سه روايت متناقض از دو نفر در مورد حجازی
در یکی از برنامههای ۹۰ ، همین چند هفته پش قلعهنويی مهمان فردوسيپور بود. در دقايق پاياني برنامه این مربی گفت ميخواهد خاطرهاي را از زماني كه ناصر حجازي براي اولين بار سرمربي استقلال شد تعريف كند.
افکار: ادعاي امير قلعهنويي بعد از فوت ناصر حجازي در مورد بازگشت ناصرخان به استقلال با پيشنهاد وي، واكنشهاي مختلف و البته منفي را برانگيخت و دختر و داماد حجازي فقيد به صراحت در مقابل وي موضع گرفتند. با توجه به اظهارات مطرح شده يك مرور مجدد بر اين پرونده شايد نكات روشني را در اختيارمان قرار دهد. ۱-در یکی از برنامههای ۹۰ ، همین چند هفته پش قلعهنويی مهمان فردوسيپور بود. در دقايق پاياني برنامه این مربی گفت ميخواهد خاطرهاي را از زماني كه ناصر حجازي براي اولين بار سرمربي استقلال شد تعريف كند. او گفت براي نقل اين خاطره از علي فتحا... زاده اجازه گرفته و سرپرست استقلال به او گفته حتي اگر لازم باشد در تاييد وی روي خط برنامه ميآيد و صحبت ميكند. امير قلعهنويي گفت سال ۱۳۷۵، زماني كه منصور پورحيدري از استقلال رفت علي فتحا... زاده از او به عنوان كاپيتان تيم خواست هدايت استقلال را در ۷- ۸ بازي باقي مانده فصل و جام در جام آسيا بپذيرد، اما قلعهنويي زير بار نرفته و پنج مربي را به فتحا... زاده پيشنهاد داده كه يكي از آنها ناصر حجازي بود. قلعهنويي گفت به همراه چند نفر ديگر به منزل حجازي رفته و از او خواسته به استقلال بيايد و سرانجام اين پروسه نهايي شده است. ۲-فتحا... زاده چندی پیش در مصاحبهای مفصل با یکی از خبرگزارها در این باره چنین گفت:سالي كه منصور پورحيدري رفت ايشان نميخواست به مربيگري ادامه دهد. جلسهاي گذاشتيم كه يك مربي انتخاب كنيم. دوستان ما فهرست دادند و اعلام كردند كه طبيعي است ناصر حجازي ارجحتر باشد. آقاي قلعهنويي و پورحيدري با مرحوم حجازي صحبت كردند كه مسوولان ماشينسازي هم اعلام كردند كه براي به خدمت گرفتن حجازي هشت ميليون بايد بدهيد كه اين كار را انجام داديم. قلعهنويي براي تعريف آن خاطره با من هماهنگ كرد و حرفهايش درست بود. ۳-فتحا... زاده همان مدیری است که خاستگاهش مطبوعات بوده و ميداند از این اهرم چگونه باد بهره ببرد.او قاعده گفتوگو «تیتر خور» را بلد است و حرفهاش در مصاحبهها معمولا از این قاعده پیروی ميکنند. حاجی آبی ها با حجازی هم ارتباط تنگاتنگ داشت و اخیرا روزنامه استقلال جوان که روزنامه خود فتحا... زاده است به مناسبت چهلمن روز درگذشت حجازی مبادرت به انتشار ویژهنامهای کرده است.سرمقاله این یادنامه را خود فتحا... زاده با ذکر دو خاطره نوشته. خاطره دوم از سفر به کربلا وچشمان خیس حجازی روایت ميکند اما خاطره اول.... ۴-حجازی قبل از آمدن من به استقلال، به دلایلی نتوانسته بود به استقلال بیاید اما عاشقانه دوستش داشتم و ميخواستم به هر شکل ممکن به استقلال برگردانمش. روزی که آقایان با من صحبت کردند که مدیریت استقلال را برعهده بگیرم، شرط کردم که با اختیار تام کارهایم از جمله انتخاب مربی را انجام ميدهم و همان روز هم به آقای حجازی زنگ زدم و از ایشان دعوت به همکاری کردم که خیلی هم استقبال کرد. ۵- گفتههای امیر در یک برنامه زنده تلویزیونی زده شد و قابل تکذیب نیست. فتحا... زاده با یک خبرگزاری رسمي حرف زد و آنها را تایید کرد. این تاییدیه تاکنون تکذب نشده است.حاج آنقدر فضای رسانه را ميشناسد که برای اثبات تواناهایی مدیریتاش،سرمقاله یکی از نامه هایش را بی دلیل ننویسد.او حالا ميگوید همان روز انتخابش به عنوان مدیر استقلال -که قطعا ارتباط با قلعهنویي نداشته- به ناصرخان زنگ زده و او را برای حضور در استقلال دعوت کرده است. او مينویسد حجازی را عاشقانه دوست داشته. او مينویسد با اختیار تام آمده.امیر ميگوید پای پنج مربی وسط بود. امیر ميگود به خودم پیشنهاد دادند نپذرفتم. او از رفتنش به منزل حجازی گفته. حاجی گفته بود دوستان فهرست دادند وگفتند حجازی ارجحتر است (اختیار تام كجا رفت؟) حاجی گفته بود پورحیدری و قلعهنویي رفتند با حجازی حرف زدند، اما نگفت رفتند منزل حجازی. امیر گفت با چند نفر به منزل او رفتند، اما نگفته بود پورحیدری هم حضور داشت. حاجی نميگوید چگونه پورحیدری اخراجی رفت دنبال جانشینش! اینجا قلم حاجی، امیر را نشانه گرفته است. نتيجه: سه روایت متناقض از دو نفردر مورد یکی که حالا خودش نیست اما خدایش هست. کی این وسط راست نميگوید!
دیدگاه تان را بنویسید