قائدی: نوبت برد استقلال هم می‌رسد/ دوست دارم برای استقلال گل بزنم/ خوشحالم که بازی ام را دوست دارند
من حالا خودم را به استقلال و علیرضا منصوریان که این فرصت را به من داد و در مسیر استقلالی شدنم تلاش کرد مدیون می‌دانم و می‌خواهم با این تیم جام قهرمانی را بالای سر ببرم. بعد هم که به تیم ملی برسم.
سرویس ورزشی فردا: مهدی قائدی نیامده سوگلی استقلالی ها شد. او که بین هم تیمی هایش به دریبل زن و فانتزی باز شهره است در دیدار با استقلال خوزستان اولین تجربه لیگ برتری اش را در پیراهن استقلال تهران برای خود رقم زد. او در سه هجوم ناگهانی به قلب خط دفاع تیم خوزستانی زد و تا مرز گلزنی هم پیش رفت ولی بخت با او یار نبود. با این همه همین دو، سه حرکتش دل فوتبالی ها حتی پرسپولیسی ها را هم برد و حالا خیلی ها منتظر بازی استقلال - تراکتورسازی هستند تا بار دیگر قد و بالای نه چندان بلند این بازیکن ریزنقش را در مستطیل سبز ببینند. فردا: تنها با چند دقیقه بازی برای استقلال دل خیلی ها را بردی؟ - این خاصیت بازی فانتزی است.
فردا: نمی ترسی که رویت خطا کنند؟ - خیلی وقت ها روی پایم خطا شده است ولی سبک بازی من همین مدلی است. وقتی توپ به پایم می خورد می چسبد و با خودش جلو می روم.
فردا: بازی در لیگ برتر چه حسی داشت؟ - تجربه بزرگی برایم بود. از کمیته انضابطی هم ممنونم که مرا بخشیدند تا بتوانم در لیگ برتر بازی کنم.
فردا: اما تو که مرتکب اشتباهی نشده بودی؟ - به هر حال فدراسیون از اینکه باشگاه استقلال ما را به اردوی تیم امید نداده بود ناراحت بود و می توانستند باز هم این هفته ما را نبخشند.
فردا: چه احساسی داشتی که در آزادی بازی می کردی؟ - خیلی خوشحال بودم. باورم نمی شد. من تا یکی دو سال پیش در محله مان بازی می کردم ولی این جمعه در ورزشگاه آزادی بازی کردم. خیلی حس خوبی داشت. البته فصل قبل هم هواداران ایرانجوان خیلی به من لطف داشتند و مرا در همه بازی ها مورد لطف خودشان قرار می دادند اما اینکه طرفداران استقلال اسم مرا صدا می زدند خیلی برایم شیرین بود.
فردا: به آرزویت رسیدی؟ - بله! قبل از این بازی و در دیدار با صنعت نفت گفته بودم که نشد به آرزویم برسم و اینکه در این بازی به میدان رفتم یکی از بزرگترین آرزوهایم به ثمر رسید. البته حالا آرزوهای بزرگتری در ذهنم شکل گرفته که می خواهم به آنها برسم.
فردا: چه آرزوهایی؟ - طبیعی است که بزرگترین شان قهرمانی با استقلال است. من حالا خودم را به استقلال و علیرضا منصوریان که این فرصت را به من داد و در مسیر استقلالی شدنم تلاش کرد مدیون می دانم و می خواهم با این تیم جام قهرمانی را بالای سر ببرم. بعد هم که به تیم ملی برسم.
فردا: خیلی ها از بازی ات تعریف می کنند؟ - همه به من لطف دارند. من کار خاصی نکردم و فقط بازی همیشگی ام را انجام دادم. دوست داشتم بیشتر بازی می کردم تا برای استقلال گل بزنم یا به هم تیمی هایم کمک کنم که بتوانند گل بزنند. اگر این اتفاق می افتاد خیلی خوب می شد. افسوس می خورم که چرا در اولین بازی ام نتیجه با تساوی تمام شد.
فردا: منصوریان، جباری و خیلی از بزرگترهای تیم تان از تو تعریف می کنند. به ویژه بهتاش فریبا؟ - آقا بهتاش که خودشان یکی از دریبل زن های قدیم استقلال هستند. آقا بهتاش خیلی به من لطف دارد و در تمرین مرا فلفل صدا می زند. دوست دارم بتوانم کاری کنم که محبت هم تیمی هایم را جبران کنم.
فردا: در بازی با استقلال خوزستان یک پنالتی برای تان گرفته نشد که همه از جمله رییس کمیته داوران فدراسوین فوتبال هم به این موضوع اذعان داشت. در آن صحنه چه حالی داشتی؟ - خب من هم مثل سایر اعضای تیم متوجه این موضوع شدم که روی علی قربانی خطا شده است ولی کاری از دستم بر نمی آمد. باید قبول می کردیم چون داور نمی پذیرفت و دستور به ادامه بازی داد. ای کاش داور در آن صحنه پنالتی می گرفت تا هم فشار از روی تیم ما برداشته می شد و هم حریف از لاک دفاع بیرون می آمد. استقلال خوزستان 90 دقیقه 10 نفره دفاع می کرد و در 18 قدم خودش ایستاده بود.
فردا: می دانی لباس علیرضا اکبرپور را بر تن داری؟ - من بازی های اکبرپور را خیلی به یاد نمی آورم ولی می دانم که او هم ریزنقش و دریبل زن بوده است. خیلی خوشحالم لباس کسی را بر تن دارم که او هم مانند من دریبل زن بوده و یا پاس گل می داده یا پنالتی می گرفته.
فردا: تو هم اهل پنالتی گرفتن هستی؟ - این بستگی به بازی حریف دارد. من اهل شبیه سازی و تمارض نیستم ولی اگر خطایی روی من صورت بگیرد خب طبیعی است که داور پنالتی بگیرد.
فردا: فکر می کنی بازی با تراکتورسازی به تو بازی برسد؟ - امیدوارم این اتفاق بیافتد. من برای بازی در ترکیب استقلال لحظه شماری می کنم.
فردا: از تنهایی در تهران درآمدی؟ - بله! مادر و خواهرم به تهران آمدند تا من تنها نباشم.
فردا: حقیقت داشت که گفته بودی نمی توانی در تهران تنها زندگی کنی؟
- نه به این شکل که اصلا نتوانم. دوست داشتم یکی از اعضای خانواده ام با من باشد تا تنها نباشم. مثلا برای اینکه در خانه غذای خانگی بخورم و از این چیزها. از مادرم هم ممنونم که به تهران آمد. از پدرم هم ممنونم که در بوشهر تنهایی را تحمل می کند تا من در استقلال پیشرفت کنم.
فردا: در ازایش برای پدر و مادرت چه می کنی؟ - هر کاری بخواهند انجام می دهم. آنها همینطوری هم گردن من حق زیادی داشتند و حالا با این کاری که کردند مرا بیشتر مدیون خودشان کردند. البته هر دو می گویند از خدا می خواهند من پیشرفت کنم ولی به هر حال من هم حتما این محبت های شان را جبران می کنم.
فردا: بازی با تراکتورسازی را چطور پیش بینی می کنی؟ - قطعا بازی سخت و سنگینی پیس روی مان است. تراکتورسازی فصل قبل استقلال را در هر دو بازی رفت وبرگشت شکست داده و این را همه بازیکنان تیم می دانند و دلشان می خواهد تراکتورسازی را شکست بدهند. از طرفی خود تراکتورسازی هم در دو بازی اول فصلش شکست خورده و آنها هم قطعا برای این بازی انگیزه های زیادی دارند. قطعا بازی دشواری پیش روی مان است.
فردا: با این نتایج کارتان در ادامه به مشکل نمی خورد؟ - نه! قرار نیست که تا آخر لیگ بد نتیجه بگیریم. ازهمین هفته صفحه نتایج استقلال ورق می خورد و نوبت برد ما هم از راه می رسد.
دیدگاه تان را بنویسید