الجبوری: هواداران نساجی به من لقب فراری داده‌اند

کد خبر: 813103

ستاره جوان تیم تازه لیگ برتری شده نساجی مازندران در گفتگو با خبرنگار فارس درباره مسائل مختلف صحبت کرد و به لقبی که هواداران نساجی به او داده‌اند واکنش نشان داد.

الجبوری: هواداران نساجی به من لقب فراری داده‌اند

خبرگزاری فارس: یکی از ستاره‌های لیگ دسته اول فوتبال در فصلی که گذشت، احمد الجبوری بازیکن سوسنگردی نیم‌فصل دوم نساجی مازندران بود که موفق شد با این تیم به لیگ برتر صعود کند. وی که ستاره‌ای از آسمان پرستاره فوتبال خوزستان است، در این فصل موفق شد ارزش‌های خود را در خارج از خوزستان به جامعه فوتبال کشور ثابت کند.

صبح امروز در دفتر خبرگزاری فارس در خوزستان میزبان این جوان خوزستانی بودیم و با وی درباره مسائل مختلف به گفتگو پرداختیم که مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

خودت را به طور کامل معرفی کن. من احمد الجبوری هستم متولد خرداد ۷۲ در سوسنگرد که بزرگ شده همانجا هم هستم، فامیلی ما هم الجبوری است که دلیل آن نسبت فامیلی پدرم است که اصالتاً عراقی است.

از شروع فوتبالت بگو. من هم مثل خیلی از خوزستانی‌ها فوتبالم را از زمین‌های خاکی و از تیم کشاورز سوسنگرد و از مدارس فوتبال آغاز کردم. پس از آن در لیگ استان با جنوب سوسنگرد قهرمان لیگ استان خوزستان شدیم که حسن بیت سعید هم در آن سال در تیم ما بود. سال بعد از آن به تیم امید نفت اهواز رفتم که دو سال خیلی خوب را در آنجا داشتم. سپس به ملی حفاری و بعد فولاد نوین رفتم و در آن سال اسکوچیچ سرمربی تیم اصلی فولاد بود که پس از چند جلسه شرکت در تمرینات شرایط برای رفتنم به این تیم مهیا نشد و سال بعد از آن هم آقای سعداوی مرا نخواست. بعد از آن به استقلال اهواز به لیگ دسته اول رفتم که شرایط خیلی سختی بود، چه از نظر مالی و چه از نظر امکانات و زمین تمرین که در نهایت هم تیم به لیگ دوم سقوط کرد.

بعد از استقلال اهواز چه تصمیمی گرفتی؟

از آنجایی که خیلی در سال‌های اخیر در خوزستان اذیت شده بودم، با خودم گفتم که دیگر باید فوتبالم را در بیرون از استان خوزستان ادامه دهم که با پیشنهادی که شد به ایرانجوان بوشهر پیوستم، در بوشهر در هفته‌های اول شرایطم زیاد خوب نبود، اما پس از هفته چهارم و آمدن آقای دلگرم، به ترکیب اصلی اضافه شدم و توانستیم در نیم‌فصل تا یک چهارم نهایی جام حذفی و رده دوازدهم لیگ یک هم بالا بیاییم. به دلیل مطالباتی که داشتم و بعد از اینکه مدیرعامل باشگاه جواب تماس‌هایم را نمی‌داد، در نیم‌فصل قراردادم را یک‌طرفه فسخ کردم و از بین ۳ پیشنهادم، نساجی را انتخاب کردم که فکر می‌کنم بهترین انتخاب فوتبالی من رفتن به نساجی بود.

شرایط نساجی چگونه بود؟

در نساجی از ابتدا شرایط خوبی داشتم که با آمدن آقای نکونام شرایط بهتر شد و حتی در ۹ بازی آخر توانستیم ۷ برد و ۲ مساوی کسب کنیم و در نهایت به لیگ برتر صعود کردیم که برای من خیلی دلچسب بود.

درباره بازی با استقلال تهران در زمانی که در ایرانجوان بودی صحبت کن.

آن بازی بسیار بازی سختی بود و در ترکیب ایرانجوان بازیکنان بسیار جوانی وجود داشت که در برابر تیم استقلال که با شفر تازه جان گرفته بود تا دقیقه ۴۵ بازی را نگه داشتیم، اما خب نشد بازی را حفظ کنیم. خودم از عملکردم در آن بازی رضایت ندارم، اما به عنوان اولین بازی‌ام در آزادی تجربه خیلی خوبی بود.

فصل عجیبی با استقلال اهواز در لیگ دسته اول داشتی، در این مورد برایمان بگو.

در آن فصل ما ۵ سرمربی عوض کردیم و اوضاع عجیبی بود. به نظر من دلیل نتایج آن فصل این بود که افراد زیادی در کار سرمربی دخالت می‌کردند و برای مربیان تعیین تکلیف می‌کردند. حتی به جای مدیرعامل هم تصمیم می‌گرفتند. همه مربیانی که آن فصل آمدند یا در استقلال اهواز بازی کرده بودند یا کارنامه مربیگری خوبی داشتند و به نظرم همگی لیاقت استقلال اهواز را داشتند، اما موقعی به این تیم آمدند که شرایط خیلی بد بود و چیزی را نمی‌شد عوض کرد.

کمی وارد زندگی خصوصی‌ات بشویم. بگو چند فرزند هستید و از خانواده‌ات بگو.

ما دو پسر و یک دختر هستیم و من پسر بزرگ هستم. فکر می‌کنم مثل خیلی از خوزستانی‌ها من هم در خانواده‌ای معمولی و سطح پایین از نظر مادی رشد کرده‌ام و از خانواده‌ای فقیر بالا آمده‌ام و پدرم را نیز ۸ سال پیش از دست دادم، البته الان هم شرایط خیلی عالی نیست، اما خدا را شکر شرایط بهتر از قبل است و زندگی می‌گذرد.

نظر خانواده‌ات درباره پیشرفتت در فوتبال چیست؟

من از زمانی که فوتبال را شروع کردم خانواده‌ام پشت سرم بودند و در روز‌های خوب و بد همراهی‌ام می‌کردند. گاهی خانواده‌ام از نان خودشان گذشتند تا من در فوتبال پیشرفت کنم و امیدوارم روزی بتوانم همه زحمات‌شان را جبران کنم.

پست مورد علاقه‌ات چیست؟

بیشتر مربیان من را در پست مهاجم نوک یا هافبک راست بازی می‌دادند که در این دو سال اخیر سعی کرده‌ام در پست وینگر چپ بازی کنم و در این پست راحت‌ترم.

الگوی فوتبالی‌ات کیست؟

من، چون در جوانان و امید در پست مهاجم هدف بازی می‌کردم و در آن سال‌ها اوج فوتبال فرهاد مجیدی با استقلال بود و من هم سرعتی بودم، وی را خیلی دوست داشتم و از الگو‌های خوبم مجیدی بود. اما از وقتی به پست وینگر آمدم به بازی نیمار و ادن هازارد خیلی دقت می‌کنم، اما هر وقت کسی از من بپرسد بازیکن مورد علاقه‌ات کیست می‌گویم رونالدینیو و هنوز هم کلیپ‌های او را دارم و نگاه می‌کنم. در ایران هم هنوز کسی در این پست مدنظرم نیست.

چرا در چند سال اخیر مهاجم شاخصی از خوزستان ظهور نکرده؟ حتی بیت‌سعید و زهیوی هم پس از درخشش در یکی دو سال گذشته افت کردند. در کل به نظرت چرا در تیم‌های لیگ برتری خوزستان در این سال‌ها به مهاجم غیربومی توجه کرده‌اند؟

درباره فوتبال خوزستان شاید بتوان گفت: اخیراً مرغ همسایه غاز است، با اینکه فوتبال حرفه‌ای است، اما وقتی بازیکنانی در استان خوزستان با همان سطح بازیکن خارج از استان وجود دارد، چرا بازیکن بومی را جذب نمی‌کنند؟ البته داریم بازیکنانی که به سطح اول در خوزستان رسیده‌اند مانند یونس دلفی و صابر حردانی و شایسته هم هستند، اما شاید به ۵ درصد از استعداد‌های استان هم توجه نشود. مثلاً استقلال خوزستان در یک سال از ۴ سال حضورش در لیگ برتر قهرمان شد که عمده ترکیبش بازیکنان بومی بودند و بروید ترکیبش را با دوره‌های دیگر که نتیجه مطلوب نگرفت، مقایسه کنید. چرا دیگر تیم‌ها دست به این بومی‌گرایی نزنند؟ من هم وقتی دیدم در خوزستان دیده نمی‌شوم از خوزستان رفتم.

فرق مسؤولان فوتبال خوزستان با مسؤولان فوتبال در استان‌های شمالی مانند گیلان و مازندران چیست؟

ما در هر بازی که در قائمشهر داشتیم، آنقدر مسؤولان شهر و استان می‌آمدند که جایگاه VIP دیگر جا نداشت و اگر مسؤولی کاری که از دستش برمی‌آمد برای نساجی انجام نمی‌داد، مردم او را بازخواست می‌کردند. الان شما بازی‌های فولاد در استادیوم غدیر را ببینید که چند نفر از مسؤولان به ورزشگاه می‌آیند؟ به هر حال این یک تفاوت است. در شمال بازی ما در ساعت ۱۷ بود، درحالی که ساعت ۱۲ ورزشگاه پر می‌شد و حتی برای تمرینات ما نیز بالای ۱۰ هزار نفر به ورزشگاه می‌آمد. یادم است قبلاً برای استقلال اهواز ورزشگاه تختی پر می‌شد، اما فعلاً این عشق به فوتبال در خوزستان خیلی پررنگ خود را نشان نمی‌دهد. در ورزشگاه قائمشهر قبل از بازی اسامی همه بازیکنان را یک به یک صدا و تشویق می‌کنند و این چیز‌ها را که در آنجا می‌بینم واقعاً احساس راحتی می‌کنم، امیدوارم خوزستان هم دوباره شاهد چنین شور و شوقی در فوتبال باشد.

صمیمی‌ترین دوستانت در نساجی؟

من در نساجی با همه رفیقم، اما ۵ یا ۶ نفر جنوبی هستیم که صمیمی‌تریم و من، روشنگر، خمیس، کریمی و اشرفی جنوبی‌هستیم و من با محمود خمیس هم‌اتاقی هستم، اما در کل با همه رابطه صمیمانه‌ای داریم.

برخورد شمالی‌ها و به خصوص قائمشهری‌ها با تو به عنوان یک عرب خوزستانی چگونه بود؟

شاید باورتان نشود، اما بار اولی که پا به چمن استادیوم گذاشتم با استقبال و تشویق فوق‌العاده مردم و هواداران در تمرین مواجه شدم. برخورد با من در قائمشهر بسیار عالی است و آنجا را مثل خانه خودم دوست دارم، جالب است در قائمشهر به من لقب «فِراری» داده‌اند (می‌خندد) که خودم هم با این لقب مشکلی ندارم.

سوالی که ما از بازیکنان جوان می‌پرسیم، این است که نظرت درباره اینکه برخی بازیکنان خوزستانی به حدی از پیشرفت می‌رسند قانع می‌شوند و مسیر اصلی را گم می‌کنند، چیست؟

همیشه در این باره صحبت می‌شود و بزرگتر‌ها این نکات را به من می‌گویند، اما این بستگی به زندگی شخصی خود بازیکن دارد و من سعی می‌کنم اصول حرفه‌ای را رعایت می‌کنم و همواره از بزرگتر‌ها و مربیان مشورت می‌گیرم؛ و سخن آخر...

از خانواده‌ام بسیار تشکر می‌کنم که در همه این سال‌ها پشتیبان من بوده‌اند و از دوستانم هم ممنونم. از مردم قائمشهر و باشگاه نساجی نیز تشکر می‌کنم، چراکه در آن‌جا بسیار خوشحالم و در آخر از همه کسانی که سهم کم یا زیادی در پیشرفت فوتبال من داشتند قدردانی می‌کنم.

و سخن آخر...

از خانواده‌ام بسیار تشکر می‌کنم که در همه این سال‌ها پشتیبان من بوده‌اند و از دوستانم هم ممنونم. از مردم قائمشهر و باشگاه نساجی نیز تشکر می‌کنم، چراکه در آن‌جا بسیار خوشحالم و در آخر از همه کسانی که سهم کم یا زیادی در پیشرفت فوتبال من داشتند قدردانی می‌کنم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت