سه فدراسیون فدای فوتبال!
دیروز یکی از سایتهای خبری قصه تلخ بیمهری مسئولان ورزش به محمد خالوندی قهرمان پرتاب نیزه پارالمپیک را انعکاس داده بود که چگونه با امکانات زیر صفر و کارگری ساختمان برای ایران افتخارآفرینی کرد.
جوان: «محمد بنا» سرمربی موفق و بینظیر کشتی فرنگی ایران به دلیل آنچه که کمبود امکانات نامید مجبور شد نامه خداحافظی بنویسد و برود چون فریادش به جایی نرسید، چون گوش مسئولان ورزش اینقدر برای شنیدن حرفهای به حق او سنگین بود که چیزی را نشنیدند شاید هم شنیدند و خود را به نشنیدن زدند. دیروز یکی از سایتهای خبری قصه تلخ بیمهری مسئولان ورزش به محمد خالوندی قهرمان پرتاب نیزه پارالمپیک را انعکاس داده بود که چگونه با امکانات زیر صفر و کارگری ساختمان برای ایران افتخارآفرینی کرد. قصه بیمهریهای مسئولان ورزش به رشتههای افتخارآفرین و ورزشکاران مدالآور ایران در رقابتهای بینالمللی معتبر داستان امروز و دیروز نیست این حکایت تلخ سالهاست که ادامه دارد و گویی نمیتوان پایانی هم برای آن متصور بود. اهمیت دادن بیش از اندازه به فوتبال تحت این عنوان که فوتبال همیشه هوادار دارد و همیشه خبرساز و جذاب است، کار را به اینجا رسانده که حتی پس از موفقیت کمنظیر رشتههای غیرفوتبالی در المپیک و بهرغم شکستهای پیدرپی فوتبال هنوز سایر رشتهها باید چوب فوتبالزدگی مسئولان ورزش را بخورند. چند روز قبل در خبرها آمد که مجموعه ورزشی شهید کشوری با دستور وزیر ورزش به تیم استقلال تهران واگذار شد، آنها که به این مجموعه گذری داشتهاند حتماً میدانند که فدراسیونهای دوومیدانی، بسکتبال و کاراته سالهاست که در این مجموعه هستند و تمام امور اداری و بعضاً تمرینات و مراحل آمادهسازی برخی از آنها در این مجموعه ورزشی انجام میشود. لازم به تکرار هم نیست که این سه رشته طی سالهای گذشته از جمله افتخارآفرینهای ورزش کشور بودهاند، بسکتبال ایران حالا یکی از غولهای قارهکهن در رده ملی و باشگاهی است. دو و میدانی با ستارههایی چون احسان حدادی، سجاد مرادی، لیلا رجبی و... مرزهای آسیا را در نوردیده و کاراته هم که با افتخار آفرینیهایش سر به آسمان کاراته دنیا میساید. با تمام اینها وزارت ورزش تنها جایگاه و مأمن این سه رشته را بنا به دلایلی کاملاً نامعلوم به تیمی واگذار میکند که طی سالهای اخیر تنها یک جام حذفی رقابتهای فوتبال داخلی را برده و میلیاردها تومان پول بیتالمال را حیف و میل کرده است و به جز اینها از دو مرکز هم برای تمرین و آمادهسازی بهرهمند است، یکی ورزشگاه شهید مرغوبکار و دیگری کمپی موسوم به کمپ ناصر حجازی، حالا چرا وزارت ورزش مجموعهای را که سه فدراسیون معتبر در آن حضور دارند به استقلال واگذار کرده سؤالی است بیپاسخ که هنوز کسی حاضر به دادن پاسخ آن نشده است. طبیعی بود که منتظر واکنش رؤسای این سه فدراسیون باشیم، واکنشی که البته باز هم بیپاسخ مانده ولی سؤال این است وزارت ورزش با این اقدام به دنبال چیست؟ آیا فکری به حال این سه فدراسیون شده؟ آنها قرار است کجا استقرار پیدا کنند؟ و اصلیترین سؤال اینکه آیا اصلاً چنین واگذاری و انتقالی انجام میشود یا اینکه تنها جنبه شعاری دارد؟ جدای تمام این پرسشهای بیپاسخ آنچه که مهمتر به نظر میرسد این است که وزارت ورزش با این اقدام یکبار دیگر ثابت کرد که کوچکترین توجهی به رشتههای غیرفوتبالی ندارد و تنها برای سر دادن شعار و گرفتن عکس یادگاری در زمان افتخارآفرینی است که گهگاهی برای حمایت از این رشتهها را سر میدهد. قصه واگذاری مجموعه ورزشی شهید کشوری به استقلال و بیخانمان شدن سه فدراسیون بسکتبال، دو و میدانی و کاراته را کنار داستان محمدبنا، محمد خالوندی و دیگر ملیپوشان غیرفوتبالی قرار دهید تا به این واقعیت تلخ پی ببرند.
دیدگاه تان را بنویسید