"بن‌علی پا جای پای شاه ايران گذاشت"

فارس: يك مجله آمريكايي در گزارشي شرايط كنوني بوجود آمده در تونس را با اوضاع و تحولات ايران در يك سال قبل از انقلاب اسلامي مقايسه كرد و تأكيد كرد عدم توجه "بن‌علي " به تجربيات "محمد رضاشاه " باعث شد وي نيز به سرنوشت شاه مخلوع ايران دچار شود. مجله آمريكايي "فارين پالسي " در گزارشي با مقايسه اوضاع بوجود آمده در تونس با تحولات يكسال قبل از انقلاب اسلامي در ايران نوشت: غبطه خوردن به شرايط "زين‌العابدين بن علي " رئيس‌جمهور فراري تونس اندكي دشوار است. بن‌علي درست در شرايطي كه از سرگذشت "محمدرضا شاه پهلوي " در سال‌هاي 1978 تا 1979 به خوبي مطلع بود اما از تجربيات محمدرضا درست نگرفت و به سرنوشت مشابه وي دچار شد. اين نشريه آمريكايي سپس گزارش خود را اينطور ادامه داد: حتي به نظر مي‌رسيد كه بن علي تمايل زيادي داشت تا وقايعي را كه در عرض يك سال براي محمدرضا شاه اتفاق افتاده بود در يك هفته خلاصه كند. نخست نمايش عدم پذيرش: شاه سال 1978 را با محكوم كردن اعتراضات خياباني به عنوان توطئه‌هايي رهبري شده از خارج، آغاز كرد. در حالي كه بن علي اين يك هفته را با اقدامات تروريستي خواندن تظاهرات گسترده مردمي شروع كرد. سپس نمايش نه چندان گرم قدرت و زور براي حفظ نظم و قانون: در پائيز 1978 شاه ايران اعلام حكومت نظامي كرد و يك دولت نظامي تشكيل داد؛ بن علي نيز به نوبه خود اين هفته اعلام حكومت نظامي سراسري كرد و از قرار معلوم به نيروهاي امنيتي دستور داد تا از نيروي مرگبار عليه اعتراضات متداوم بهره گيرند. بعد از آن نوبت به يك سري توافقات شتابزده و عجولانه رسيد: اواخر بازي هر يك از رهبران كشورها سعي كردند تا با ترميم كابينه خود دولتي ليبرال‌تر تشكيل دهند. پس از آن يك اعلام همدردي كاملا نفع طلبانه و از روي نااميدي با معترضان: شاه در ماه نوامبر روي آنتن رفت تا اعلام كند "من صداي انقلاب شما را شنيده‌ام ". بن علي نيز پنجشنبه گذشته در برنامه‌اي تلويزيوني به مردم ناراضي كشورش اعلام كرد "من شما را درك مي‌كنم ". و در نهايت پناه بردن به تبعيد؛ شاه در ژانويه 1979 به مصر فرار كرد در حالي كه گفته مي‌شود بن علي هم اكنون در مالتا، فرانسه و يا عربستان سعودي است. فارين پالسي در پايان گزارش خود تأكيد كرد: با توجه به آنچه شاه تجربه كرد بعيد است كه بن علي سرنوشت خوش‌بينانه‌تري داشته باشد. شاه مجبور شد به دنبال پشتوانه اقامتي اندكي بهتر از يك اقامت موقت دنيا را دور بزند، از مغرب به مكزيك، باهاماس، آمريكا و سوئيس برود تا در نهايت در سال 1980 مرد.