بازی کردن در نقش روحانی ریسک است/ نمی‌خواهم ابدا بازیگر متوسطی باشم

کد خبر: 562664

مهران احمدی اهل معاشرت است و به قولی از دماغ فیل نیفتاده‌. مثل همیشه دنبال نقش‌های خاص است. جرأتش را هم دارد.

بازی کردن در نقش روحانی ریسک است/ نمی‌خواهم ابدا بازیگر متوسطی باشم
سرویس فرهنگ فردا؛ محسن غلامی (قلعه‌سیدی): برخی بازیگران ما همه جوره باحال هستند البته صرفا بعضی نه همه! اینهایی که می‌گویم هم تکنیک و سواد بازیگری دارند و هم اخلاقی که توی ذوق نمی‌زند. اهل معاشرتند و به قولی از دماغ فیل نیفتاده‌اند. وقتی هم‌کلامشان می‌شوی، این خاکی بودنشان سرکیفت می‌آورد حتی اگر بعد از یک روز سخت کاری باشد.
مهران احمدی
گفتم تا برسم به مهران احمدی با همین خصوصیاتی که اشاره شد و البته بهانه‌ای به اسم سریال در حال پخش «چرخ و فلک». مثل همیشه دنبال نقش‌های خاص است. جرأتش را دارد و خودش را پشت نقش بی‌خاصیت قایم نمی‌کند. مثل او کم نیستند اما زیاد هم نه!
با کارکتر «سیدرضی» و نقشی روحانی در اپیزودی از همین سریال، چند شبی را روی آنتن شبکه یک آمد؛ نقشی با حال و هوای یک روحانی با جذبه و دوست‌داشتنی. احمدی در گفتگو با «فردا» جور دیگری از نقش و سریال و بقیه ماجرا می‌گوید. هرچند گپی جمع و جور است اما خواندنش خالی از لطف نیست.
فردا: اولش تأکید کنم که اهل تمجید بی‌خودی نیستم! ولی نمی‌دانم چرا مهران احمدی هرجا هست نقشش و نتیجه اثر، کار باکیفیتی می‌شود.
این مایه خوشحالی‌ست و نظرت راجع به نقش سیدرضی چیست؟
فردا: باکیفیت شده بود یعنی اینکه قرار نیست صرفا یک روحانی همیشگی را ببینیم. آدمی که دیگر قرار نیست غلو باشد یا ببخشید استحاله شده.
خدا را شکر. این را هم بگویم که یکی مثل من می‌خواهد مرد روزهای سخت باشد و هستم.
فردا: خودتان را در نقش‌ها پس به سختی می‌اندازی!
اصلا نمی‌خواهم نقش آسان بازی کنم. اگر هم چرخی بین کارهایی که بازی کرده‌ام بزنید واقعا نقش ساده نداشته‌ام و اگر بوده خیلی خیلی کم است.
فردا: اما درباره کارکتر سیدرضی سریال «چرخ و فلک»؛ به نظرم یک جور ریسک است.
مثلا چه جور ریسکی؟ می‌دانم اما می‌خواهم نظرت را بدانم.
فردا: چون هرکسی جرأت بازی کردنش را ندارد به هردلیلی. ازجمله اینکه خیلی‌ها بلد نیستند در لحن و فیزیک عین روحانی حرف بزنند و راه بروند و ... یعنی نقش یک روحانی از سرشان زیاد است. ولی مهران احمد بازی می‌کند خوب هم از پسش برمی‌آید.
خودم اوایل توی فکر می‌رفتم که خب نقش روحانی را که خیلی از بازیگران بزرگ ما از مرحوم شکیبایی یا پرویز پرستویی و غیره بازی کرده‌اند، پس من این وسط چکاره‌ام؟ یعنی می‌خواهم با این شخصیت چکار کنم که اینها نکرده‌ بودند؟ پس از این جهت ریسک بود.
فردا: توی همین متفاوت بودن یا بهتر است بگویم متفاوت شدن، با روحانی «چرخ و فلک» چه کردی؟
باورم این بود که باید نقشی واقعی را بازی کنم و اینکه اگر قرار است متفاوت باشد. پس باید داشته‌هایم راجع به روحانیت و گنجینه ذهنی‌ام را وارد قصه می‌کردم.
مهران احمدی در چرخ و فلک
فردا: به نظر خودم و از اطرافیان هم که می‌شنوم، نقش باورپذیری شده. یعنی شخصیتی که دوست‌داشتنی است نه پس‌زدنی.
اتفاقا همینجوری هم شد. یعنی هدفم این بود که نقش یک روحانی را بازی کنم نه صرفا یک آخوند را. سعی کردم خارج از مناسبات سیاسی و دیگر حواشی باشد. سیدرضی درحقیقت از قدما هم هست و از شخصیت‌های جدید هم نیست. مبنای کار من این بود.
فردا: کمی از نقش جدا شوم چون نقش پرداخت خوبی دارد. ولی کارگردان قابلی نیز پشت کار ایستاده. همین پکیج بدون اسم عزیزالله حمیدنژاد را تصور کن! که به شما پیشنهاد شده. خب چقدر دست و بالت می‌رود که کار را قبول کنی؟
قطعا کارگردان خیلی مهم است؛ اینکه بازیگر با کارگردانی کار کند که دغدغه این ماجرا را دارد. من و آقای حمیدنژاد رد و بدل فکری داشتیم جدا از رابطه کارگردانی و بازیگری. بالاخره مهم است که من بازیگر با فیلمسازی کار کنم که دو طرف اعتقاد به قصه و بهم داشته باشیم.
فردا: گرچه بعید می‌دانم بعد این همه کار و بازیگری اما سابقه همکاری با این کارگردان را قبلتر داشته باشی.
حمیدنژاد را قبلا اسما می‌شناختم ولی می‌دانستم در سینما خبره است. هرجا هم اسمش را می‌آورند می‌دانند کارش را خوب بلد است. از لحاظ تفکری و قصه دینی ماجرا نیز یکی دو جلسه باهم صحبت و خیلی فکرمان را نزدیک کردیم.
فردا: بالاخره نگفتی همین سریال را با فیلمساز دیگری حاضری کار بکنی یا نه؟
ممکن است درمورد دیگر کارگردانان این اتفاق نیز بیفتد اما فعلا با این نقش در سریال «چرخ و فلک» مورد توفیق خدا قرار گرفتم و از این بابت خوشحالم.
فردا: فکر می‌کنم برعکس شما که سابقه بازی در نقش‌های جالب در تلویزیون دارد اما عزیزالله حمیدنژاد اولین بار است که برای سیما سریال ساخته.
بله «چرخ و فلک» اولین کار او در تلویزیون است. گرچه تفاوتی بین مدیوم‌های سینما و این سریال نمی‌بینم بجز اینکه اینجا واقعا وقت چندانی نداشتیم. البته ساعت کار روزانه را زیاد کردیم. یک ضبط ۴۰ روزه را در ۲۷ روز تمام کردیم اما تایم کاری را به ۱۵ ساعت حتی رساندیم.
فردا: باعث نشد که این عجله و کم و زیاد کردن‌ها از کیفیت تولید بزند؟
نه چون ما از هیچی نگذشتیم حتی اگر گاها برایمان خسته‌کننده می‌شد.
فردا : از چه نظر؟ تحلیل رفتن را می‌گویم!
نقش خیلی سختی بود از لحاظ فیزیکی عنوان نمی‌کنم اما از لحاظ درونی کارکتر پرمشغله و با کنش و گرفتاری بود. روزهای آخر واقعا خالی کرده بودم و وقتی تمام شد انگار مثل حوض آبی بودم که آبش خالی شده است.
فردا: این اظهارنظر بعد از این همه نقش‌های مختلف که از شما دیده‌ام، برایم جالب است.
برام خودم جای شگفتی داشت. برخی نقش‌ها واقعا آدم را خالی می‌کند. هرنقشی را باید با دقت انجام داد از نوع راه رفتن، رفتار، خندیدن و غیره. لازم است که دقت شود تا بتوان درش آورد.
مهران احمدی
فردا: برای همین هست که در کارنامه شما با یک جمع کارکترهای متنوع روبروییم.
درستش همین است که متفاوت باشیم.
فردا: البته اندک بازیگرانی نیز هستند که درمقابل می‌گویند "من در بازیگری خود خودمم"!
من نمی‌خواهم شخصیت خودم را جلوی دوربین ببرم یعنی در بازیگری خود واقعی‌ام نیستم. جدیدا هم طبق گفته شما این ادعاها انگار مد شده! وگرنه بازیگری که این نیست. خودمان را جلوی دوربین ببریم فقط؟ که چه؟
فردا: شاید برخی‌ها بازیگری را در این جور بازی کردن و تعاریف، بدانند. از گفتنش نیز انگار ابایی ندارند.
این بازیگری نیست؛ پرروگری است! اینکه خودش را فقط جلوی دوربین بیاورد که اسمش بازیگر نمی‌شود. منظورم از پررویی لفظ عامه نیست. اینکه طرف رو داشته باشد که بارها به یک شکل جلوی دوربین بایستد! مثل خیلی از این مادرهایی که بازیگرشان کرده‌اند اما به نظر شما اینها هم بازیگرند؟
فردا: نظر شما را نه من بلکه همه قبول دارند. بازیگری یعنی همین با سور و ساتش.
من خودم نیستم جلوی دوربین. من بازیگرم و باید نقش بازی کنم. وظیفه بازیگر است که در هر نقشی بازی قابل باوری داشته باشد. عمر بازیگر نباید خیلی بلند باشد. مگر چندتا نقش می‌توانیم بازی کنیم؟ هر بازیگری یک دفتر ۳۰ برگ در بازیگری دارد. هر نقشی که بازی می‌کنیم انگار یک ورق از آن را می‌کَنیم.
اما قطر دفتر برخی‌ها با همان ادعای قبلی، انگار حجیم است و صفحاتش لابد چندهزار تاست. اینها فقط خودشان را بازی و تکرار می‌کنند. من یک نکته می‌خواستم بگویم.
فردا: بفرمائید.
تصمیم دارم سراغ نقش و فیلم متوسط هم دیگر نروم حتی اگر بیکار باشم. چون دوست دارم فقط نقش خوب و در توانم را ایفا کنم. نقش کوچک و بزرگ هم برایم مهم نیست اما متفاوت بازی کردن برایم اهمیت دارد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت