سرویس ورزشی «فردا»- ماجرای ورزش ایران به خصوص رشته فوتبال در نوع خود یکی از جالب ترین و نادرترین مجموعه ها در سطح کره خاکی به حساب می آید چراکه پیش از آنکه تیم ملی فوتبال کشورمان به جام جهانی صعود کند، یک ملت و رسانه ملی و دولت را بسیج کردیم تا بتوانیم مسافر برزیل شویم و حالا که این موفقیت حاصل شده، هیچ تلاشی برای موفقیت در آن بکار نمی گیریم. گویا سطح هدف و نقطه دید مسئولان فوتبالی ما فقط رسیدن به جام جهانی بوده است. طی هفته های اخیر مسائل مختلفی در خصوص وضعیت تیم ملی فوتبال کشور، عدم برگزاری اردوی پرتغال، بی پولی فدراسیون و از همه مهمتر قهر کارلوس کی روش می شنویم، اما در این بین معلوم نیست چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ. چه کسی حق است و چه کسی ناحق. آیا علی کفاشیان که بی پولی را علت عدم برگزاری اردوی پرتغال می داند راست می گوید یا کارلوس کی روش که معتقد است تعطیلی لیگ و حذف جام حذفی به سود فوتبال ایران است؟ رسانه ها نیز در این میان مانده اند که از علی کفاشیان حمایت کنند و یا از کی روش. اگر از کفاشیان حمایت کنند که رسالت خبرنگاری خود را زیر سوال برده اند و بعدها باید پاسخگوی همه بی توجهی ها و گاف های
عجیب و غریب فدراسیون فوتبال باشند. اگر هم از کی روش حمایت کنند برخی آقایان در داخل کشور آنها را به اجنبی پرستی محکوم می کنند.
فوتبال ايران در راه جام جهاني 2002 مردي را براي نيمكت خود انتخاب كرد كه 2 سال پيش از حضورش در ايران، با تيم ملي كرواسي بهترين مربي جام جهاني فرانسه لقب گرفته بود. بلاژويچ اما در آن زمان بازيكنانش را در تيم ملي ايران پرندههاي آسماني صدا ميزد، آنها را به ستارههايش در تيم ملي كرواسي تشبيه ميكرد. بلاژويچ به جام جهاني نرسيد، سختترين روزها را تجربه كرد، بازيكنان پرخاشگر در فضاي غيرحرفهاي فوتبال ايران او را سياهكار خواندند اما وی تا روز آخر محسن صفايي فراهاني را با آب و تاب رييس خطاب كرد و دست از تمجید ستاره های تیم ملی ایران بر نداشت. در مقابل اما حالا تیم ملی فوتبال ایران فردی را بالای سر خود می بیندکه از روز ورودش به ایران با همه دعوا کرده است. اختلاف با باشگاه ها، اختلاف با رسانه ها، اختلاف با سازمان لیگ و در آخرین نمونه نیز با فدراسیون فوتبال سر دعوا دارد. البته جدال این دو جریان از مدت ها پیش قابل پیش بینی بود و نحوه رفتار کی روش و باج هایی که فدراسیون نشیان به وی دادند، کار را به اینجا رساند که سرمربی پرتغالی تیم ملی برای آنها نیز شاخ و شانه کشید. اما حالا علي كفاشيان که ميخواهد اين اطمينان
را ايجاد كند كه كروش استعفا نداده و نميرود، چنين ميگويد: كروش هم ميداند كه موقعيتي مثل تيم ملي ايران را پيدا نميكند. او ميخواهد در جام جهاني مربيگري كند. در مقابل فوتبال ايران اما مردي را نميخواهد كه تنها دليل مربيگرياش در تيم ملي ايران، فرصت مربيگري در جام جهاني باشد. در طول این مدت هیچ وقت از زبان کی روش نشنیدیم که بخواهد از بازیکنانش تعریف و تمجیدی داشته باشد و یا علی کفاشیان را رئیس خود بداند. بلاژويچ وقتي حرف ميزد، تمام تجربيات و داشتههايش را رو ميكرد. در مقابل كی روش اما بدون آنكه دلايلش را بگويد، خواستههايی نظیر تعطيلي ليگ، برگزاري اردوهاي بلندمدت و البته بودجه را مطرح می کند. از سوی دیگر باید به این نکته نیز اشاره کرد که امروز كارلوس كروش اگر در روزهاي فيفا، بازيهاي تداركاتي طلب می كند، هرگز حرف بيراهي نزده و این مسئله برای تیم ملی فوتبال کشور نیز می تواند راهگشا باشد. کی روش هدفی بالاتر از اهداف فدراسیون نشینان دارد. سرمربی تیم ملی به درخشش در جام می اندیشد و علی کفاشیان و دوستانش حضور در جام جهانی را بزرگترین موفقیت برای خود می دانند. کی روش حتی در یکی از مصاحبه هایش حرفی زد که
نشان از تلاش وی برای درخشش در جام جهانی است. "اگر ميخواهيد در جام جهاني زنگ تفريح باشيد، من نيستم" كروش بزرگتر از سطح كيفيت مديريت در فدراسيون فوتبال ايران است اما اين برتري را از نام خود وام گرفته، نه از كيفيت مربيگرياش. فدراسیون فوتبال ايران نیز همچنان به دنبال اهداف کوچکتر خود بوده و شاید برای اهالی آن حضور در جام جهانی با یک مربی خارجی یا یک مربی ایرانی، تفاوت چندانی نداشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید