دیگر نمی خواستم به ایران برگردم/ با حقه بازی، بازیکن جا به جا می‌کنند

کد خبر: 195502

من مارشال فلان شهر نیستم که با اسب بیایم همه چیز را درست کنم و بروم. من اصلا دشمن دلال‌ها هم نیستم؛ چون دلالی به هرحال یک شغل است که یک جنس را معرفی می‌کند و به عنوان رابط میان خریدار و فروشنده عمل می‌کند. من دشمن آنهایی هستم که اسمشان دلال نیست اما با حقه بازی، بازیکن جا به جا می‌کنند تا با اسم آنها امتیاز خرید و فروش شود یا تکلیف صعود و سقوط یک تیم را مشخص می کنند. آنها نه دلال هستند، نه کاسب چون افراد این دو شغل به شرافت کاری پایبند هستند اما آنها هیچ ارزشی برای شرافت در کارشان قائل نیستند.

دیگر نمی خواستم به ایران برگردم/ با حقه بازی، بازیکن جا به جا می‌کنند
سرویس ورزشی «فردا»: حضور بهمن فروتن به عنوان مشاور فنی در باشگاه استقلال، یکی از اتفاقات جالب هفته اخیر فوتبال ایران بود. فروتن در گفت و گوی تفصیلی‌اش با «فردا»حرف‌های جالبی از دلایل سال‌ها دوری از سطح اول فوتبال و البته شرح وظایفی که در استقلال دارد، زده است: - در بدو ورود شما به استقلال، خیلی‌ها شما را با کارنامه ناموفقی که در شموشک نوشهر از خود به جا گذاشته‌اید به یاد می‌آورند. خوب است از آن زمان شروع کنیم. ببینید اگر خبرنگاری بهمن فروتن را نشناسد و نداند که او چقدر در فوتبال دانش، تجربه و پشتکار دارد و در فوتبال بزرگ شده، این دیگر تقصیر خودش است، نه من. از شموشک پرسیدی و من فکر می‌کنم کارنامه من در شموشک یک کارنامه موفق است. برای این صحبتم هم دلیل دارم. من زمانی به این تیم رفتم که 17 بازیکن از آن جدا شده بودند. شما باید دلایل سقوط یک تیم را بررسی کنید. چون یک تیم می تواند به دلیل ناتوانی کادرفی اش سقوط کند، می تواند به دلیل ناتوانی بازیکنانش سقوط کند، می‌تواند به دلیل ضعف مدیریتش سقوط کند و می تواند به دلیل مشکلات مالی با این اتفاق تلخ مواجه شود. در شموشک دلیل سقوط تیم، مشکلات مهم مالی بود که بخش خصوصی به آن دچار شد. شما مطمئن باشید اگر در آن سقوط کادرفنی مقصر بود، تمام اعضای آن را فصل بعد هم حفظ نمی‌کردند اما من و همکارانم دو فصل بعد هم در شموشک ماندیم. این نشان می‌دهد که هیئت مدیره آن باشگاه از عملکرد ما راضی بوده؛ من همان سال 17 بازیکن جوان را از رده جوانان و امید جانشین جداشده ها کردم از میان آنها امروز میثم حسینی و محسن یوسفی در همین تیم استقلال بازی می‌کنند. ابوذر رحیمی و محمد مختاری در داماش هستند و خیلی‌های دیگر که من آموزش‌شان دادم و به سطح اول فوتبال باشگاه رسیدند. حرف من این است که وقتی شما سه فصل متوالی در یک باشگاه کار می‌کنید و بازیکن و تیم می‌سازید، نمی‌شود از لفظ "ناموفق" در موردتان استفاده کرد. - البته علاوه بر شما، مربیان دیگری مثل احمد طوسی و عباس رضوی هم با تکیه بر دانش فراوانی که به واسطه سال‌ها حضور در فوتبال اروپا به دست آورده بودند برای مربیگری به ایران آمدند اما خیلی زود ترجیح دارند به همان جایی که بودند، برگردند! چرا آنها تحمل نکردند و شما سال‌ها بدون اینکه تیم بگیرید، در ایران ماندید؟ مسئله این است که اگرمن در چرخه معیوب فوتبال ایران وابسته به سیستم دلالی بودم، بی تیم ماندنم از محالات بودند. اما من در مقابل این چرخه معیوب ایستادم و به همین دلیل این چرخه من را پس زد. دلیل این اتفاق بی فرهنگ بودند من در فوتبال نیست. تجربه و علم فوتبالی من را حتی دشمنانم هم قبول دارند اما موضوع این بود که من با این فوتبالی که هدفش واقعا موفقیت جوانان کشور نبود، در ستیز بودم. هیچ وقت هم گله‌ای نکردم، چون حق آن فوتبال بود که به دشمنش کار ندهد. روزی که من با 17 بازیکن جوان و امید آمدم و پرسپولیس و پاس را بردم، زنگ خطری به صدا در آمد که همه معادلات این چرخه معیوب را به هم ریخت. واکنش آنها به این زنگ خطر هم مشخص و البته طبیعی بود. - یعنی بعد از جدایی از شموشک می‌دانستید دیگر تیم نخواهید گرفت؟ خدا رحمت کند مهندس درویش، مدیرعامل وقت باشگاه شموشک را. یک روز من از شرایط بد مالی باشگاه ناراحت بودم و می خواستم از تیم جدا شوم. او به من گفت:« کجا میری؟ بعد از من هیچ مدیرعاملی به تو کار نخواهد داد.» او دقیقا می‌دانست چرا. اما خوشبختانه من در تمام این سال‌ها فعالیت کردم و با کمک یک سری جوان خط های قرمز را آرام آرام کنار زدم. تا اینکه عادل فردوسی‌پور آمد و با چند برنامه پشت سر همی که راجع به دلالی در فوتبال نشان داد، کاری کرد که آدم‌هایی مثل من دوباره اجازه کار کردن در فوتبال را داشته باشند. - یکی دیگر از موضوعاتی که باعث شده بود خیلی‌ها نسبت به حرف‌های شما واکنش نشان بدهند، استفاده مداوم شما از لفظ "دلال" ها در فوتبال ایران بود. اینکه می‌گفتند شما برای خودتان یک سری دشمن فرضی ساخته‌اید و خودتان را ناجی فوتبال ایران می‌دانید! البته بعد از برنامه‌هایی که عادل فردوسی‌پور پخش کرد، مشخص شد حرف‌های شما بیراه هم نبوده. ببینید من مارشال فلان شهر نیستم که با اسب بیایم همه چیز را درست کنم و بروم. من اصلا دشمن دلال‌ها هم نیستم؛ چون دلالی به هرحال یک شغل است که یک جنس را معرفی معرفی می‌کند و به عنوان رابط میان خریدار و فروشنده عمل می‌کند. من دشمن آنهایی هستم که اسمشان دلال نیست اما با حقه بازی، بازیکن جا به جا می‌کنند تا با اسم آنها امتیاز خرید و فروش شود یا تکلیف صعود و سقوط یک تیم را مشخص می کنند. آنها نه دلال هستند، نه کاسب چون افراد این دو شغل به شرافت کاری پایبند هستند اما آنها هیچ ارزشی برای شرافت در کارشان قائل نیستند. آنها همان‌هایی هستند که هرکس صدایش از این فوتبال در آمد را از چرخه خارج کردند. مثل احمد طوسی و عباس رضوی که شما هم اسم شان را بردید اما من در گلویشان گیر کردم! من قهرمان نیستم که اما چیزهایی که دیدم را بازگو کردم، با کمک خیلی ها دنبالش را گرفتم و در نهایت به یک سری موفقیت های نسبی دست پیدا کردیم. خوشحالم که بگویم در سال‌های اخیر شرایط به نفع فوتبال چرخیده و از انحصار صد در صد آدمهای سودجو خارج شده. من یک موفقیت می بینیم و آن، این است که عادل فردوسی پور در برنامه 90 تابو را شکست و آن آدمها را نشان داد. یادتان باشد اگر ما میخواهیم از شر این اتفاقات بد راحت شویم، باید درباره‌اش حرف بزنیم. یک زمانی کسی جرات نداشت راجع به دوپینگ حرف بزند اما من و مجید جلالی این خط قرمز را شکستیم. طبیعی است که آن آدمها هم وقتی زخم می‌خورند، خطرناک تر می شوند. مثلت مرکزی استثلال مسی فرهاد از کار افتاده شرایطی بوده که استقلال جایگزین نتونسته بیاره. جای دیگه خودش رو تقویت کرده. کرانچار با پرسپولیس چه کرد الان داره قهرمان میشه؟ - خیلی‌ها انتظار داشتند بازگشت شما به فوتبال با یک تیم لیگ یکی یا لااقل یک تیم شهرستانی و کوچک لیگ برتری اتفاق بیفتند. اما شما ناگهان وارد استقلال شدید. چطور این اتفاق افتاد؟ من از ایران رفته بودم و دیگر قصد بازگشت به ایران را هم نداشتم اما همان روزی که به آلمان برگشتم، آقای فتح الله زاده با من تماس گرفت و از من خواست که به ایران برگردم. دو ماه مذاکرات متعدد انجام دادیم و در نهایت پذیرفتم که به ایران برگردم. فتح الله زاده مدیری است که سال ها یکی از بزرگترین باشگاه های ایران را چرخانده و حتما با یک نگرشی از من خواسته که به تیم کمک کنم. نمی دانم چرا این کار را کرده اما قطعا به این نتیجه رسیده که می توانم به تیم کمک کنم. البته من در سه، چهار فصل گذشته همیشه به استقلال کمک کرده ام اما اینبار همه چیز رسمی تر شده است. مسئله این است که مطمئن در این شرایط بهمن فروتن نمی تواند به استقلال ضرری بزند. - شرح وظایف شما دقیقا چیست؟ من در طول تمرین کنار منصور پورحیدری می‌نشنیم و درباره مسائل فنی با او تبادل نظر می‌کنم. با بهتاش فریبا، شاهرخ بیانی و پرویز مظلومی هم صحبت می کنم. ببین مسئله این است که در استقلال جایی خالی نشده که بهمن فروتن دقیقا در آن جای خالی با یک شرح وظایف مشخص قرار بگیرد. من هرجا که بتوانم، به تیم کمک می کنم. - استقلالی‌ها از شما خوب استقبال کرده‌اند؟ واقعا خیلی خوب. از همه بیشتر هم از جانب پرویز مظلومی و واقعا از اینکه در استقلال هستم راضی و خوشحالم. ببینید من برای تیمی که قهرمان جام حذفی شده و با وجود از دست دادن چهار ستون تیمش همچنان در کورس قهرمانی لیگ برتر است، به نشانه احترام کلاه از سر بر می دارم. آنها در حال حاضر نیازی به کمک من ندارند اما باید منتظر بمانم و ببینم چه زمانی می شود به آنها کمک کرد. در حال حاضر من فقط نظاره گر هستم و بس. - برای قهرمانی استقلال در لیگ شانسی قائل هستید؟ واقعا خیلی سخت است. استقلال 9 امتیاز از سپاهان جلو بوده و حالا سه امتیاز از این تیم عقب افتاده. پس استقلال یک تیم ایستاست، چون نیروهای محرکش را از دست داده و سپاهان و تراکتورسازی دو تیم پویا. فوتبالی‌ها اصطلاحی دارند که می گویند هوا همیشه در صدر جدول رقیق است. در این هوا اکسیژن خیلی کم است. دیدید که استقلال بعد از 20 هفته صدرنشینی خسته شد و پایین رفت. حالا باید منتظر بمانیم و ببینم آن دو تیم دیگر در این 6 هفته باقی مانده چطور در این هوا تنفس خواهند کرد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت