باید روسیه همچنان چشم انتظار ایران باقی میمانده است. به نظر من بیشترین آسیب در روابط ایران و روسیه از ناحیه خود ما و به واسطه سیاستگذاریهای هیجانی در سیاست خارجی بروز کرده است. اکنون نیز اگر بخواهیم به صورت هیجانی به روسیه پناه ببریم، بدیهی است که مسکو به جذب حداکثری در منافع ملی خود میاندیشد. اما اگر کنشی عقلانی را در سیاست خارجی خود دنبال کنیم، روسیه شریک مطمئنی است. چرا هیچ گاه اسرائیلیها از غیر مطمئن بودن روسیه سخن نگفته اند و روز به روز روابطشان عمیقتر میشود. یا حتی آمریکاییها به جز در موارد اختلافی، به روسیه حمله نکرده اند و این کشور را نامطمئن نخوانده اند. در هر صورت مشخص است که گسترش روابط منطقی و پایاپای با روسیه بسیار برای ایران سودمند است و با یک ابتکار عمل صحیح میتواند به واسطه روسیه بسیاری از مشکلات خود را نیز به ویژه با آمریکا و اسرائیل حل کند.
دیدگاه تان را بنویسید