خبرگزاری ایلنا: در شرایطی که هالیوود هر ساله ابرقهرمانهای خاص خود را خلق میکند چرا سینمای ایران نمیتواند حتی یک ابرقهرمان در فیلمهای خود بگنجاند؟ ابرقهرمان فقدان اساسی سینمای ایران؛ هالیوود را به یک مرکز بزرگ رسانهای تبدیل کرده است. سینمایی که به وسیله همین ابرقهرمانها؛ هویت، فرهنگ و قدرت خود را به رخ جهانیان میکشند. شهرام حقیقت دوست درباره علت عدم توانایی سینمای ایران در خلق شخصیت ابرقهرمان میگوید: بخش عمدهای از این کمبود برمیگردد به فرهنگ کشور خودمان. ما در تاریخی زندگی میکنیم که ابرقهرمانهای ساخته شده را راحت نمیپذیریم. بخش دیگر آن مربوط به سیاستگذاریهایمان است که اگر یادتان باشد یک زمانی اصولا با ساخت و خلق قهرمان از هرگونه آن مخالف بودند. بازیگر سریال مختارنامه ادامه میدهد: ما در حوزه مذهبی یا سینمای دفاع مقدس خیلی کم وارد جریان سینمای حرفهای شدهایم و در حوزههای دیگر مثلا ژانر تخیلی به شدت سیاستگذاریهایمان نسبت به این قضیه موضع داشت و اجازه چنین کاری را نمیداد. اصولا به خاطر اعمال همین سیاستگذاریها؛ بخش اجتماعی و خانوادگی حوزه سینما خیلی رشد کرد. آنقدر که اتفاقات حول محور یک
موضوع میگذشت و این موضوع آنقدر تکرار شد که دیگر ذائقه تماشاچی به سمت آن نمیرود که بخواهد ابرقهرمانی را باور کند. بازیگر فیلم درخت گلابی چنین ادامه میدهد: این روزها باب شده که ما در سینما قهرمان نداریم و حال بعد از این همه سال متوجه شدهایم نبود ابرقهرمان یا قهرمان به سینمای ایران ضربه زده است. اگر امروز به این نتیجه رسیدهایم به این دلیل است که امروز سیاستگذاریها تغییر کرده و حالا مدیران فرهنگی به این نتیجه رسیدهاند که نبود چنین شخصیتی به بدنه سینما و علاقه مخاطب صدمه میزند. آنها درست زمانی میخواهند جای خالی قهرمان را پرکنند که کار بسیار سخت شده. چون علاوه بر آنکه باید شخصیتی در این قد و قواره خلق کنیم؛ باید ذائقه تماشاچی را هم به این سمت برگردانیم. او میگوید: زمانی هست که شما برای پرداختن به یک سوژه آمادگی دیدنش را از طرف تماشاچی دارید و آن را درست و به موقع پرداخت میکنید و میبینید بازار هم دارد اما امروز تازه باید بازار این سوژه را فراهم کنیم در پله بعدی باید بتوانیم یک قهرمان درست خلق کنیم. یعنی کار مشکل شده است. بازیگر فیلم عطش درباره تاثیر مشکلات سختافزاری و نرمافزاری سینمای امروز برای
خلق یک ابرقهرمان جذاب گفت: قطعا بخشی از دلیل اصلی میتواند به مشکلات سخت و نرمافزاری برگردد اما به نظرم در کلیت قیاس درستی نیست چون ما در طول تاریخ سینما هیچ وقت تمام امکانات را نداشتهایم اما خودمان را با آن وفق دادهایم. بازیگر فیلم تردست چنین ادامه میدهد: اگر شما سینمای هالیوود را مثال میزنید به این دلیل است که آن سینما به اندازه کافی خرج میکند چون میداند به اندازه کافی بازار دارد. خودتان بهتر میدانید کل سینماهای جهان بازار فروش فیلمهای هالیوودی است. درست مانند سرمایهگذاری در شرکتی جهانی میماند که ما آن را با سوپر محلمان مقایسه میکنیم. به طبع ما به اندازه همان سوپر محلی میتوانیم هزینه کنیم و مشتری و درآمد داشته باشیم. حقیقت دوست میگوید: بازار سینمای ایران به حیطه جغرافیایی و مادی ایرانی محدود شده است. اگر برخی فیلمها موفقیتی به دست میآورند تعدادشان آنقدر کم است که نمیتوان آن را به تمام سینما نسبت داد. اصولا سیاستگذاریهای ما به سمتی میرود که درنهایت بتوانیم بازار سینمای کشورهای همسایه را داشته باشیم البته ناگفته نماند که در این بخش هم هنوز به موفقیتی دست پیدا نکردهایم حال آنکه ترکیه
گامهای بلندی برداشته است. بازیگر سریال خط قرمز درباره شرایط ساخت ابرقهرمان میگوید: برای ساخت قهرمان فقط جهانی بودن و داشتن زبان جهانی کافی نیست.به عنوان مثال ما امسال فیلم بادیگارد آقای حاتمیکیا را داشتیم. میتوان گفت در این فیلم با شخصیت آقای پرویز پرستویی؛ یک قهرمان خلق کردیم. گرچه این قهرمان به جهان معرفی نشد اما این امر نشان میدهد ما میتوانیم با همین امکانات قهرمانهای خاص خودمان را داشته باشیم. او ادامه میدهد: خلق ابرقهرمان هم نیازمند سرمایهگذاریهای لازم برای جلوههای ویژه است زیرا با جلوههای ویژه؛ سکانسهای بدیع و جذابی میتوان برای بیننده خلق کرد نیازمند فکر و انتخاب سوژه هم هستیم. بازیگر فیلم سینمایی مخمصه درباره شرایط لازم برای ساخت شخصیتهای ابرقهرمانی میگوید: سینمای ما هر بار شخصی جدیدی را در راس سیاستگذاریهایش وارد میکند که وقتی وارد سینما میشود متوجه میشود یک چیز کم است. مثلا میگوید ابرقهرمان نداریم دوستان برویم ابرقهرمان بسازیم. بعد میبینیم سینمای غرب و هالیوود خیلی از ما جلوتر افتاده تازه باید پایمان را جای پای آنها بگذاریم و کمبودهای دیگر را مرتفع کنیم. درنهایت ما با یک
فرغون دوگانهسوز خواستار مسابقه با سینمای جهان هستیم. معلوم است که نمیشود. ما در سینما به یک پدر و رهبر نیاز داریم که بتواند همه این موضوعات را برای سینما مدنظر داشته باشد. وی چنین ادامه میدهد: اگر یادتان باشد چند سال پیش؛ 80 درصد سینمای ایران؛ سینمای کمدی بود. به یکباره یکسری آدمها گفتند کار سخیف، کمدیهای مبتذل و توی سر این فیلمها زدند حال آنکه همان سینمای کمدی در جای خود میتوانست یک روند خوب باشد. بعد آمدیم سینمای فاخر را شروع کردیم. بعد متوجه شدیم که در این مقوله هم شکست خوردهایم. درحالیکه ما میتوانستیم هم در ژانر کمدی و دیگر دیگر ژانرها قدمهای آهسته برداشته و پله پله بالا بیاییم و در شرایطی که ژانرهای مختلف درحال آزمون و خطاها بودند؛ تنوع خود را نیز حفظ میکردند. حقیقت دوست در پاسخ به این سوال که آیا تهران آمادگی تبدیل شدن برای لوکیشنی برای ساخت فیلمهای فانتزی دارای ابرقهرمان را دارد یا خیر؛ میگوید: مشکل ما اتفاقا در اجراهاست. مطمئن باشید حتی یک درصد هم امکان خلق چنین فضایی را در تهران نداریم چون ما این روند را درست طی نکردهایم. ما یاد گرفتهایم یک یا چند سال کار کنیم؛ چند نفر آدم خلاق هم
وارد کنیم اما با تغییر رئیس تمام سلیقهها را عوض کنیم. همه اول میخواهند آواتار بسازند اما به هادی و هدی میرسیم. خلق ابرقهرمان نیازمند مقدمات بسیاری در کشور ماست. البته باید یک نکته را نیز مدنظر داشت که فرهنگ ما فرهنگ بریز و بپاش نیست. فرهنگ ما فرهنگ افتادگی است. مثلا یک هالک ایرانی اگر قرار باشد روی ساختمانهای برج سفید حرکت کند؛ همه به آن میخندند اما اگر بچهای به همان شخصیت در کوچهای سیلی بزند و به او بگوید اشکال ندارد عزیزم. میگوییم وای چه آدم افتادهای.
دیدگاه تان را بنویسید