سكوت يك‌ساله آجورلو شكست

کد خبر: 160671

مصطفی آجورلو رئيس تربيت بدني سپاه و مديرعامل پيشين باشگاه‌هاي پاس تهران و استيل آذين در خبرگزاری فارس حاضر شد و پس از بازديد از سرويس‌هاي مختلف، مصاحبه‌اي را با خبرنگار ورزشي فارس انجام داد و به سكوت يك ساله‌اش پايان بخشيد و بخشي از ناگفته‌هايش را بيان كرد.

فارس: مديرعامل پيشين باشگاه‌ پاس تهران گفت: جذابيت‌هاي ورزش باعث مي‌شود جدا از اینکه دوستان رئیس ورزش هستند، رئیس کمیته ملی المپیک و رئیس مثلا فدراسيون‌هاي کشتی و فوتبال هم باشند. مصطفی آجورلو رئيس تربيت بدني سپاه و مديرعامل پيشين باشگاه‌هاي پاس تهران و استيل آذين در خبرگزاری فارس حاضر شد و پس از بازديد از سرويس‌هاي مختلف، مصاحبه‌اي را با خبرنگار ورزشي فارس انجام داد و به سكوت يك ساله‌اش پايان بخشيد و بخشي از ناگفته‌هايش را بيان كرد. گفت‌وگوي فارس با مصطفی آجورلو را در زیر می‌خوانید: * اخلاق ورزشي در ايران بهتر از ديگر كشورهاست اصل حضور بنده برای عرض تبریک به جناب آقاي سيد نظام الدين موسوي به عنوان مدير عامل جديد خبرگزاری فارس است. ايشان از مديران جوان و كار آمد رسانه اي كشور هستند و اميدوارم در خبرگزاری فارس هم مثل گذشته موفق باشند. لازم است از زحمات جناب آقاي مقدم فر كه زحمات زيادي در خبرگزاري فارس كشيدند هم تشكر داشته باشم. این خبرگزاری از جهات مختلف برای نظام قابل اهمیت است. در مورد بحث ورزش باید بگویم وضعیت اخلاق ورزشي در کشور ما بسیار بهتر از دیگر کشورهاست. از آن رو که مردم ایران پايبند به دين اسلام هستند و همواره،‏‏‎‏ همراه ارزش‌های انقلاب و اسلام هستند و هميشه روحیه پهلوانی و جوانمردی به عنوان خصلت ايرانيان مسلمان محسوب می‌شود، طبیعی است اخلاق ورزشکار مسلمان ايراني باید برجسته باشد. به نسبت خودمان باید تلاش بیشتری کنیم که اگر بداخلاقی‌هایی وجود دارد آنها را مرتفع کنیم. به قول حضرت امام خمینی (ره) ورزش هدف نیست‏،‏‎ْ وسیله‌ای برای تعالی است. اگر وضعيت كنوني ورزش را با این سخن امام انطباق دهیم، می‌بینم که فاصله زیادی با اخلاقی که ما را به تعالی برساند وجود دارد و همچنین با توصيه ‌های مقام معظم رهبری که فرمودند ورزش دروازه صدور معنویت‌هاست، ورزش امر به معروف و عمل صالح است هم وضعیت فعلی ورزش ما فاصله دارد. وقتی به این فرمايشات دقت می‌كنيم در مي‌يابيم كه بايد همچنان به سمت جلو در عرصه اخلاق ورزشي حركت كنيم چرا كه مسئوليت ما در اين حوزه بيشتر از ساير كشور هاست. البته در مجموع بايد بگويم كه جامعه ورزش کشور ما نسبت به کشورهای دیگر ورزشکاران و مربيان و مسئولان خوبي دارد. *مديري معتقد بود جوان‌ها در استاديوم‌ها فحاشي كنند تا تخليه شوند حضرت امام(ره) فرمودند: ورزش 2 جنبه دارد. یکی بعد جسمانی و بعد دیگر، بعد روحانی. پس بنده فکر می‌کنم ما نباید مسئوليت اخلاق را فقط از ورزشکاران بخواهیم. ما در ورزش كشور آنچه کاشته‌ایم را درو می‌کنیم. در واقع پاسخگوی اصلی در این چالش، مدیران ورزش کشور هستند که به این امر کم توجه بودند و در واقع به بعد روحانی ورزش کم توجه شده است. با اینکه این افراد خودشان انسان‌هایی انقلابی و ارزشی بودند. هر کدام از اين مديران در شرایط خاصی و با ملاحظات خاصي انتخاب شدند اما اینکه چرا ما دچار چالش های فراوان در ورزش هستیم، علتش این است که این افراد تعریف‌شان از اخلاق و آنچه که در ذهن دارند و باورشان بر این نبوده که ورزش این کاربرد را دارد كه به ترويج اخلاق در جامعه كمك مي كند. متاسفانه اين باور به صورت جدي وجود نداشته و اگر هم وجود داشته تاثيرش را در عرصه عيني و عملي نديده ايم. به عنوان مثال مدیر يك باشگاه روزی به من گفت که نظام به من مسئولیت داده تا جوان‌های مردم را به استادیوم ببریم تا 2 ساعت به طرفداران و مربیان و بازیکنان حریف هر چه دلشان خواست بگویند که وقتی وارد جامعه می‌شوند از نظر روانی تخلیه شده باشند. بنده هم پاسخ دادم که منظور شما از نظام چیست؟ چه فردی است؟ چه کسی این مسئولیت خطیر را به شما داده است؟ اگر اسم آن فرد را بدانم به او می گویم که این فقط باور شماست که آن را از جانب نظام مطرح می‌کنی. چه زمانی خواسته نظام از تماشاچی فوتبال این بوده که فحاشی کنند تا تخلیه شوند و بعد به جامعه آسیب نزنند؟ اين نوع نگرش ها واقعا ظلم به نظام است. چرا كه در سطوح مختلف نظام، نوع نگاه به ورزش از جنس وسيله اي ايجابي و براي رسيدن به تعالي است نه ابزار سلبي. *اكثر مديران ورزشي ما ديندار هستند، اما باورهاي غلطي از ورزش دارند اکثر مديران ما ،انقلابي و ديندار هستند، اما پندار و باور نادرست در حوزه مدیریت ورزش دارند و آنچه تصویر غلط خودشان است را از زبان نظام ارائه می‌کنند. وقتی با این مدیران می‌خواهیم جامعه ورزش را بسازیم، طبیعی است که برداشت‌مان، برداشتی که موردنظر نظام و مردم باشد، نیست. فلان مديري كه در دوران مسئوليت خود در ساليان گذشته درگیر این است که گاو یا شتری زیر پای او بکشند و از این امر ناراحت نمی‌شود، چطور می‌تواند با عمق جامعه که جوانانند و در فرآیند ورزش دنبال موفقیت هستند، ارتباط برقرار کند؟ این مدیر حتما انقلابی و مسلمان است اما واقعا يك فرد با چنين نگرشي می‌تواند مدیر ورزش باشد؟ مسلما نمی‌تواند. چنین فردی در خودش مانده چرا که نتوانسته از خودش بگذرد. طبیعی است که چنین فردی جامعه ورزش کشور را به سمتی برده كه به هيچ وجه با خواسته هاي نظام و مردم هماهنگ نيست. اما می‌توان گفت با زراعتی که در دهه 60، 70 و 80 در حوزه ورزش انجام داديم بعد از سال‌ها این برداشتی است که امروز مورد اعتماد جامعه نمی باشد. * براي رسيدن به راهكار مناسب بايد از سياسي شدن ورزش بپرهيزيم براي رسيدن به راهکار بايد از سياسي شدن ورزش بپرهيزيم. اين بدين معنا نيست كه مديران سياسي به ورزش نيايند بلکه بدين معني است كه ورزش نبايد ابزار سياست شود. یکی از مشکلات اساسی کشور ما در سالیان گذشته این بوده كه افرادی که نتوانسته اند به ساير مسئوليت ها بروند وارد ورزش شده اند. این یک فرآیند در طول دولت هاي مختلف بوده، در حالي‌كه قوي ترين افراد بايد به ورزش بيايند و با ميل خودشان هم بيايند چرا كه ورزش يك حوزه مهم و حياتي براي كشور است. هنگامی که افراد با اوقات تلخي و ناراحتي وارد ورزش مي شوند طبيعتا نمي توانند تحولات بزرگ بيافرينند. متاسفانه جامعه ورزش ما هم خودباختگی دارد و به این صورت است که وقتی فردی می‌آید، همه دور او جمع می‌شوند و رويكرد توصيه، انتقاد و حمايت را تبديل به تعريف و تمجيد صرف مي كنند. اين رويكرد جامعه ورزش، چنین مدیرانی را به مسیر غلط هدایت می‌کند و ما فرآیند آن را پس از سال‌ها می‌بینیم كه هنوز نتوانسته‌ایم به نتیجه نهایی و مطلوب دست يابيم . چرا که هر دوره مديريتي دارای آرمان و هدف خاصي بوده و در هر دوره ،ذوق و علاقه شخصی مديران حاكم بوده که ارتباطی چندانی به چشم‌انداز کلی نظام در مدیریت ورزش نداشته. جذابيت هاي ورزش هم نهايتا باعث مي شود جدا از اینکه این دوستان رئیس ورزش هستند، رئیس کمیته ملی المپیک نیز باشند، رئیس مثلا کشتی و فوتبال هم باشند. فردی که قصد نداشت وارد ورزش شود حالا می‌بیند که چه فرصت‌های مناسبی وجود دارد. حتي مي بينم برخي از دوستان مدير ورزش نامزد رياست جمهوري هم مي شوند. این نشان می‌دهد این افراد به ورزش ديگر فقط ورزشي نگاه نمي كنند، به همین دلیل وقتی ورزش سیاسی شد این افراد، ورزش را پلکانی برای رسيدن به اهداف سیاسی تعريف مي كنند. اين موضوع متاسفانه همواره گريبانگير ورزش بوده است. همه اهداف یک سازمان ورزشی باید این باشد که گام هاي بلند براي تحول فارغ از نگرش هاي سياسي بردارد. تا وقتی که ورزش ما سیاسی است و آدم‌ها با دلخوري مدير ورزش مي شوند نباید انتظار داشته باشیم جامعه ورزش در راس امور باشد. * با ورزش مي‌توان پرچم ايران را در جهان به اهتزاز درآورد جامعه ورزش ما با تمام اهميتش در بخش مديريتي دچار مشكل است .آنجایی که پرچم ما در المپیک و بازی‌های جهانی و آسیایی برافراشته می‌شود، چه انفرادی و چه تیمی، آوازه و شكوه‌مان به عنوان عامل انسجام ملی و مدیریت کارآمد نظام می‌تواند در سراسر جهان بازتاب داشته باشد. اگر تعریف ما از ورزش کشور، بر اساس چشم‌انداز نظام، کشور و گفتماني ملی و انقلابی باشد، خوب و مناسب خواهد بود، اما به دلیل اینکه خواسته ما در ورزش با خواسته های غیر ورزشی مخلوط مي شود،با نگرش كلان در حوزه ورزش زاویه پیدا می‌کند و در این صورت کمتر می‌توان اهداف و آرمان هاي اصيل و انقلابی را در ورزش ديد. بحث خصوصي شدن ورزش در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجاني مطرح شد و از آن زمان 2 دهه می‌گذرد. از آن زمان قرار بود باشگاه‌ها واگذار شوند و ورزش رنگ خصوصی‌ به خود بگیرد. چرا در این دو دهه چنین رنگی نگرفته؟ زیرا دولت‌ها تصورشان این بود که باشگاه هاي استقلال و پرسپوليس و برخی تیم های پر طرفدار براي آنها مي تواند منافعی در حوزه های اجتماعی داشته باشد. به همین دلیل، منافع باشگاه‌ها در نظر گرفته نمی‌شود . یعنی خصوصی سازی صورت نمی گیرد. در واقع نفع فوتبال در اداره آن به صورت خصوصی است، اما در طول سالیان گذشته افراد سیاست‌های خود را اعمال کرده اند تا از آن نفع سياسي ببرند. تا زمانی که قوانین در مجلس به تصویب نرسد و آیین‌نامه‌ها توسط دولت ابلاغ و دستورالعمل نشود، طبیعی است که این صحبت‌ها در مورد خصوصي سازي به سرانجام نمي رسد. آنچه به ما کمک می‌کند این است که به سمت فرمایش امام (ره) برویم که فرمودند کار مردم را به خودشان بسپاریم. این فرمايشي بود که امام داشتند. رهبر معظم انقلاب هم بر اصل 44 تاكيد دارند. علاوه بر اين بايد در پایان برنامه چهارم ،خصوصی سازی در باشگاه‌ها تحقق می یافت.بحث خصوصي سازي بايد در حوزه هاي مختلف صورت گيرد که یکی از آنها ورزش است. فکر می‌کنم ورزش از آن جاهایی است که یک بار مضاعف و هزينه مضاعفي برای دولت ایجاد کرده است، به همین جهت با خصوصي شدن ورزش اين بار هم برداشته مي شود. به عنوان مثال دولت‌ها باید پولشان را در ورزش عمومی و همگاني به کار ببرند. در قانون اساسی تاكيد شده كه بهداشت، ورزش و آموزش باید رایگان باشد و این مربوط به ورزش عمومی و همگانی است، اما ما این کار را نمی‌کنیم و دچار مشكل هستيم.در واقع باید بخش خصوصی، مدیریت ورزش حرفه‌ای را دنبال کند. * اميدوارم عباسي تاملايمات ورزش را برطرف كند امیدوارم برادر عزیزم محمد عباسي که مسئولیت ورزش را بر عهده گرفته است با درایت و با نگاه به گذشته که هم پر از خیر و هم ناملایمات است، آنچه خیر است را ادامه دهد و ناملایمات را برطرف کند. ورزش بستر قابل تعمق برای مردم ما است. مردم ما در مسابقات مختلف با ورزشکار همراه هستند و هنگام مبارزه ورزشکار ایرانی با دیگر کشورها دست به دعا هستند و در سخت‌ترین شرایط با آنها همراهي مي كنند. حق مردم ما است که از یک ورزش خوب، چه عمومی و چه قهرمانی بهره‌مند شوند. امیدوارم آقای عباسی در مدیریت ورزش موفق باشند. *افتخارآفريني تراكتور در آسيا، حق مردم آذربايجان است مردم تبریز و آذربایجان یکی از افتخارات ایران هستند، نمی‌توانیم ایران را بدون آذربایجان و آذربایجان را بدون ایران تصور کنیم. ما مردم آذربایجان را در دوران انقلاب و دفاع مقدس با رشادت‌هايشان می‌شناسیم.با شهيد مدنی و شهیدان باكري و ساير قهرمانان و مردان انقلابي. در مجموع باید بگویم برخي حرف‌هایی که در مورد جو فوتبالي تبريز زده می‌شد غیرقابل قبول است. طبیعی است که جامعه انقلابی ما برای خود ملاحظاتی داشته باشد، هر گونه مشکلی با درایت مردم تبریز برطرف می شود. آنچه مهم است این است كه ما قسمت پر لیوان را ببینیم. همه مردم ترک‌زبان، عاشق انقلاب هستند و انقلاب بدون آنها تعریف نمی‌شود. هیچ‌وقت انقلاب اسلامی نگران این قسمت از جغرافیای خود نیست و طبیعی است که دشمن تصویری برای خود داشته باشد و استعمار پیر دنبال فتنه‌گری باشد. اما مردم آذربايجان هيچ گاه اجازه چنين اقداماتي را به دشمنان نمي دهند. باید بگویم با خرید کارخانه تراکتورسازی توسط بنیاد تعاون سپاه، این باشگاه امروزه با مدیریت سپاه اداره می‌شود. این تیم سال گذشته جایگاه مناسبی کسب کرده و امسال نیز امیدواریم با آمدن امير قلعه‌نويی بتواند به قهرمانی دست پيدا كند. حق مردم آذربایجان است که بتوانند در آسيا افتخار آفريني كنند. *قهرماني تراكتور در ليگ برتر اصلي‌ترين خواسته من است اميدوارم همان‌طور که سپاهان و ذوب‌آهن چند سالی سرلوحه ورزش کشور بودند و جغرافیایشان برای مردم آسیا و جهان در فوتبال معنا پیدا کرد، برای تراکتورسازی نیز این‌گونه باشد. مردم تبریز حق‌شان است آسیایی شوند. ممكن است توقع مديران استاني و منطقه اي از تراكتور، فقط رفتن به آسيا باشد اما تاکید بنده بر این است که آسیایی شدن به شرط قهرمانی. یعنی ما به عنوان مدیریت کلان ورزش سپاه که تراکتور را مدیریت می‌کنیم تنها به آسیایی شدن قائل نیستیم؛ آسیایی شدن فرض دوم ماست. خواسته اول ما قهرمانی است. امیدوارم امسال تیم مردم تبریز قهرمان کشور شود. آقای قلعه‌نويی و بازیکنان این قول را به مردم آذري‌زبان بدهند که هم با قهرمانی مردم ایران را شاد و هم مردم آذربایجان را به خاصه شاد كنند. ما در فوتبال كشور بايد به طور كلي تيم هاي پر طرفدار را حمايت كنيم. چرا ابومسلم رها شده‌است؟ چرا ابومسلم باید مشکل مالی داشته باشد؟ تیم با سابقه‌ای که 50-40 سال سابقه دارد چرا نباید در لیگ برتر باشد؟ و مردم خوب خراسان از یک تیم خوب فوتبال محروم باشند؟! یا مثلا نساجی قایمشهر. اميدوارم ابومسلم هم مثل تراكتور با حمايت مردم خوب مشهد به ليگ برتر بازگردد. * در زمينه سقف قرارداد حقايق را به مردم نمي‌گوييم،‌ اما آنها حقيقت را مي‌دانند به طور کلی در فوتبال ایران سقف قرارداد رعایت نشده و تراكتورسازي هم از اين مقوله مستثني نيست. چطور شما انتظار دارید که یک ورزشکار که به طور مثال سال گذشته 700 میلیون گرفته امسال 400 میلیون بگیرد؟ در مورد مربیان هم همین‌طور. ما نيازمند مديراني هستيم كه با شجاعت از مشكلات فوتبال بگويند نه اينكه سخن از ناملايمت ها نگويند تا بتوانيم با واقع گرايي مشكلات فوتبال كشور را حل كنيم. امروز ما در رسانه ها مي گوييم که سقف رعایت شده و به هم تبریک می‌گوییم. فکر هم می‌کنيم كه مردم این حرف را قبول کردند. بايد بدانيم که مردم ما باهوش و عاقل هستند و یک تصویر برایشان ایجاد می‌شود که ما واقعيت ها را نمي گوييم و این بدترین اتفاقی است که در جامعه رخ می‌دهد. در مورد تراکتور نیز از مديران باشگاه اين سؤال را داشته باشيد، اما به طور کلی یکی از نکات مثبت سازمان لیگ،برگزاری منظم بازی‌ها بوده است. در زمینه سقف قرارداد هم باید بگویم که این مشکل با خصوصی سازی حل خواهد شد. *يك روز پاس به تهران برمي‌گردد و دوباره قطب سوم فوتبال ايران مي‌شود در صحبتي كه با آقاي احمدي مقدم داشتم به ايشان گفتم كه پاس متعلق به نيروي انتظامي و تهران است. ايشان گفتند كه پاس به همدان رفته اما من به ایشان عرض کردم، در اين اقدام باید بازنگری شود و روزی پاس به تهران باز خواهد گشت. من هيچ وقت قبل از انقلاب پاسی نبودم، بعد از انقلاب هم طرفدار پاس نبودم اما به عنوان مدیر فوتبالی معتقدم، پاس همواره متعلق به نیروی انتظامی است. این تیم سرمایه فوتبال کشور و تهران، نیروی انتظامی و پاسی ها است. ما نمي توانيم این سرمایه را به جایی واگذار کنیم. این باشگاه با 50 سال قدمت جزیی از تاریخ ورزش و فوتبال کشور است. این بخش از تاریخ را نمی توان حذف کرد. من مردم همدان را دوست دارم و این به این معنا نیست که مردم همدان تیم نداشته باشند. بلکه همدانی ها هم می توانند از مسیر فوتبالی وارد لیگ برتر شوند. در این سال‌ها سپاهان توانست نقش خوبی در فوتبال کشور ایفا کند و با مدیریت محمدرضا ساکت و بازیکنان خوبش به اینجا برسد؛ مي توان گفت كه پاس هم مي توانست چنين سر انجامي داشته باشد. امیدوارم پاس به خانه خودش یعنی ورزشگاه شهید دستگردی برگردد. جامعه فوتبال پاس را قطب سوم فوتبال ایران می‌دانند. شاید وقفه‌ای افتاده باشد اما اعتقاد دارم پاس نقش خود را دوباره در فوتبال کشور ایفا خواهد کرد. *سكوت بهترين راهكار در خصوص اتفاقات باشگاه استيل‌آذين است در مقطع فعلی ،مايل نيستم در مورد استيل آذين حرفي بزنم و بهترين روش براي بازگويي اتفاقات فصل گذشته در اين باشگاه سكوت است. اطمينان دارم گذشت زمان همه چيز را در مورد حضورم در استيل آذين و مديريتم در اين باشگاه را روشن خواهد كرد. *مديريت فوتبال ايران نيازمند تحول اساسي است در حال حاضر صحبت كردن درباره انتخابات فدراسيون فوتبال زود است، اما به طور كلي بايد بگويم مديريت فوتبال ما نياز به تحول اساسي دارد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت