جیرانی: سینما به سمت رئالیسم افراطی و بی‌خاصیت رفته است

کد خبر: 742865

فریدون جیرانی گفت: مشکل اصلی، سینمایی است که به سینمای اروپایی توجه دارد و رئالیزم افراطی و بی‌خاصیت در آن رواج یافته است.

جیرانی: سینما به سمت رئالیسم افراطی و بی‌خاصیت رفته است

برنامه «فار30نما» با حضور فریدون جیرانی فیلمساز و کارشناس و کیوان امجدیان نویسنده و منتقد به صورت زنده با اجرای محمد نجفی‌زاده از استودیوی فارس پخش شد.

امجدیان در ابتدای برنامه به «قهرمان پردازی در سینما» اشاره کرد و گفت: تصور من این است که دلایل متعددی در این حوزه وجود دارد اما مسایل اقتصادی و عدم دل کندن سازندگان آثار از فیلم‌های لو باجت بکنند. قهرمان در فیلمی دیده می شود که پرداکشن خوبی داشته باشد و این شکل و شمایل فیلمسازی خیلی مقرون به صرفه اقتصادی نیست و این دلیل دیگری است که تهیه کنندگان و تولید کنندگان ترجیح می‌دهند به سراغ فیلم های ساده بروند که از دل آن قهرمان بیرون نمی آید.

جیرانی درباره بحث قهرمان سازی به تفکرات حاکم بر جامعه اشاره کرد و گفت:مجبورم در این خصوص یک منظر تحلیلی داشته باشم. بخش مدرن در جامعه امروز رشد کرده و این جامعه از پایین رشد کرده است. بخش فرهنگی این جامعه مدرن در انتخابات تعیین کننده است در عرصه فرهنگی تعیین کننده است از سوی دیگر بخش سنتی جامعه بعداز احمدی نژاد دچار انشقاق شده آن بخش دارای تکه های مختلفی شد. اصولگرایان سنتی به نظر من فرقی با اصلاح طلبان میانه ندارند و فکر می کنم اصلاح طلبان در سال های آتی دور علی لاریجانی خواهند آمد و برای رئیس جمهوری او همکاری می کنند.

وی ادامه داد: بخش موتلفه و جبهه پایداری و جمنا هم در جامعه وجود دارند که به نظرم جمنا ترکیبی از افرادی هستند که یک جریان فکری خاص را ایجاد کنند. جمنا جریان فکری نبود جریان آدم‌ها بود. تنها چیزی که وجود دارد در این بخش نسل جدید سپاه است که وارد میدان شده و در عرصه فرهنگی فعالیت می کند و ایده های تازه دارد این نسل می تواند در آینده اتفاقات زیادی را راه‌اندازی کند. بخش مدرن هم دارای تفکرات مختلف است و تفکر واحدی در آن نیست. قبل از انقلاب پیروان آیت الله خمینی ،دکتر شریعتی و چپ در یک منظر با هم اشتراکت داشتند و آن هم «عدالت اجتماعی» بود. این تفکرات همگی در مبارزه با امپریالیسم، فقر مشترک بودند و موضع گیری در مقابله جامعه شبه مدرن داشتند. از درون این ائتلاف و افکار عمومی جامعه قهرمانی بیرون آمد که به دنبال عدالت بود و از طبقه پایین جامعه بود و دنبال شهر سنتی و بومی می‌گشت و مقابل ظلم و بی عدالتی می ایستاد .

تفکر مدرن و ساخت فیلم های رئالیزم اجتماعی

کارگردان«خفه‌گی» به تعریف قهرمان اشاره دارد و گفت: قهرمان برای رسیدن به هدف مبارزه می کند و اگر به شکست برسد ارزش ها‌یی که به دنبال آن بوده باز هم از او قهرمان می‌سازد. اما در تفکر مدرن این تئوری و نظریه وجود ندارد. تنها چیزی که فصل مشترک تفکرات حاکم است فاصله طبقاتی و شرایط اقتصادی جامعه است که بحران آمیز شده و این شرایط در فیلم‌های مدرن به سمت یک رئالیزم اجتماعی می روند که مشکلات اقتصادی را مطرح می‌کند و متاثر از سینمای اصغر فرهادی است که سینمای خرده پیرنگ است و تعدد قهرمان در آن دیده می شود همچنین پایان باز شاخصه‌های این سینما است. سینمای خرده پیرنگ و تعدد قهرمان.

قهرمان در سینما معطوف به حل مشکلات خود شد/ تولید فیلم های آپارتمانی

امجدیان در بخش دیگر برنامه تاکید کرد: فکر می کنم شاید نتوانیم موقعیت اجتماعی و سیاسی را خلق قهرمان پررنگ بدانیم. سینمای هند و هالیوود مدام در حال تولید قهرمان است شاید اکثر قهرمانان جعلی باشند اما هستند. در دوران پیش از انقلاب نمونه هایی از قهرمان داشتیم که تیپ شد و با همان شکل و شمایل بار قصه را به دوش می‌کشید. در دوران دفاع مقدس ما در فضای اجتماعی قهرمانان متعدد داشتیم و در فیلم ‌ها دیده می شد و قصه را جلو می برد اما از یک مقطعی قهرمان سازی در سینما متوقف شد و به سمت قهرمانانی رفت که باید مشکلات خودش را حل کند. قهرمان در آپارتمانش و به حل مشکلات خودش بسنده کرد. این نوع تفکر از «هامون» زاییده شد که مشکلات خودش را حل کند و بار خودش را به دوش بکشد. اما برخی از فیلمسازان پیشکسوت از جمله کیمیایی و حاتمی‌کیا همچنان قهرمان دارد.

سینمای ایران تبدیل به سینمای اروپایی یخ زده شده

وی در ادامه گفت: قهرمان سازی در سینما به قدری اهمیت دارد که رهبر انقلاب از خطوطی که در دیدار سینماگران تاکید داشت که به فکر قهرمان باشید. اما قهرمان در سینمای ایران در یک جایی متوقف شد. اینقدر اهمیت دارد که گوشزد می شود . اما الان در سینما قهرمانان به سمتی هدایت شده اند که فقط باید مشکلات خود را حل کند و به سمت سینمای اروپایی یخ زده و مدیوم شاتی حرکت کردیم که چیزی برای ارائه ندارد به جز حل مشکلات شخصی چند نفر در یک مکان که ردی از قهرمان در آن نمی بینیم .

جیمزباند به دست کارگردان روشنفکر افتاد

جیرانی در ادامه گفت: هالیوود امروز با گذشته متفاوت است اندیشه چپ قهرمان فردی دارد . از دل اندیشه چپ قهرمان فردی به وجود آمد در دوره ریگان «جنگ ستارگان» ساخته شد. در دوره جمهوریخواهان سینما تغییر کرد و در زمان دمکرات ها سینمای اجتماعی قدرت گرفت و شکل عوض کرد در اسکار فیلم ایناریتو مطرح می شود که نه قهرمان دارد و نه مبتنی بر الگوی قهرمان پروری است. جیمز باند هم از حالت فانتزی در می‌آید و در دست کارگردان روشنفکر می افتد که برای نوجوانان جذاب است زیرا هالیوود هیچ گاه قشر نوجوان را از دست نمی دهد.

امجدیان در بخش دیگر برنامه «فار 30 نما» گفت: انسان ذاتا قهرمان را دوست دارد . در زمان اکران فیلم قیصر مردم از شهرهای بدون سینما برای دیدن فیلم به شهرهایی که صاحب سینما بودند می رفتند. متاسفانه جو حاکم بر سینما اجازه اکران و دیده شدن آثاری که قهرمان دارد را نمی دهد. فیلم «گناهکاران» ساخته فرامرز قریبیان در اکران خفه شد و انتهای فیلم را اخته کردند و در اکران کاری کردند که فیلم دیده نشود. شنیده ام فیلم آقای صباغ زاده «خانه کاغذی» هم قهرمان دارد و قصه را جلو می‌برد و آن هم معلوم نیست چه سرنوشتی دارد.

سینمای ایران تحت تاثیر سینمای خرده پیرنگ است/ سینمای داستانی دچار لکنت شده

کارگردان فیلم «قرمز » در ادام توضیح داد: قهرمان معمولا برای رسیدن به هدفی با حریف ها مبارزه می کند و سرانجام یا برنده می شود و یا بازنده، این فاکتور مربوط به سینمای داستانی است. یا قهرمان از ارزش به ضد ارزش می رسد یا از بی‌خاصیتی به آرمانگرا تبدیل می شود. در شرایط فعلی برسر ارزش هایی که قهرمان با آن مبارزه کند اختلاف داریم . خط فکری مدرن معتقد به قهرمان نیست و می گوید همه چیز نسبی است . در بخش سنتی و در میان روشنفکران مسلمان هم شاهد هستیم که بین آنچه در واقعیت جامعه می گذرد و آنچه به آن اعتقاد دارند اختلافاتی وجود دارد و سرگردانند. غیر از حاتمی کیا که معتقدم قهرمان دارد گرچه قهرمان «بادیگارد» قهرمان تلخی است. این طیف هم قهرمانشان را از دست دادند. سینمای داستانی دچار لکنت شده ما تحت تاثیر اروپایی و خرده پیرنگ هستیم.

امجدیان به ریشه یابی به موضوع قهرمان سازی در سینما اعتقاد دارد و گفت: باید ریشه یابی صورت گیرد که چرا چیزی که مردم دوست دارند و آن هم سینمای قصه گو است همچنین قهرمان سازی در داستان در سینمای ایران که معتقد است مخاطبش کاهش یافته است و ظرفیت جذب 80 میلیون مخاطب را دارد دیده نمی شود در شرایطی که کشور ما از شخصیت‌های مهم و قهرمانانی چون میرزا کوچک خان، سعدی، شهید همت و... کم ندارد .

جیرانی در بخش دیگر این نشست به ساخت فیلم با قهرمانان دفاع مقدس با نگاه روشنفکری اشاره کرد و گفت: فیلم «ایستاده در غبار» فیلم شاخص دو سال گذشته با شخصیت دفاع مقدس اما نگاه روشنفکری بر اثر حاکم بود و همه جایزه ها را هم گرفت. شرایط تاثیرگذار است. همچنین فیلم«ماجرای نیمروز» که با نگاه روشنفکرانه ساخته شده است.

امجدیان درباره سلیقه مخاطب گفت: ما سلیقه مردم را شکل ندادیم و باید روی آن کار کنیم تا قهرمان را بپذیرد. با احترام به‌آقای فرهادی از فرمول معمول پرداختن به مسایل جنسی و شرایط اجتماعی در فروشنده استفاده کرده است اگر دوربین را سعی می کرد به سمتی بچرخاند که شهاب حسینی جلوی خطای پیرمرد را بگیردفیلم شاید از کار شبه اروپایی و روشنفکری تغییر می کرد.

به سمت فیلم های رئالیزم افراطی و بی خاصیت رفتیم

جیرانی در ادامه گفت: فروشنده قهرمان دارد، شهاب حسینی قهرمان قصه است . اتفاقا فرهادی نئورئالیسم را با تعریف هیچکاک دیده و قهرمان دارد. مشکل؛ سینمایی است که به سینمای اروپایی توجه دارد و رئالیزم افراطی و بی خاصیت در آن رواج یافته است. قهرمان «فروشنده» یک روشنفکر است که از مرحله A به مرحله B می رسد و به انسان مسخ تبدیل می شود. او می خواهد بگوید فساد از جامعه به داخل خانواده امده است. فرهادی با فکر است و این در اثر به خوبی دیده می شود اما مشکل اینجاست افرادی که از او تقلید می کنند بدون فکر عمل می کنند.

امجدیان به عدم حضور قهرمان در سینمای ایران اشاره دارد و گفت: قهرمان را مردم را دوست دارند. اما بیش از اینکه شرایط اجتماعی و سیاسی در قهرمان پروری موثر باشد اجازه ندادیم مردم قهرمان ببینند. هر بار یک شکل اروپایی، آپارتمانی و... ساختیم. چند سال است که قهرمان مردم نمی بینند قهرمان روی پرده نیست اگر هم بیاید لنگ می زند قهرمان با هیبت مناسب و درست نیست.

شخصیت‌های کثیف محبوب می‌شوند

جیرانی درباره حضور قهرمان در سینمای کمدی اشاره می کند و می گوید: قهرمان داریم اما قهرمانان داستان های ما به شدت ریاکار هستند «من سالوادورنیستم» آدم ریاکار جامعه است تمام کمدی های ما حول آدم های ریاکار است این از این جهت در سینما آمده است که در جامعه فساد و ریا وجود دارد و در کمدی های ما قرار گرفته است. این بحث نیاز به تحقیق مفصل دارد. مهران مدیری در برخی از آثار کمدی تلویزیونی به ارزش‌ها پشت پا می زند، دروغ می‌گوید و شخصیت کثیفی است اما شخصیت به شدت محبوب می شود. چرا یک شخصیتی به این شکل در جامعه ما محبوب می شود؟

هالیوود قهرمانانش را به ماتزریق می کند

امجدیان به درام داستان‌های مذهبی اشاره کرد گفت: همین طور است. وقتی پدری برا ی کودکش از واقعه کربلا سخن می گوید به شهادت امام حسین (ع) می رسد کودک می گوید بابا آن زمان مرد عنکبوتی نبود او را نجات دهد. در شرایطی که ما قهرمان نمی سازیم هالیوود قهرمانان خود را به ما تزریق می کند.

جیرانی به سریال امام علی (ع) اشاره کرد و گفت: بخشی از زندگی و شهادت حضرت علی درام بسیار زیبایی دارد. و هر سه ضلع درام را دارد اما ما در سینما آن را نیاوردیم شاید هزینه زیاد آن باعث شد یک فیلم هم با حمایت دولت ساخته شد که رستاخیز شد. به عقیده من ما همه در یک دفاع از ارزش اسلامی و ایرانی مشترک هستیم باید در منافع ملی نقاط اشتراکمان را بیابیم. متاسفانه مدیریت فرهنگی ثابتی نداریم و این لطمه بزرگی می زند. من معتقدم آرمان هایی از جامعه رخت بربسته و نسل بدون آرمان رشد کرده است من واسطه به تفکری هستم که آرمان داشتند. سینما مجموعه ای از شرایط موجود است و مجزا از شرایط جامعه نیست. مال های بزرگ می سازند دیگر نمی توان از ساده زیستی زد. سرمایه داری مدرن را رشد می دهید این سرمایه داری فرهنگ مدرن می خواهد.

امجدیان در خاتمه تاکید کرد: سینما ابزاری است که در خدمت فرهنگ قرار می گیرد و با ایجاد قهرمان شرایط جامعه نیز روبه بهبود خواهد رفت. قهرمان وقتی با فساد مقابله می کند این فرهنگ را در جامعه شکل می دهد.

کارگردان «سالاد فصل» در خاتمه تاکید کرد: من دلم می خواهد سینمای داستانی رشد کند زیرا با خودش قهرمان می آورد. سینمای الگوهای کلاسیک بدون قهرمان نمی تواند حرکت کند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت