شهر: دکتر حسن روحانی در هفته گذشته دو نطق جنجالی داشت. اولین بار وقتی بود که از پلیس خواست قانون را اجرا کند: « منکر چیزی است که وقتی پلیس برای اجرای قانون به سمت آن میرود همه پلیس را تحسین میکنند... پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمیتواند بگوید من این کار را کردم، چون خدا گفته است، پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است.» بار دوم اما بعد از انتقادها به تشریح گفته سابق خود بازگشت « نمیشود به هر کسی گفت که تو مجتهدی و میتوانی اجتهاد کنی آن وقت سنگ رو سنگ بند نخواهد شد؛ نمیتوانیم به قوه قهریه نظام که دستبند و کلت همراهش است بگوییم بیا و اجتهاد کن اینگونه نمیشود، اسلام و تقویت نظام بر این است که هر کس کار خود را انجام دهد، اما ما کار خود را انجام نمیدهیم و میخواهیم کس دیگری بیاید انجام دهد و آن وقت نیز خودمان میرویم کار دیگران را انجام میدهیم.» صحبتهای روحانی از این منظر که به عنوان یک سیاستمدار قانونگرا برای قانون شانی بالا قائل است، شایسته توجه ویژه است. روحانی فارغ التحصیل حقوق است و خود را حقوقدان میداند. با این حال نگاهی به مواضع او درباره برخورد با بدحجابی نشان
میدهد رئیس جمهور گاهی، شاید به فراخور شرایط، از اجرای قانون گله کرده است. « من قطعا با این برخوردها مخالفم. خیلی از این برخوردها ناشی از دیدگاهی است که چنین شادی و نشاطهایی را گامهای اولیه به سوی تضعیف عفت عمومی میبیند و بنابراین تشریح دیدگاه من مناسب است.به نظرم، عفیف بودن چیزی فراتر از حجاب داشتن است. به نظر من اگر زنی یا مردی حجاب رسمی مد نظر ما را رعایت نکند، عفیف بودنش زیر سؤال نمیرود. قبل از انقلاب زنان زیادی در جامعه ما حجاب نداشتند، ولی آیا انسانهای عفیفی نبودند؟ من هشدار میدهم که حجاب را عین عفاف ندانیم. به نظر من زنان زیادی از جامعه ما حجاب مطلوب قانون را ندارند، ولی عفیف هستند. عفت شاخصهای زیادی دارد. کما اینکه میتوان کسانی را هم یافت که ظاهر مطابق قانون دارند و حجاب دارند (چه مرد و چه زن) ولی اصول عفت را رعایت نمیکنند. بنابراین تاکید ما باید بر عفت باشد. .... برخی از برخوردها هم ناشی از نگاه پلیسی و امنیتی به جامعه است، نگاهی که همه چیز را سیاسی میبیند. در حالی که اجازه دادن به برگزاری برخی مراسم، شدت کنش و دیدگاه سیاسی را کاهش میدهد. در ضمن، مطمئن باشید که در ایدهآلهای جمهوری
اسلامی، نفی شادی و نشاط نبود. در هیچ کدام از شعارهای ابتدای انقلاب شما شعار علیه شادی و شور جوانی پیدا نمیکنید.» در دولت سابق نیز احمدینژاد هرچند پایگاه رایی متفاوت با روحانی داشت اما سعی میکرد در اظهار نظرهای عمومی خود درباره حجاب دیدگاهی بینابین بگیرد. روحانی نیز در زمینه حجاب با منش دولت قبل همسو شده است همان حرفها را میزند و برخلاف نص صریح قانون میگوید که دولت در این زمینه وظیفهای ندارد. در حالی که آن مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر که نیازمند اعمال قانون است، وظیفه دولت اسلامی است. البته بدیهی است هیچکس منکر کار فرهنگی به خصوص در امر حجاب نیست، تصریح اما این موضعگیری روشی است برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت خود و این که اگر می خواهیم که نیروی انتظامی تنها به قانون عمل کند چرا در حالی که درباره بی حجابی و ظاهر شدن در انظار عمومی بدون حجاب شرعی قانون صریح و شفافی وجود دارد و در قانون مجازات اسلامی برای آن مجازات مشخص شده است به یکباره میخواهیم که قانون نادیده گرفته شود؟ این سیاست یک بام و دو هوا را چگونه می توان تفسیر کرد؟ محل نزاع و محل بحث این نیست که آیا برای مبارزه با
ناهنجاریهای فرهنگی و اخلاقی باید کار فرهنگی کرد یا اقدام عملی و آیا امر دایر است میان یکی از این دو؟ بلکه موضوع بحث این است که با وجود اینهمه کار فرهنگی که انجام شده و میشود و با توجه به روشن بودن و پیچیده نبودن مسئله برای عموم مردم و پس از اتمام حجت بر همه مردم در این سالهای پس از انقلاب، اگر کسانی هنجارهای مورد قبول جامعه اسلامی را به عمد به تمسخر گرفتند و نیاز به اعمال قانون بود نه صرفاً تذکر، آیا در اینجا دولت اسلامی وظیفهای دارد یا ندارد؟ جایگاه قانونی که رییس جمهور محترم می فرمایند در این فقره کجاست؟
دیدگاه تان را بنویسید