ماجرای حمل سر دو انسان در پرواز اسکاتلند! +عکس

کد خبر: 1033415

یک کارشناس برجسته‌ی پزشکی قانونی در پرواز خود از ایتالیا به اسکاتلند سر دو انسان را به همراه خود برده بود. از این سر‌ها قرار بود در تحقیقات مربوط به یک قاتل زنجیره‌ای استفاده شود.

ماجرای حمل سر دو انسان در پرواز اسکاتلند! +عکس

روزیاتو: پرفسور سو بلک، انسان شناس اسکاتلندی گفته بعد از آنکه از او خواسته شد به همکاران ایتالیایی خود که در حال تحقیق درباره‌ی یک قاتل زنجیره‌ای به نام جانفرانکو استوانین بودند کمک کند، این محموله‌ی هولناک را با خود از شهر ورونای ایتالیا به شهر گلاسگو در اسکاتلند برد.

جانفرانکو استوانین، قاتل ایتالیایی که به «هیولای ترازو» مشهور است به قتل ۶ زن در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ محکوم شده بود.

پروفسور بلک در گفتگویی درباره‌ی سفر جالب و پرماجرای خود توضیح داده است.

ماجرای حمل سر دو انسان در پرواز اسکاتلند! +عکس

پروفسور سو بلک

ماجرای حمل سر دو انسان در پرواز اسکاتلند! +عکس

جانفرانکو استوانین قاتل زنجیره‌ای ایتالیایی

این پرفسور ۵۹ ساله گفته او برای کمک به انجام فرآیندی به نام «بازسازی چهره» که تکمیل آن تنها در محل کار او در اسکاتلند امکان پذیر بود مجبور به این سفر شد.

او گفته: «مجبور شدم این کار را انجام دهم، چون آن‌ها در ایتالیا توانایی اش را نداشتند، به خاطر همین باید جمجمه‌ها را به بریتانیا می‌بردم.»

«اما آن‌ها جمجمه نبودند و مسأله همین بود. روی آن‌ها هنوز گوشت بود و کرم‌های حشره داخل شان مشغول فعالیت بودند، به خاطر همین خیلی خیس و بدبو بودند.»

«به خاطر همین تصمیم گرفتند سر‌ها را جداگانه داخل سطل‌های سفیدی بگذارند که بتوان آن‌ها را مهر و موم کرد تا در فرودگاه کسی را اذیت نکند. من آن‌ها را در دو ساک برند گذاشتم تا جلب توجه نکنند.»

«دو نامه هم نوشتم یکی به زبان ایتالیایی و یکی هم به زبان انگلیسی و در آن‌ها توضیح دادم که با خودم چه حمل می‌کنم.»

پرفسور بلک وقتی از بخش حفاظت فرودگاه ایتالیا عبور کرد و سوار هواپیما شد، در آنجا یکی از مهمانداران از او خواست ساک هایش را در قفسه‌ی بالای صندلی اش بگذارد.

بلک در اینباره گفته: «نامه‌ی انگلیسی را نشانش دادم و او کاملاً وحشت کرد، ولی مرا به قسمت بیزنس کلاس هواپیما برد که من از این اتفاق خوشحال شدم.»

«اما انگار دورم سیم خاردار کشیده بودند، چون تمام مدت پرواز به من بی اعتنایی می‌کردند. انگار طاعون داشتم.»

وقتی پروفسور به سلامت به فرودگاه لندن رسید، از آنجا سوار هواپیمای دیگری به مقصد شهر گلاسگوی اسکاتلند شد.

او گفته: «وقتی سوار پرواز گلاسگو شدم همان مشکل را با مهماندار مرد هواپیما پیدا کردم. این دفعه او مرا به انتهای هواپیما برد و بقیه‌ی مسافر‌ها را به قسمت بیزنس کلاس فرستاد.»

«در تمام مسیر سفرم از ورونا تا گلاسگو هیچ کس داخل سطل‌ها را نگاه نکرد.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت