گوینده خبر: بارها از طرف صدام تهدید شده بودیم
«این دوربین یک روز هست و یک روز نیست، همانطور که روزی ما را بالا میبرد ممکن است همانطور هم باعث سقوطمان شود بنابراین پیشنهاد میکنم به آن دل نبندند و در این کار مست غرور نشوند.»
من خیلی زود و زمانی که سن و سال کمی داشتم وارد رادیو، تلویزیون ملی آن دوره شدم. یک روز به صورت تصادفی روزنامهای خریدم و آگهی استخدام گوینده را در آن دیدم؛ سپس سلسله مراتب تعیین شده را طی کردم، چهار یا پنج امتحان شفاهی و کتبی را پشت سر گذاشتم و بعد از آن وارد دنیای خبر شدم و به این شکل کل زندگی من در خبر گذشت .
خریدن اتفاقی آن روزنامه در چه سالی اتفاق افتاد؟
سال ۱۳۵۴ بود که با خرید روزنامه و قبولی در آزمون وارد صدا و سیما شدم . در سالهای اخیر اجرا را هم تجربه کردم اما بیشتر سالهای کاری من به خواندن خبر گذشت .
همان سال که وارد صدا و سیما شدید کار خود را در تلویزیون آغاز کردید؟
اتفاقا از همان ابتدا هم در رادیو و هم در تلویزیون خبر میخواندم .
شما را به عنوان گوینده خبر سیاسی میشناسیم؛ خودتان انتخاب کردید که گوینده خبر سیاسی باشید؟
خیر؛ من انتخاب نکردم که گوینده خبر سیاسی باشم کمااینکه خبرهای غیرسیاسی هم خواندهام اما در آن دوره که من وارد این عرصه شدم برای خواندن خبر سیاسی انتخاب شدم در واقع ما را انتخاب میکردند .
اساس این انتخاب بر چه عناصری استوار بود؟
من به عنوان گوینده خبر استخدام شدم؛ یعنی در سمت گویندگی و کارمند بخش خبر .
سختترین دورانی که گوینده خبر بودید مربوط به چه سالهایی است؟ آن دوران چه ویژگیهایی داشت که باعث میشود از آن به عنوان سختترین سالها یاد کنید؟
سالهای دوران جنگ . به هر حال دوران جنگ دوران خاصی بود، ایامی دلهرهآور، زمانی که از خانوادههایمان جدا میشدیم و به محل کار میرفتیم نمیدانستیم که به خانه بازمیگردیم یا نه؛ آن لحظات مخصوصا ساعاتی از شب بسیار مایل بودیم در کنار خانواده بمانیم اما موظف بودیم که سر کار باشیم. میدانید که کار ما ساعت خاصی نداشت و اکثر مواقع شبها یا صبح خبر میخواندیم؛ در واقع به طور بیست و چهارساعته در خدمت خبر بودیم؛ بارها از طرف صدام تهدید شده بودیم؛ بههیچوجه دوران آسانی نبود؛ به علاوه اینکه بچههای من خیلی کوچک بودند اما عشق به کار و تعهد موجود در همه ما که البته لازمه این حرفه بود شرایط را قابل تحمل میکرد. ذات این حرفه ایجاب میکند که شخص تعهدی چندین برابر نسبت به کارش داشته باشد .
خانواده با شغل شما مشکلی نداشتند؟
نه؛ در آن زمان همسرم باید با شغل من مخالفت میکرد اما ما همیشه درکی متقابل داشتیم و او هیچ وقت مانع کار و فعالیت من در هیچ دورانی نشد .
همسرتان جزو همکارانتان بودند؟
نه؛ او در وزارت نفت مشغول به کار بود .
این روزها که دوران گویندگی شما به پایان رسیده است، پیشنهادی برای سایر فعالیتهای تصویری مانند اجرا دارید؟
درحال حاضر خیر؛ کاری در این خصوص نمیکنم .
البته شما را به عنوان مجری هم دیدهایم، تجربه اجرا را چگونه دیدید؟
اجرا، تجربه بسیار بسیار خوبی بود و من آن را خیلی دوست داشتم؛ زیرا در اجرا بیشتر میتوان طبیعی بود، در صورتیکه در خبر لازم است که در همان چهارچوب رسمی حرکت کرد.
بنابراین اگر پیشنهادی برای اجرا داشته باشید میپذیرید؟
بستگی دارد که چه نوع اجرایی پیشنهاد شود و باید ببینم آیا با خصوصیات من همخوانی دارد یا نه .
مهارتهای کلامی و غیر کلامی مهم گویندگی یا معیارهای مهم یک گوینده خوب که جلوی دوربین قرار میگیرد را در چه مواردی میتوان خلاصه کرد؟
توجه داشته باشید که گویندگی تکنیکی است که باید به صورت ذاتی و اکتسابی در هر فردی وجود داشته باشد؛ یعنی باید بعد اکتسابی آن را پرورش داد و بعد ذاتی آن هم که یک هنر درونی است،باید در فرد وجود داشته باشد. اگر فردی فاقد هنر ذاتی باشد، هر چقدر هم به کلاسهای گویندگی مراجعه کند و تحت آموزش قرار بگیرد باز هم گوینده نخواهد شد. گوینده باید مفهوم ارتباط را به معنای تسخیر مخاطب و ایجاد رغبت در او بداند و این مفاهیم را در مخاطب ایجاد کند. به بیان دیگر اگر مجری علم ارتباط را نشناسد جلوی دوربین یک فرد مزاحم خواهد بود. من همیشه در کلاسهایم گفتهام اگر ما برقراری ارتباط را بلد نباشیم کانال مورد نظر، محکوم به عوض شدن است؛ البته المانهای مختلفی وجود دارد تا یک شخص بتواند گوینده خوبی باشد و مخاطب را تسخیر کند. شخصیت گوینده ترکیبی از شخصیت غریزی و هنری اوست. برای اینکه گوینده بتواند ابراز شخصیت کند چند نکته را باید در نظر بگیرد، اینکه طبیعی باشد؛ تقلید نکند؛ خبرخوانی او به صورت مصنوعی و انتزاعی نباشد، شخصیت ذاتی گوینده سرزنده و شاد باشد چون افراد بدبین، درونگرا و افسرده نمیتوانند گویندههای خوبی باشند و قابلیت انعطاف صدا داشته باشند. وقتی که شما خبر میخوانید اگر ندانید کجا صدایتان را بالا و پایین کنید آن روند خیلی خستهکننده و یکنواخت خواهد شد در نتیجه از جذابیت کار کم میکند؛ لحن گوینده نباید ساختگی باشد که این مورد به همان تقلید برمیگردد؛ همه این موارد به اضافه اینکه گوینده باید مهارت برقراری ارتباط کلامی و غیر کلامی را هم داشته باشد در مجموع میتوانند از فرد، یک گوینده خوب بسازد. تکنیکهای دیگر مانند کنترل دم و بازدم، نفسنفس نزدن و کنترل استرس در شرایط حساس و انتقال ندادن آن به بیننده، آراستگی جلوی دوربین تا حد امکان و... نیز بیتأثیر نیستند.
آراستگی و نوع پوشش یک گوینده چقدر حائز اهمیت است؟
گویندگان ما یک روپوش و مقنعه دارند که در تغییر رنگ و هارمونی آن و گاهی مدل میتوانند تنوع داشته باشند اما گویندگان شبکههای خارجی المانهای بیشتری نسبت به ما دارند .
سختترین خبری که خواندید را به خاطر دارید؟ در مورد چه موضوعی بود؟
بله؛ یک روز وارد اداره شدم و جو بسیار سنگین و خاصی را دیدم، همه همکاران ناراحت و بسیار گرفته و افسرده بودند، بعد از دقایقی متوجه شدم همکاران و دوستانی که تا دیروز با هم بودیم در حادثه سقوط هواپیمایی c۱۳۰ جان خود را از دست دادهاند؛ خبر این حادثه را من خواندم، این خبر تأسفبرانگیزترین خبری بود که در دوران کار، اعلام کردم و هیچوقت آن را فراموش نمیکنم.
برعکس سوال قبل را میپرسم؛ بهترین خبری که خواندید چه بود؟
جواب این سوال کلی است؛ بهترینها همیشه آنجایی بوده که خبرهای خوشی را برای هموطنان خودم داشتهام، خبرهایی که افتخارات ایران بودند و مواقعی که اسم ایران در صحنههای بینالمللی درخشیده مانند موفقیت بچههای ما در المپیکهای بینالمللی یا ورزش.
زمانی که مشغول گویندگی بودید با کدامیک از گویندگان رابطه دوستانه و نزدیکی داشتید؟
همکاران حوزه خبر، دوستان بسیار خوبی برای من هستند؛ شاید آن صمیمیتی که شما مدنظرتان است را نداریم اما همه آنها را دوست دارم .
با گویندگان حال حاضر چطور؟
با گویندگان کنونی ارتباطی ندارم؛ کماکان اگر مناسبتهای خاصی باشد و من به تلویزیون بروم میبینمشان اما ارتباط خاصی با آنها ندارم.
ممکن است اسم بهترین گویندهای را که به کار او معتقد هستید، بگویید؟
اگر اجازه دهید اسم کسی را نمیبرم اما من گویندگانی را دوست دارم که بدون موضعگیری خبر میخوانند، خشک و رسمی نیستند و باز هم تکرار میکنم که مدعیانه خبر نمیخوانند چراکه در آنصورت آن مطلب دیگر ارزش خبری ندارد و این گوینده اعتماد مردم را جذب نمیکند و به نظر من در این صورت خبر خواندن او ارزشی ندارد .
پیش آمده انتقادی بشنوید که واقعی نباشد و آن را دوست نداشته باشید؟
بله، مسلم است که انتقاد همیشه وجود دارد؛ من در دورانی که گوینده خبر بودم از همه کسانی که فکر میکردم بیننده من هستند یا همکاران و غیر همکاران، همیشه این درخواست را داشتم که عیبهایم را به من بگویند؛ یک کار دیگری که میکردم هم این بود که برنامههای ضبط شده خودم را تماشا میکردم و یکی از منتقدان خودم میشدم؛ به عنوان مثال در خبری میدیدم که اجرایم را دوست ندارم. به همین علت همیشه از انتقادات استقبال میکردم و به نظرم خیلی خوب است که جوانان ما از انتقاد استقبال کنند.
خبرخوانی در دوران شما به صورت رسمی و شاید خشک بود اما به مرور زمان این نوع ساختار شکسته شد و گویندگان خبر خیلی راحتتر با بیننده ارتباط گرفتند؛ شما با کدام نوع از خبرخوانی موافقید؟ سبک قدیمی یا جدید؟
من یکی از گویندگانی هستم که مبتکر خبر خواندن منعطف بودم یعنی خبرخواندنی که یک مقدار به اجرا نزدیک است، امروزه دانش گویندگی دستخوش تحولات شده است و ما باید بهروز باشیم؛ هیچ کجای دنیا به جز گوینده کره شمالی خبر را خشک و رسمی نمیخواند. با خواندن خبر به شکل منعطف یک جور ارتباط صمیمانه با بیننده برقرار میشود چراکه دوران خواندن نظامیوار خبر گذشته است.
آموزش تخصصی برای گویندگانی که قرار است جلوی دوربین بنشینند و کار خود را آغاز کنند وجود دارد؟ یا بهتر است بگوییم یک گوینده برای خواندن خبر از چه فیلترهایی گذر میکند؟
اول از همه گزینش است، به این معنی که در ابتدا گویندگان ما باید به خوبی انتخاب شوند، ممکن است گوینده تحصیلات بالایی داشته باشد اما از اطلاعات کافی برخوردار نباشد؛ یعنی اطلاعات خود را بهروز نکند و درجریان اخبار پیرامون خود قرار نگیرد. با این حساب وقتی که یک گوینده خوب انتخاب شد باید به سراغ عناصر تکنیکی رفت، یعنی آموزش تکنیکهای خبر که مستلزم پشت سر گذاشتن دورههای مختلف است؛ ضمن اینکه نباید برای رفتن روی آنتن خیلی عجله کرد به این معنی که نباید آزمون و خطای یک گوینده روی آنتن باشد.
چند فرزند دارید؟
دو فرزند؛ یک دختر و یک پسر.
آنها به کار گویندگی علاقهمند نبودند؟ الان مشغول به چه کاری هستند؟
دخترم به گویندگی علاقهمند نبود اما کارهای هنری مثل فیلمسازی را دوست داشت و الان هم یکی از کارگردانهای صدا و سیما است. پسرم نیز در حوزه IT مشغول است.
در پایان گفتوگو پیامی برای جوانان و علاقهمندان به گویندگی دارید؟
این دوربین یک روز هست و یک روز نیست، همانطور که روزی ما را بالا میبرد ممکن است همانطور هم باعث سقوطمان شود بنابراین پیشنهاد میکنم به آن دل نبندند و در این کار مست غرور نشوند.
دیدگاه تان را بنویسید