پدیده‌ای که سهمی در تبلیغات ریاست جمهوری ندارد

کد خبر: 666184

در میان تمامی برنامه های مختلف و رنگارنگ تبلیغاتی کاندیداها، آنچه مغفول به نظر می‌رسد، حوزه کلیدی و بااهمیت ورزش است.

خبرگزاری فارس: تنور انتخابات هفته‌هاست که داغ شده و شش کاندیدای ریاست جمهوری در رقابت با یکدیگر می کوشند با تبلیغات رنگارنگ، شعارهای پرطمطراق، وعده های جذاب و ارائه برنامه های جامع، افکار عمومی را به سوی خود جلب کرده و آرای بیشتری را به سبد خود واریز کنند تا در روز موعود نام آنها به عنوان فرد پیروز از صندوق آرا بیرون بیاید و برای مدت چهار سال سکان هدایت کشور را در دست بگیرد.

در این میان شاید مهمترین و بی واسطه ترین عرصه تبلیغ برای نامزدها، رسانه ملی باشد که بنا بر قانون، تریبون خود را بدون هزینه در اختیار نامزدها می گذارد تا هر یک برنامه های خود را به تفکیک در حوزه های مختلف برای مخاطبان و مردم تشریح کرده و از رویکردها و سیاست ها و ایده های خود برای اداره کشور پرده برداری کند.

در این میان بی تردید مهمترین عرصه این تریبون، سه مناظره انتخاباتی است که هر 6 کاندیدای موجود در برنامه های زنده در حوزه های مشخص و معین برنامه های خود را رونمایی کنند. این سه مناظره سه سوژه مشخص و البته کلیدی دارد؛ سیاست، فرهنگ و اقتصاد، سه سوژه کلیدی است که هر 6 کاندیدا برنامه ها و اهداف خود را در این حوزه های بااهمیت به تشریح و با جزئیات بیان می کنند و البته در قبال سیاست ها و برنامه های یکدیگر نیز مشی پرسشگر و انتقادی دارند.

در میان تمامی برنامه های مختلف و رنگارنگ تبلیغاتی کاندیداها، از مناظره ها گرفته تا برنامه های ضبطی و زنده مونولوگ محور و البته سفرهای استانی و میتینگ های تبلیغاتی، آنچه مغفول به نظر می رسد، حوزه کلیدی و بااهمیت ورزش است. حوزه ای که به به نظر می رسد در میان برنامه های هیچکدام از کاندیداها هیچ جایگاهی ندارد و هرگز به آن اشاره ای حتی کوتاه و گذارا نمی شود.

حوزه ای که به توجه به کارکرد جهان شمول و ملی گرایانه اش و البته ارتباط مستقیمی که با نسل جوان و آمال و آرزوهای یک ملت دارد، اگر نخواهیم بگوییم فراتر از سیاست و فرهنگ، اما همپای آنها اهمیت دارد و باید بدان توجه شود.

در مناظره های انتخاباتی به عنوان مهمترین عرصه تبلیغاتی، هیچ جایگاهی برای ورزش در نظر گرفته نشده و سوژه اصلی محسوب نمی شود و تاسف بار اینکه هیچکدام از 6 کاندیدا اشاره ای حتی گذرا به این پدیده ندارند. در مناظره ای که اغلب کاندیداها می کوشند به جای پاسخگویی به سئوالات و سوژه های مطرح شده و البته بحث در حوزه مدنظر، به بیراهه زده و یکدیگر را محکوم کنند و بیش از ارائه برنامه به نیش و کنایه زدن به هم و به این و آن بپردازند، عجبا که هیچکس برای ورزش تره هم خرد نمی کند.

اسفبارتر اینکه در بقیه فرصت های تبلیغاتی که کاندیداها به تنهایی قرار است از برنامه های خود صحبت کرده و آن را در فضایی بدون تنش و البته رقابت در آرامش، سیاست ها و اهداف خود را برای مردم تشریح کنند، باز هم اشاره ای به ورزش نمی شود. این درحالیست که یکی از کاندیداها بیشتر شهرت و نام خود را از عرصه ورزش وام گرفته و با حضور بیش از دو دهه ای در عرصه ورزش کشور و در اختیار داشتن پست های کلیدی در این حوزه، اهمیت و ارزش ورزش را می داند و از کارکرد آن به خوبی آگاه است اما او نیز ترجیح می دهد در هماوردی با سایر رقبا هیچ حرفی از ورزش نزند تا مبادا متهم به سطحی نگری شود. کاندیدایی که از هر دری بدون تخصص در آن صحبت می کند و حتی در مناظره ها شعر می گوید اما یک خط از ورزش بر زبان نمی آورد!

رئیس جمهور فعلی در تمامی مناظره های خود از کلیدواژه نشاط اجتماعی و امید مردم صحبت می کند؛ دو پدیده ای که در سبد ورزش کشور به وفور یافت می شوند و بیشترین مایه نشاط و امید اجتماعی در بدنه جامعه و افکار عمومی به شمار می روند. آنگاه یک افتخار جهانی و بین المللی کسب می شود یا قهرمانی به مدال جهانی و المپیک چنگ می زند، می توان آثار این نشاط و امید را در بدنه جامعه لمس کرد اما در میان تمامی جملات خوش رنگ و لعاب حرفی از این مولد امید و نشاط در جامعه نمی توان از زبان او شنید.

آن یکی کاندیدا جامعه را به دو دسته طبقه بندی کرده و خود را حامی و نماینده اکثریت بدنه جامعه می داند که از امکانات و امتیازات محرومند اما کاپیتان به رغم برخورداری از یک مشت مشاور و مدیر ورزشی در مجموعه تحت هدایتش در تهران، سر سوزنی از ورزش برای اکثریت جامعه مایه نمی گذارد و حتی به کارکرد اولیه و بدیهی آن یعنی ورزش همگانی و اجتماعی برای همین جامعه حداکثری اعتقادی ندارد و ارزش و اعتباری قائل نیست.

آن یکی سالهاست که رئیس یک فدراسیون ورزشی محسوب می شود و جالب اینکه در مونولوگ های انفرادی خود، جامعه را همچون غریقی می داند که باید نجاتش داد اما میزان آشنایی اش به مقوله ورزش و البته برنامه هایش در این حوزه که یکی از تخصص های فعلی او محسوب می شود، کمتر از صفر است!

سایر کاندیداها نیز جملگی با همین رویکرد جنگ تبلیغاتی خود را آغاز کرده اند؛ جنگی تمام عیار که در آن هر مولفه ای از کار و کرامت گرفته تا آزادی تفکر و سازندگی در آن به چشم می خورد، بدون اینکه برای ورزش سهمی قائل باشند.

نتیجه چنین مانیفست و چنین رویکردی همین می شود که می بینیم. اتفاقی که در طول چهار دهه بر عرصه ورزش رفته و این مقوله کلیدی و بااهمیت همیشه حیات خلوتی برای اقناع شهرت طلبی و عافیت طلبی سیاسیون بوده. سرزمین سوخته ای که همیشه همه دولت ها به آن نگاه طفیلی داشته اند. آنچه سبب شده که در ورزش همیشه نگاه حداقلی حاکم باشد و جدی گرفته نشود و از وجود کارشناسان و تئوری پردازان خالی باشد.

همین نگاه ورزش را به انتهای چارت ساختاری بدنه دولت پرتاب کرده؛ حوزه ای که کمترین سهم را در بودجه را دارد، پایین ترین سهم از طرح های بزرگ و کوچک و فراوان عمرانی را در کشور می برد و حتی وزیر منصوب آن در هیات دولت از کمترین قدرت برخوردار است و بیشتر نقش تماشاگر را ایفا می کند!

همین نگاه سبب شده تا در عرصه ورزش تقریبا هیچ مدیر بزرگ و کارآمدی رشد نکند و به سقف نرسد تا مجبور باشیم همیشه از سایر عرصه ها از اقتصاد گرفته تا سیاست و حتی نیروهای مسلح برای ورزش مدیر گسیل کنیم. همین رویکردی که ورزش را از تخصص گرایی و نخبه پروری دور کرده.

آنچه بر سر ورزش در دولت یازدهم آمد، مصداق عینی این انگاره است. در دولت یازدهم وزیر ورزش و جوانان آخرین وزیر کابینه بود که معرفی شد و بعد از هت تریک در عدم گرفتن رای اعتماد مجلس با سه گزینه، سرانجام حسن روحانی فردی را به عنوان وزیر معرفی کرد که هیچ تبحر و تجربه ای در عرصه اجرایی نداشت و صرفا با یک مشت تئوری دانشگاهی می خواست ورزش را اداره کند. فردی که در ارائه رزومه اش دریافت کارت خبرنگاری بین المللی ورزش را هم آورده بود تا ثابت کند در عرصه ورزش تا چه اندازه تبحر دارد اما افسوس که به اندازه یک خبرنگار هم تبحر نداشت!

وزیری که به اندازه ای با عرصه مدیریت و اجرا بیگانه بود که دیگران به ویژه معاون و یار غارش در دانشگاه، برای او تعیین تکلیف می کردند؛ گویی او مجری دستورات دیگران بود و دست آخر هم عمر او به پایان دوره چهارساله دولت کفاف نداد و اولین وزیری بود که از قطار دولت پیاده شد تا همان وزیری روی کار بیاید که انتخاب نخست روحانی برای این وزارتخانه بود. جالب اینکه در همین دولت و از زبان رئیس دولت کلیدواژه امید و نشاط مرتبا خرج می شود در حالیکه ورزش یکی از مهمترین مقوله های ایجاد نشاط و امید در بدنه جامعه است و از بی توجهی و بی اعتنایی رنج می برد.

این نگاه سلبی و طفیلی به ورزش نتیجه اش همانی می شود که می بینیم؛ ورزشی که در آن هیچ جایی برای برنامه نگری و تخصص گرایی نیست، برنامه های بلندمدت و راهبردی ندارد و هنوز درگیر مسائل پیش پاافتاده و البته مهمی چون بودجه است. قهرمانانی که همیشه دغدغه اقتصاد و معیشت دارند و از امکانات بدیهی و حداقلی در مسیر قهرمانی بی بهره اند و اعتصاب و بی پولی بدل به تصمیم کلیشه ای آنها شده و مقوله ای به نام باشگاه داری اساسا وجود خارجی ندارد.

آنچه در تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری و مناظره ها به چشم می خورد، نشان می دهد برای ورزش هیچ افق روشنی نباید متصور بود و قرار است باز هم در بر همان پاشنه بچرخد. حتی اگر قرار باشد در انتخابات سرنوشت ساز 29 اردیبهشت، دولت تدبیر و امید کنار برود و کاندیدای دیگری بر تخت ریاست جلوس کند. ورزش در دولت بعدی با هر ترکیبی باز هم در جستجوی ناکجاآباد خواهد بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت