خداحافظی با ستاره ها در خاموشی
فوتبال ما هیچگاه بدرقه خو بی از ستارگانمان نداشته است. خداحافظی برای برخی اهالی ورزش در کشور ما به واژه ای غریب و برای عده ای دیگر واژه ای خوش رنگ و بو تبدیل شده است. بازیکنانی چون فرشاد پیوس, احمد عابد زاده و کریم باقری با حضور مقابل تیم های بزرگی از فوتبال ملی یا باشگاهی خداحافظی کردند و در مقابل بزرگانی مانند علی پروین, ناصر حجازی, علی دایی و ... از این امر مهم بی بهره ماندند.
شیوه خداحافظی با ستارگان فوتبال در ایران یکی از مهمترین موضوعاتی بوده که از ابتدا در فوتبال کشور مورد انتقاد قرار گرفته است. به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی «فردا» هنوز یادمان نرفته روزهایی که کشورهای حاشیه خلیج فارس تیم ملی ایران را برای خداحافظی بازیکنان نامدار و معروف خود دعوت می کردند و مقابل چشمان بزرگان ایرانی که الان هر یک در تیم های باشگاهی مربی گری می کنند، از بازیکنان خود تقدیر می کردند. اما حالا که این افتخار آفرینان کشورمان از تیم ملی خداحافظی کرده اند در حسرت برگزاری یک دیدار دوستانه و یا مراسمی باشکوه هستند. این در حالی است که خداحافظی برای برخی اهالی ورزش در کشور ما به واژه ای غریب و برای عده ای دیگر واژه ای خوش رنگ و بو تبدیل شده است. بازیکنانی چون فرشاد پیوس, احمد عابد زاده و کریم باقری با حضور مقابل تیم های بزرگی از فوتبال ملی یا باشگاهی خداحافظی کردند و در مقابل بزرگانی مانند علی پروین, ناصر حجازی, علی دایی و ... از این امر مهم بی بهره ماندند.
خيليها از خداحافظي فرشاد پيوس به عنوان باشکوهترين مراسم اين حوزه در فوتبال ايران ياد ميکنند. آقاي گل سنتي فوتبال کشورمان، در يکي از پرگلترين داربيهاي تاريخ تهران در 20 تيرماه 76 از دنياي فوتبال خداحافظي کرد. او پيراهن معروف شماره 17 خودش را بعد از وداع با فوتبال، برتن مهدي مهدويکيا پوشاند، اما افسوس که آخرين ضربهاش به توپ از روي يک ضربه ايستگاهي زيبا، با واکنش خوب بهزاد غلامپور روبهرو شد و آخرين گل فرشاد را به همراه نداشت. آن مسابقه را پرسپوليس با گلهاي بزيک، مهدويکيا و طاهرزاده به سود خودش پايان داد. خداحافظي فرشاد، شکوه چشمگيري داشت. در روزي که 120 هزار نفر از پرسپوليسيها و استقلاليها يک صدا او را تشويق ميکردند، پيوس4 گوشه زمين را بوسيد و اتفاقا بازيکني که به جاي خودش برگزيد، تبديل به يکي از درخشانترين ستارههاي تاريخ فوتبال ما شد. مشکل بزرگ خداحافظي فرشاد، رقم خوردن آن در يک مسابقه رسمي بود؛ آنچه غالبا در جهان فوتبال متداول نيست و معمولا چنين مراسمي در حاشيه بازيهاي دوستانه صورت ميگيرد. متوقف شدن آن بازي مهم براي10 دقيقه و بعد تغيير شماره پيراهن مهدويکيا، از جمله نکات عجيب اين رويداد مهم است. محمد پنجعلی محمد پنجعلي از جمله مهمترين و باثباتترين مدافعان فوتبال ايران بود که درمهرماه سال1370 در 36سالگي از بازيهاي ملي خداحافظي کرد. آخرين بازي ملي پنجعلي به پيروزي 2 بر يک ايران بر الجزايز در بازي رفت مسابقه بين قارهاي آسيا- آفريقا مربوط ميشود که او بين 2نيمه اين مسابقه از مسابقات ملي خداحافظي کرد. شماره 5 معروف فوتبال ايران، 7سال کاپيتان تيم ملي بود و پس از خداحافظياش توانست 3سال ديگر براي تيم باشگاهياش توپ بزند. احمد رضا عابد زاده احمدرضا عابدزاده به گواه نظرسنجيها، محبوبترين بازيکن تاريخ فوتبال ايران به شمار ميرود و در بازي دوستانه پرسپوليس-بايرن مونيخ از دنياي فوتبال خداحافظي کرد. نکته شگفتانگيز در مورد عقاب آسيا آن است که در اوايل دهه 80 به او پيشنهاد شد در بازي تيم ملي با منتخب باشگاههاي صنعتي از فوتبال خداحافظي کند و يک خودروي ملي هم پاداش بگيرد که اين پيشنهاد عجيب(!) با مخالفت وحشتناک عابدزاده مواجه شد. بعدها عابدزاده در روز جمعه، 23 دي ماه 84 در اتفاقي به ياد ماندني و باشکوه از ميادين فوتبال خداحافظي کرد. شايد بتوان از ترتيب داده نشدن اين مسابقه به افتخار عابدزاده، به عنوان بزرگترين نقطه ضعف مراسم خداحافظي عقاب آسيا ياد کرد. در واقع بازي مورد نظر در چارچوب برنامهريزيهاي اقتصادي فدراسيون وقت و مديريت آن زمان پرسپوليس ترتيب داده شد، اما بعدها خداحافظي عابدزاده را هم به اصل مراسم افزودند. بهرغم بارش برف سنگين در تهران، استقبال فوقالعادهاي از آن مسابقه به عمل آمد. انتشار کاتالوگهاي رنگي شيک و تبليغات وسيع براي اين بازي، از ديگر ويژگيهاي مثبت اين مسابقه بود. وقتي اليور کان تمام طول زمين را به افتخار احمدرضا طي کرد تا او را در آغوش بگيرد، خيليها ايمان آوردند اين خداحافظي در شان يکي از بزرگترين ستارههاي تاريخ فوتبال ما بوده است. کریم باقری کريم باقري سومين گلزن برتر تاريخ بازيهاي ملي فوتبال ايران است که در 2مقطع از تيم اول ايران خداحافظي کرد. وداع غيررسمي او با ميادين ملي، به قهر او از اين تيم بعد از ماجراهاي بازي برگشت ايران و ايرلند در مقدماتي جام جهاني2002 مربوط ميشود که باقري خيلي ناگهاني تصميم گرفت ديگر براي تيم ملي بازي نکند. ظاهرا نامهرباني برخي از تماشاگران نسبت به وي درآن مسابقه،در اتخاذ اين تصميم نقش اساسي ايفا کرد. باقري اما سالها بعد در مسابقات مقدماتي جام جهاني 2010 به کمک دوست قديمياش علي دايي آمد و حتي در مصاف با امارات براي او گل هم زد، اما جادوي کريم هم افاقه نکرد تا تيم ملي حذف شود و باقري در مسابقه با برزيل از ميادين ملي خداحافظي کند. بزرگترين اشکالي که بر مراسم خداحافظي کريم باقري وارد شد و خيلي هم منطقي به نظر ميرسيد، به ماجراي برگزاري اين مراسم در غربت مربوط ميشد. شايد در تاريخ فوتبال جهان نتوان هيچ بازيکن ديگري پيدا کرد که در يک کشور ديگر از بازيهاي تيم ملي خودش خداحافظي کرده باشد، اما اين اتفاق در مورد باقري رخ داد و البته خود اين هافبک برخلاف ديگران، چندان از اين موضوع ناخشنود نيست. فقدان طرح و برنامه منظم براي مراسم خداحافظي و نيز عدم پوشش تصويري اين مسابقه از صدا و سيماي کشورمان، از ديگر تيرگيهاي اين اتفاق بود. شايد آرزوي هر بازيکني اين باشد که بتواند در مصاف با ستارگان برزيل - حتي تيم دومشان- به ميدان برود و براي هميشه از مسابقات ملي خداحافظي کند. اين اتفاق براي کريم افتاد تا يکي از بزرگترين بازيکنان تاريخ فوتبال کشورمان در يک بازي دوستانه مهم در تيم ملي بازنشسته شود. باقری همین چند هفته پیش بود که به کلی از فوتبال باشگاهی و تیم فوتبال پرسپولیس نیز خداحافظی کرد. کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس که نتوانست هفته ها نیمکت نشینی را تحمل کند تصمیم گرفت تا برای همیشه از فوتبال خداحافظی کند. علی دایی اولین بار این امیر قلعهنویی بود که پس از گرفتن پست سرمربیگری تیم ملی، بحث برگزاری بازی خداحافظی برای علی دایی را مطرح کرد. روزهایی که کاپیتان به دلیل انجام بازیهای متوسط و بعضاً ضعیف در جام جهانی مورد شدیدترین انتقادات قرار گرفته بود، امیر هم در مصاحبههای خود به طور غیرمستقیم گفته بود که دایی را نمیخواهد. پس از مطرح شدن این موضوع، دایی واکنش جالب توجهی داشت: «بهتر است آقایان به فکر بازی خداحافظی برای من نباشند. یک روز آمدم و حالا دیگر نیستم و بازی خداحافظی هم برایم اهمیتی ندارد. روزی که به تیم ملی آمدم برای من بازی نگذاشتند که حالا برای خداحافظیام بخواهند این کار را بکنند. من دیگر در تیم ملی نیستم و مثل خیلیها کنار رفتهام و مطمئن باشید هیچ وقت از تیم ملی خداحافظی نمیکنم». این اظهارات علی دایی باعث شد تا مسئولین نیز در برگزاری بازی خداحافظی برای وی دست نگه دارند و تا به حال نیز هیچ حرفی در خصوص آن مطرح نشد. اما علی دایی مدتی بعد پس از قهرمانی تیم سایپا در لیگ هفتم و در کنفرانس خبری بازی این تیم اعلام کرد برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. هرچند این خداحافظی یکی از غیر اصولی ترین خداحافظی های تاریخ فوتبال بود اما برای خود دایی لذتی دیگر داشت. علی پروین علی پروین ، بزرگترین نام همه سال های فوتبال ایران است که این جمله را می گوید. پروین مردی که سالهای فوتبال ایران پر است از فراز و فرودهایش . مردی که نامش بالاتر از همه نام های دیگر در این فوتبال آشوب زده ، جاودانه شده است . او پروین شدن را نه ناشی از سالهای فوتبالش که حاصل برخورد هایش با مردم می داند . مردمی که او را بیرون از فوتبال شناخته اند. قهرمانی که با دریبل هایش معروف شده و خارج از مستطیل سبز برای همنوایی اش با مردم به محبوبیت رسیده است. نسل به نسل جامعه دوستداران فوتبال ، از فوتبال بی مانندش می گویند بی آنکه بسیاری از سینه چاکانش حتی تصویری از او در روزگار فوتبالش دیده باشند. علی پروین، بهترین بازیکن فوتبال ایران که در کسب این عنوان همیشه با پرویز قلیچ خانی رقابت داشت، در ۲۶ تیر ۱۳۶۶ و در حضور بیش از یکصد هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی مقابل دارائی قرار گرفت و برای آخرین بار مقابل این تیم، لباس سرخ را بر تن کرد. علي پروين در اسفند ماه سال 58 به اصرار حسن حبيبي، سرمربي وقت تيم ملي به تركيب تيم ملي فوتبال برگشت و كاپيتان تيم ملي در راه صعود به المپيك 1980 مسكو بود. در روز 22 اسفند 58 و در جريان ديدار پيروزي بار تيم ملي برابر سنگاپور، علي پروين 33 ساله بازنشسته شد. تا آن زمان هيچ بازيكني در تيم ملي روز خداحافظي خود را در اين عرصه تا اين حد به تعويق نينداخته بود. پروین پس از آن به عنوان مربی به فعالیت خود ادامه داد هرچه که در یک دورهٔ کوتاه مدت در بهار ۱۳۶۷ از طریق مدیریت باشگاه کنار گذاشته شد و همین عمل پرسپولیس، باعث حذف سرخ پوشان از جام باشگاه های آسیا شد! خداداد عزیزی لقب غزال تیز پا یاد آور صابونی است که به تن استرالیائی ها از سوی خداداد عزیزی خورده است، اما افسوس که خداداد با شیطنت هایش نتوانست مراو ده خوبی داشته باشد و بارها در تیم ملی مغضو ب شد و شاید اگر این گونه نبو د او ستاره تیم اعزامی ما به جام جهانی 2002 می شد. خداداد عزیزی چو ن بسیاری از ستارگان فو تبال ما لژیونر شد به آلمان رفت و در کلن درخشید. سپس به آمریکا رفت و بعد از سالها که به ایران بازگشت در پاس چهره شد. اما حکایت دو سلطان بر یک اقلیم بر او بارها تکرار شد و مصطفی بیک اهل شوخی نبو د. از همین رو خداداد از پاس رفت و رهسپار دیار مر بیگر ی شد. خداداد در دوران مربیگری به خراسان رفت و حالا او مدیر فنی باشگاه مقاو ت خراسان است و قرار شده است که آخرین بازی او که یک بازی خداحافظی است در قالب این تیم انجام شود و این یعنی یک خداحافظی حقیرانه برای یکی از بزر گتر ین باز یکنان کشور ما به خودمان او را با عنوان حماسه ساز ملبورن یاد می کنیم. ناصر حجازی كسوت ملي ناصر حجازي را فيصلالدخيل به پايان رساند. روز شش مهرماه سال 1359 در مرحله نيمه نهايي جام ملتهاي 1980 كويت، تيم ملي ايران به كويت دو بر يك باخت. شايد اگر ايران، با گل فيصل الدخيل نميباخت و حذف نميشد، ناصر حجازي در 30 سالگي از فوتبال ملي كنارهگيري نميكرد. حجازي حتي در ديدار ردهبندي هم حاضر نشد و جاي خود را به كريم بوستاني داد. جواد زرينچه كاپيتان تيم ملي بعد از خداحافظي عابدزاده تا زمستان سال 78، زماني كه 33 ساله شده بود در خدمت تيم ملي فوتبال بود اما در اين زمان رفتهرفته كفشها را در عرصه ملي آويخت اما نه به ميل خود، بلكه بر اثر جبر سرمربي تيم ملي فوتبال - مردي كه او را به تيم ملي فرا ميخواند، پورحيدري بود و مردي كه او را از تيم ملي فوتبال حذف كرد، جلال طالبي بود! افشین پیروانی پیروانی ۳۴ ساله متولد شیراز است و در یك خانواده كاملاً فوتبالی به دنیا آمد. او بعد از بازی در برق به تیم ملی المپیك دعوت شد و پس از بازی در بانك تجارت به پرسپولیس آمد و در پست محمد پنجعلی درخشید و خیلی زود به تیم ملی دعوت شد. افشین بازیكن دیرپا و خوش اخلاق بود كه گل او در بازی به یادماندنی پرسپولیس مقابل آلیمای قزاقستان هرگز از یاد نخواهد رفت.مسابقه ای كه گل الهام بخش او روی یك ضربه برگردان باعث بازگشت پرسپولیس به زندگی و پیروزی پنج بر صفر در یكی از بازی های بزرگ تاریخ فوتبال ایران شد. بعد از نزدیك به یك سال حاشیه نشینی افشین پیروانی مدافع آخر سابق پرسپولیس از فوتبال به طور كامل خداحافظی كرد؛ تصمیمی كه البته تصور می رفت پس از بازگشت به پرسپولیس عملی شود اما به دلیل اصرار پروین بر موضع خود هرگز عملی نشد. پیروانی به عنوان یكی از مهره های كلیدی پرسپولیس غمخوار علیه پروینی كه با آذربایجان و طرفدارانش جبهه مهمی مقابل پرسپولیس بود، شوریده بود و به جز حضور در تیم مدیری كه پروین را كنار گذاشته بود، حالا سعی در موفقیت تیم داشت و این گناهی بود كه هرگز از سوی پروین بخشیده نشد. او كه فصل بعد با سلام و صلوات به پرسپولیس برگشت، به سرعت دایی و پیروانی را در لیست فروش گذاشت تا این دو سال های آخر را دور از پیراهن قرمز سر كنند. پیروانی و دایی اما با وجود نزدیكی بسیار در دو راه متفاوت به زندگی ادامه دادند. دایی به تیم صباباتری پیوست و همه کاره این تیم شد، اما افشین پس از یك فصل ناموفق منجر به سقوط در پیكان چاره ای جز بیرون ماندن نداشت. فوتبال ما هیچگاه بدرقه خو بی از ستارگانمان نداشته است. رسم برگزاری مراسم خداحافظی بزرگان در فوتبال ایران، سنت رایجی نیست. مدیران فوتبال کشورمان شاید بر این باورند که چرا باید زیر بار هزینه کردن برای تجلیل از زحمات قهرمانانی بروند که سال ها عمر و جانشان را برای پیشرفت ورزش هزینه کرده اند؟ مگر با دائی چه کردیم؟ برای حجازی وپروین چه کر دیم؟ در این بین عابدزاده نیز یک استثنا بود که دیدار با بایر مونیخ برای خداحافظی وی نیز به دلیل فعالیت های اقتصادی باشگاه انجام گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید