ادبیات «بگم بگم» زخمی بر چهره وفاق
معاون اول دولت منتقدان دولت را تهدید به افشاگری کرد!
محمدرضا عارف معاون اول رئیس جمهور پزشکیان با ادبیات تهدیدی نسبت به منتقدان دولت، با تشکر از صبوری مسئولان دولتی و وزرا که در این مدت، آگاهانه سکوت کردهاند، گفت: «در این چند ماه که از آغاز دولت می گذرد، حتی اگر حمله غیرمنصفانه ای هم به دولت صورت گرفت، پاسخ ندادیم. قصد ما این است که این مسیر را همچنان دنبال کنیم و این سکوت آگاهانه دولت و وزرای عزیز، بسیار پسندیده است، اما اگر این بی انصافی ها ادامه پیدا کند، در گام اول تذکر میدهیم اما اگر باز هم ادامه یافت، آن وقت مجبور میشویم که برای مردم بازگو کنیم که شرایط وزارتخانههایی که تحویل گرفتیم چگونه بوده است. ما نمی خواهیم کاری کنیم که مردم نگران شوند.» این سخنان که همراه با تهدید ضمنی به افشاگری بود که یادآور ادبیات پرحاشیه و تنشزای دولت نهم و دهم است؛ ادبیاتی که با شعارهای وحدتآفرین دولت فعلی همخوانی ندارد و در شرایط کنونی کشور، خطر تعمیق شکافهای سیاسی و اجتماعی را به همراه دارد. بیتردید استفاده از چنین ادبیاتی، فضای سیاسی کشور را ملتهب و رادیکال خواهد کرد. در شرایطی که دولت باید بهدنبال کاهش تنشها و ایجاد همگرایی باشد، این رویکرد، جناحهای سیاسی را به تقابل تندتری میکشاند و نتیجه آن، پیچیدهتر شدن فضای سیاسی و رسانهای خواهد بود. مهمتر این که، دود این رادیکالیسم در وهله اول به چشم خود دولت خواهد رفت. چراکه در این فرایند، دولت بیش از آن که انرژی خود را صرف حل چالشهای کشور کند، درگیر حواشی و درگیریهای بیثمر میشود.
نخستین نقد به سخنان عارف، تضاد آشکار این ادبیات با تصویر به ظاهر آرام و دیپلماتیک این دولت است. دولتی که با شعارهای وفاق و انسجام ملی پا به میدان گذاشته، نمیتواند از زبان تهدیدآمیز استفاده کند. این نوع واکنشها، نهتنها آرامش سیاسی کشور را تضعیف میکند، بلکه به اعتبار دولتی که داعیه گفتوگو و تسامح دارد، لطمه میزند. عارف ادعا میکند که دولت و وزرا، در برابر "حملات غیرمنصفانه" سکوت کردهاند. اما واقعیت این است که تاکنون انتقاد قابل توجهی نسبت به عملکرد دولت مشاهده نشده است. آن چه او از آن بهعنوان "بیانصافی" یاد میکند، بیشتر در حد انتقادهای معمول رسانهها بوده است که حق قانونی و دموکراتیک آن هاست. هر دولتی، بهویژه در روزهای آغازین فعالیتش، باید انتقادات سازنده را بپذیرد و از آنها بهعنوان فرصتی برای بهبود عملکرد بهره ببرد. تهدید به افشاگری، رسانهها و منتقدان را به سکوت و انفعال سوق میدهد که عملا باعث انفعال کنشگران سیاسی و رسانه ای خواهد شد. این لحن تهدیدآمیز در شرایطی مطرح میشود که کشور با مسائل اساسیتری همچون مشکلات اقتصادی، بحرانهای بینالمللی و چالشهای اجتماعی مواجه است. کشاندن دولت به حاشیههای سیاسی و منازعات لفظی با منتقدان، تنها منابع و انرژی دولت را هدر میدهد. تهدید به افشاگری درباره شرایط وزارتخانهها، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت فشار منتقدین را کاهش دهد، اما در بلندمدت میتواند اعتماد عمومی به نظام اداری و اجرایی کشور را متزلزل کند. مردم انتظار شفافیت و صداقت دارند، نه استفاده ابزاری از اطلاعات برای اهداف سیاسی. دولت اگر خواهان تحقق شعار وفاق است، باید انتقادها را نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان فرصتی برای تقویت عملکرد و اصلاح اشتباهات ببیند. سیاستورزی بزرگمنشانه مستلزم این است که حتی در برابر تندترین حملات، آرامش خود را حفظ کرده و به حواشی بیاهمیت مجال ظهور ندهد. مقابله با جریانات تندرو نه با تهدید، بلکه با رفتار مدبرانه و خردمندانه ممکن است.اظهارات عارف، اگرچه ممکن است از سر خشم و دلخوری بیان شده باشد، اما بهعنوان نماینده دولت، بازتابدهنده سیاستهای کلی آن تلقی میشود. این دولت باید توجه داشته باشد که بازگشت به ادبیات تنشآفرین گذشته، نهتنها به انسجام ملی کمکی نمیکند، بلکه میتواند زمینهساز شکافهای عمیقتر شود. بهجای تهدید، دولت باید از رسانهها و منتقدان برای شناسایی نقاط ضعف و تقویت اعتماد عمومی بهره بگیرد. کشور امروز بیش از هر زمان دیگری به آرامش، خردورزی، و فاصله گرفتن از حواشی نیاز دارد.
خراسان
دیدگاه تان را بنویسید