چرا پيامبر (ص) فدك را به زهرا(س) بخشید؟
فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالی بود كه اختصاص به پيامبر اسلام(ص) داشت، كه هر جا صلاح می دانست، به مصرف می رساند.
چرا پيامبر (ص) فدك را به حضرت زهرا(س) بخشید؟ مگر فدک از بيت المال نبود؟
پاسخ اجمالی:
انديشمندان شيعه باور دارند كه فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه مختص بر رهبر حكومت و حاكم اسلامي است، كه هر جا صلاح دانست، به مصرف ميرساند به عبارت ديگر: فدك از اموال خالصه پيامبر (ص) بود.
پاسخ تفصیلی:
فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه اختصاص به پيامبر اسلام داشت، كه هر جا صلاح ميدانست، به مصرف ميرساند. به عبارت ديگر: فدك از اموال خالصه پيامبر (ص) بود. (۱) اموال خالصه به اموالي گفته ميشود كه متعلق به حاكم اسلامي است و پيامبر (ص) به عنوان وليّ مسلمانان در آن تصرف ميكند و مصرف پيامبر در امور جنگي و غيره نيز به صلاح ديد ايشان بوده است.
در مباحث فقهي بابي است به نام "فيئ" كه در كتاب جهاد و يا احياناً در باب صدقات از آن بحث ميشود: "فيئ" در لغت به معناي بازگشت است و مقصود ازآن سرزمين هايي است كه بدون جنگ و خونريزي به تصرف حكومت اسلامي در آيد و ساكنان آن تحت شرايطي تابع حكومت اسلامي شوند. اين نوع اراضي كه بدون مشقت و جنگ در اختيار پيامبر قرار ميگرفت، مربوط به حكومت اسلامي بود و سربازان مسلمان در آن حقي نداشتند. پيامبر (ص) در آمد آنها را در مصالح اسلامي به مصرف ميرساند و گاهي ميان افراد مستحق تقسيم ميكرد. (۲)
محدثان و سيره نويسان اتفاق دارند كه فدك "فيئ"بود، از اين رو از اموال خالصه پيامبر ميباشد، زيرا فدك هرگز به جنگ و غلبه فتح نشد، بلكه هنگامي كه خبر شكست خيبريان به دهكده فدك رسيد، اهالي آن جا حاضر شدند با پيامبر از در صلح وارد شوند و نيمي از اراضي فدك را در اختيار حضرت بگذارند و در برابر آن در انجام مراسم مذهبي خود كاملاً آزاد باشند و متقابلاً حكومت اسلامي امنيت منطقه آنان را تأمين كند. طبق صريح آيات و روايات اين گونه سرزمينها از اموال خالصه حاكم اسلامي است. در آيههاي ۶ و ۷ سوره حشر ميخوانيم: "آنچه را خداوند به رسولش از آنها (يهوديان) باز گرداند، چيزي است كه شما براي به دست آوردن آن (زحمتي نكشيديد، نه اسبي تاختيد و نه شتري... آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان... او است.
مضمون آيه اين است: اگر كفار، بدون جنگ چيزي را براي صلح و تسليم شدن دادند، مانند ساير غنايم جنگي نيست كه يك پنجم آن خمس و چهار پنجم آن ميان مجاهدان تقسيم شود، بلكه آنان سهمي ندارند و همه آنها در اختيار پيامبر قرار ميگيرد. (۳)
امام رضا (ع) فرمود: هنگامي كه آيه "و آتِ ذالقربي حقه" نازل شد، پيامبر به فاطمه فرمود: فدك از اموالي است كه بدون جنگ گرفته شده است و به من اختصاص دارد، و سپس آن را در اختيار حضرت زهرا قرار داد. در آموزه هاي اسلامي پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اختيار دارند كه حتي بيت المال را هر جا كه صلاح ديدند، به مصرف برسانند از سوي ديگر دلائل و شواهد نشان ميدهد كه اعطاي فدك به حضرت زهرا (س) طبق دستور خداوند بود و پيامبر (ص) با بخشيدن فدك به حضرت زهرا دستور خدا را اطاعت كرده است. (۴)
ابان بن تغلب گويد: به امام صادق (ع) گفتم: آيا فدك را به فاطمه داد؟ امام فرمود: فدك از طرف خداوند براي فاطمه بود. (۵) جمعي از مفسران شيعي و سني شأن نزول آيه "فآتِ ذالقربي حقَّه ..." را خويشاوندان پيامبر (ص) دانستهاند. (۶) جلال الدين سيوطي (متوفاي ۹۰۹ هجري قمري) در تفسير خود مينويسد: وقتي اين آيه نازل گرديد، پيامبر (ص) فاطمه را خواست و فدك را به او داد. (۷)
ابو مريم گويد: هنگامي كه آيه "آت ذالقربي حقّه..." نازل شد، پيامبر فدك را به فاطمه اعطا كرد. ابان بن تغلب كه آن جا حاضر بود، به امام باقر (ع) عرض كرد: پيامبر فدك را به فاطمه داد؟ امام باقر فرمود: خدا فدك را به فاطمه داد. (۸)
تاريخ زندگي پيامبر و خاندان او به خوبي گواهي ميدهد كه آنان هرگز دلبستگي به دنيا نداشته و چيزي كه از نظر آنان ارزشي نداشت، ثروت دنيا بود. با اين حال پيامبر (ص) فدك را به حضرت زهرا و خاندان علي (ع) اختصاص داد. به نظر ميرسد در خصوص اعطاي فدك به حضرت زهرا (س) عوامل متعددي تأثير گزار بودهاند كه به بعضي اشاره ميشود
۱- زمامداري مسلمانان پس از فوت پيامبر طبق تصريح مكرر حضرت، با اميرمؤمنان (ع) بود و اين مقام به هزينه سنگيني نياز داشت. حضرت علي (ع) براي اداره امور وابسته به منصب خلافت ميتوانست از درآمد فدك به بهترين گونه استفاده كند. گويا دستگاه خلافت از پيش بيني پيامبر (ص) آگاه شده بود كه در همان روزهاي نخست، فدك را از دست خاندان پيامبر خارج كرد.
۲- دودمان پيامبر (ص) كه مظهر كامل آن، يگانه دختر وي و نور ديدگانش حضرت حسن و حسين (ع) بودند، بايد پس از فوت پيامبر به صورت آبرومندي زندگي كنند و حيثيت و شرف رسول اكرم و خاندان وي محفوظ بماند. براي تأمين اين منظور پيامبر فدك را به دختر خود بخشيد.
۳- بي ترديد اموال حضرت خديجه درگسترش اسلام و روند زندگي شخصي پيامبر (ص) بسيار تأثير گزار بود. پيامبر با اعطاي فدك به حضرت زهرا (س) - يگانه دختر خديجه - زحمات و ايثارگريهاي خديجه را خواست جبران كند. از اين رو فدك را به فاطمه (س) بخشيد.
۴-پيامبر ميدانست كه گروهي كينه حضرت علي (ع) را در دل دارند، زيرا بسياري از بستگان ايشان به شمشير وي درميدانهاي جهاد كشته شده بودند. يكي از راه هاي زدودن كينهها اين بود كه امام از طريق كمكهاي مالي از آنان دلجويي كند و عواطف آنان را به خود جلب نمايد. از سوي ديگر با بهرهگيري از درآمدهاي فدك به حمايت از فقيران پرداخته و از اين طريق، موانع عاطفي كه بر سر راه خلافت او بود، از ميان برداشته شود. هرچند پيامبر (ص) فدك را به زهرا (س) بخشيد، ولي درآمد آن در اختيار صاحب ولايت بود تا از آن، علاوه بر تأمين ضروريات زندگي خود، به نفع اسلام و مسلمانان استفاده كند.
۵-ممكن است اعطاي فدك جنبه سياسي داشته باشد، يعني به گونه اي زمينه سازي براي امامت حضرت علي(ع) و فرزندان معصومش باشد، شايد به همين خاطر غاصبان فدك، اين حق مسلم را از حضرت فاطمه گرفتند. با اين تحليل فدك تنها در ارتباط با حضرت فاطمه(س) نبود، بلكه متعلق به فرزندانش نيز بود. برخورد حكومتها در طول چند قرن اول با مساله فدك اين نظر را تقريب ميكند كه تعاملات در فدك به گونهاي رنگ سياسي داشت، به همين خاطر برخي از حاكمان آن را به فرزندان حضرت فاطمه مي دادند و برخي ديگر از دست آنان ميگرفتند.
۶- حضرت خديجه ثروت فراواني داشت. همه آن ها را در اختيار پيامبر(ص) قرار داد، حضرت از آنها بهره گرفت و در راه اعتلاي كلمه الله و پيش رفت اسلام مصرف كرد. خديجه از دنيا رفت و ثروتي از او باقي نماند كه دخترش فاطمه(س) از آن بهره گيرد، خداوند به پيامبرش دستور داد: به پاس فداكاريهاي حضرت خديجه و به عوض آن همه انفاق هاي آن بانوي بزرگ، فدك را به دخترش بدهد.
پينوشتها:
۱. محمد باقر صدر، فدك في التاريخ، ص ۳۶-۳۵؛ معارف و معاريف، ج ۷، ص ۷۴۸
۲.تفسير نمونه، ج ۲۳، ص ۵.۹-۵.۸؛ دايرة المعارف الشيعه، ج ۱۴، ص ۷۹-۷۸ - ۲ .
۳. دانشنامه امام علي (ع)، ج ۸، ص ۳۵۶ - ۳ .
۴. همان، ص ۳۵۹؛ بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۲۸ -۴ .
۵. تفسير عياشي، ج ۲، ص ۲۸۷ -۵ .
۶. تفسير نمونه، ج ۱۶، ص ۴۴۱ -۶ .
۷. الدرالمنثور، ذيل آيه ۱۶، سوره اسراء -۷ .
۸. بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۲۱ -۸ .
دیدگاه تان را بنویسید