اسطوره شعر انقلاب، روایت‌گر تلخ و شیرین‌های تاریخ معاصر/ تنها شاعری که رهبر انقلاب بر کتابش مقدمه نوشت

کد خبر: 531553

استاد سبزواری در واقع «پدر شعر انقلاب» . نخستین شاعر متعهد کشور بود که خود و اشعارش را وقف انقلاب اسلامی کرد؛ واژه‌ «جانباز» و اطلاق آن به مجروحین انقلاب و جنگ از ابتکارات ایشان بود که در فرهنگ واژگانی ادبیات فارسی جاودان شده است.

اسطوره شعر انقلاب، روایت‌گر تلخ و شیرین‌های تاریخ معاصر/ تنها شاعری که رهبر انقلاب بر کتابش مقدمه نوشت
ابتکار استاد سبزواری در استقفاده از واژه جانباز
سرویس فرهنگی فردا: استاد حمید سبزواری شاعر پیشکسوت انقلاب به‌دلیل کهولت سن و بیماری، بامداد امروز در بیمارستان آسیا دار فانی را وداع گفت. وی در واقع «پدر شعر انقلاب» که خود و اشعارش را وقف انقلاب اسلامی کرد؛ واژه‌ «جانباز» و اطلاق آن به مجروحین انقلاب و جنگ از ابتکارات ایشان بود که در فرهنگ واژگانی ادبیات فارسی جاودان شده است. سبزواری را خیلی ها با شعرهای انقلابی اش می شناسند، شعرهایی که با آن از کودکی و دبستان بزرگ شده اند و خاطره های زیادی با آن دارند.
وی روزی شعر «خمینی ای امام» را برای ورود رهبرش سرود و روزگاری شعر «برخیزید، برخیزید» را برای شهدای انقلاب و «الله اکبر، خمینی رهبر» را برای انقلاب، «شهید مطهر» را درباره شهید مطهری و «آمریکا، آمریکا مرگ به نیرینگ تو» را برای استکبار و دشمن ملت ایران.
گذران روزگار
حسین ممتحن سال ۱۳۰۴ در شهر سبزوار و در خانواده‌ای فرهنگی مذهبی متولد شد؛ خانواده‌ای سرشار از ذوق هنری که شعر و ادب عضو جدایی ناپذیر آن بود. سال‌های نوجوانی حسین مقارن بود با سال‌های نخست حکومت پهلوی و مبارزه با باورهای اعتقادی مذهبی مردم؛ از این رو ذوق شاعرانه و پیوند آن با تعهد و اعتقادات سبب تهییج این نوجوان شد و او را به عکس‌العمل واداشت و حاصلش اشعاری بود که وجود روح مبارزه و حماسه را در شاعر آن نمایان می‌کرد. حسین ممتحن برای سرودن‌ حماسی با درون‌مایه‌های انتقادی، تخلص «حمید سبزواری» را برگزید تا اشعارش را با نام خودش نشناسند، هر چند در کودتای ۲۸ مرداد فعالیت‌های وی آشکار شد و ضمن اخراج از آموزش و پرورش، تحت تعقیب دستگاه امنیتی قرار گرفت. با غالب شدن تفکر انقلاب اسلامی در مبارزه با رژیم پهلوی، حمید سبزواری هم اشعارش را در خدمت این حرکت قرار می‌دهد و با زبان رمز و بهره بردن از استعاره‌های گوناگون، اشعاری در راستای اهداف انقلاب و در مذمت حکومت پهلوی می‌سراید و در این مسیر با چهره‌های برجسته‌ای چون آیت‌الله طالقانی، آیت‌آلله خامنه‌ای، فخرالدین حجازی، علی شریعتی و… همراه می‌شود. همچون شعری که در زمان تبعید برای امام سروده است:
مرا که یار نباشد، بهار را چه کنم
بهار، بی‌گل روی نگار را چه کنم
امید بود که با نوبهار بازآیی
ملامت دلِ امیدوار را چه کنم…
با پیروزی انقلاب اسلامی و وقایعی که در پی آن رخ داد، حمید سبزواری از نخستین شاعرانی بود که به ثبت این وقایع با زبان شعر پرداخت و با واژه‌های شاعرانه‌ی خود در ترویج انقلاب و اهداف آن تلاش کرد. این اشعار در مواقع حساسی چون ترور شهید بشهتی و حزب جمهوری، شهیدان رجایی و باهنر و به‌ویژه ترور شهید مطهری نقش پررنگی داشتند، همچون قصیده‌ی:
ای مجاهد، ای شهید مطهر
مرتضی را چو آیینه مظهر
ای شهید ره حکمت و علم
خون تو حافظ دین و دفتر…
که بسیار مورد استقبال حضرت امام قرار گرفته و بابت این شعر سبزواری به حضور امام خمینی(ره) نیز رسیده‌است. تصنیف‌های بسیاری نیز از استاد سبزواری در حافظه‌ها به جای مانده است که هر کدام در زمان خود رسانه‌ای برای انتقال مفاهیم انقلاب بودند. «خجسته باد این پیروزی» یکی از آن تصنیف‌ها بود که خاطره‌ شیرین آزادی خرمشهر را در ذهن‌ها تداعی می‌کند.
مرحوم حمید سبزواری در دوره‌ سوم همایش چهره‌های ماندگار مورد تقدیر قرار گرفت و به عنوان چهره‌ ماندگار ادب و هنر معرفی شد.
ابتکار استاد سبزواری در استقفاده از واژه جانباز
بیشتر اشعار حمید سبزواری در قالب غزل، قصیده و مثنوی بوده و تا به امروز کتاب‌های «سرود درد»، «سرود سپیده»، «سرود دیگر»، «کاروان سپیده»، «یاد یاران»، «گزیده‌ ادبیات معاصر» و «تو عاشقانه سفر کن» از وی منتشر شده است که نکته‌ قابل توجه در آنها، مقدمه‌ رهبر معظم انقلاب بر دو کتاب «سرود درد» و «سرود سپیده» است؛ اتفاقی که سبزواری آن را مهم‌ترین اتفاق دوران شاعری‌اش می دانست.
راه‌اندازی موزه‌ای به نام پدر شعر انقلاب
محسن ممتحنی، فرزنده زنده‌یاد حمید سبزواری، در گفت‌وگو با تسنیم گفت: پدرم وصیت کرده بود که در حیاط خانه‌ای که در سبزوار متولد شدند و دوران جوانی و نوجوانی‌شان را گذرانده‌اند، به خاک سپرده شوند. سه حیاط وقفی از پدربزرگمان در سبزوار هست که طی این سال‌ها مکانی برای برگزاری مراسم عزای امام حسین(ع) بود. مردم سبزوار هم علاقه دارند که مراسم تشییع و تدفین در این شهر برگزار شود. به‌احتمال زیاد وصیت ایشان اجرا شود و اگر پیشنهاد دیگری از سوی بزرگان شهر مطرح شد، درباره آن نیز صحبت خواهد شد. همچنین به‌دلیل اینکه ساختمان یکی از این حیاط‌ها قدیمی است، قرار است به نام پدرم موزه‌ای در آنجا ساخته شود تا مکانی برای جمع شدن شاعران باشد.
وقت است تا بار سفر بر باره بندیم مثنوی جاودان «جلودار» یکی از اشعار خاطره‌انگیز اوست. «وقت است تا بار سفر بر باره بندیم دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم گاه سفر آمد، نه هنگام درنگ است چاووش می‌گوید که ما را وقت تنگ است گاه سفر آمد، برادر! گام بردار چشم از هوس، از خورد، از آرام بردار گاه سفر آمد برادر! ره دراز است پروا مکن، بشتاب همت چاره‌ساز است گاه سفر شد باره بر دامن برانیم تا بوسه‌گاه وادی ایمن برانیم وادی پر از فرعونیان و قبطیان است موسی جلودار است و نیل اندر میان است فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید! تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید! یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد ای یاوران! باید ولی را یاوری کرد جانان من! برخیز بر جولان برانیم ز آنجا به جولان تا خط لبنان برانیم آنجا که جولانگاه اولاد یهود است آنجا که قربانگاه زعتر، صور، صیداست جانان من! اندوه لبنان کشت ما را بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را»
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت