پدران ماندگار تلویزیون ایران/تصاویر
روزنامه جام جم در گزارشی به بررسی چند نقش ماندگار پدر در تلویزیون ایران پرداخته است.
محمدعلی کشاورز؛ نماد پدرسالاری
هنوز هم او را به نام پدرسالار میشناسند و این عنوان حالا دیگر لقب اوست تا نقشش در یک سریال تلویزیونی. محمدعلی کشاورز بهرغم نقشهای پدرانه دیگری هم که در فیلمها و سریالها بازی کرده، اما به اندازه این سریال نتوانسته جلوه پدرانه خود را به رخ مخاطب بکشد. جلوهای قدرتمند و کاریزماتیک که جذبه پدرانه مردان سنتی را یادآوری میکند. اسداللهخان اگرچه بهظاهر پدری قدرتمند و بانفوذ بود که شاید گاهی جذبه پدرانهاش با زورگویی و استبداد پهلو میزد، اما قلبی مهربان داشت و پدری دلسوز بود. واقعیت این است که نقش پدر در سریال پدرسالار با وجود خصلتهای منفی که در این کاراکتر وجود داشت، بسیار مورد پسند نسلهای میانه و قدیمی قرار گرفت و حتی برخی مخاطبان زن این نسل نیز چنین شخصیتی را به عنوان مردی مقتدر، پدری نمونه و شوهری ایدهآل درک میکردند. با گذشت سالها هنوز هم بازی محمدعلی کشاورز درسریال «پدر سالار» تنها تصویر پدر متفاوت، زورگو ومقتدر پدر است که مردم او را به یاد دارند. هرچند در چند سال اخیر نمونههای دیگری از پدر و حتی پدرسالاری در سریالهای تلویزیونی به تصویر کشیده شده است. مثل حسن پورشیرازی در سریال نرگس که نقش پدری مستبد به نام شوکت را بازی میکرد یا داریوش ارجمند و نقش حشمت فردوس در سریال ستایش.
یکی از موضوعاتی که باعث شده تصویر پدر در آثار تلویزیونی در ذهن مخاطب باقی بماند، به شکاف نسلها و قصههایی برمیگردد که بین پدر و فرزندان اختلاف نظر وجود دارد.در واقع پدر در دنیای تصویری و مجازی امروز دیگر موقعیت کاریزماتیک را ندارد یا به اجبار از دست میدهد و مرجعیت او به مادر یا فرزندان تفویض میشود. اسدالله خان با اینکه پدری سنتی و مقتدر است، در نهایت واقعیت جامعه امروز را پذیرفته و قلبا به آن تن میدهد. او میپذیرد استقلال فرزندانش بیش از احساس امنیت مالی و حمایتگرانه او میتواند موجب رشد و پیشرفت آنها شود.شاید برای همین است که او در نهایت از پدرسالاری به پدریسالار بدل میشود.
پرویز پرستویی؛ پدر روزهای سخت
برخی بازیگران مرد نه به واسطه نقشهایشان که به دلیل شخصیت ذاتی خودشان، صورت و سیرتی پدرانه دارند. بیشک پرویز پرستویی یکی از آنهاست. نقش بینظیر، قدرتمند و ماندگار او در سریال زیر تیغ را کسی از یاد نمیبرد و هنوز اشکهای پدرانه او برای دخترش و سرنوشت او جلوی چشم مخاطبان این سریال است. او با ایفای نقش محمود، تصویری از پدری دلسوز و فداکار را ارائه کرد که بر اثر غفلت یا خشم بیموقع، سرنوشت خود و خانوادهاش را تحتتاثیر قرار داد. ارتباط عاطفی او با دخترش (الهام حمیدی) شاید یکی از زیباترین روابط پدر و دختری را ارائه کرد؛ رابطهای بسیار باورپذیر و تاثیرگذار. بازی پرستویی بشدت حس همدلانه مخاطب را برانگیخته و این پدر نماینده تعداد بسیار زیادی از طبقات پایین و کارگری جامعه بود که شرافتمندانه زندگی میکنند. یکی دیگر از نقشهای جاودانه پرستویی در نقش پدر، شخصیت او در سریال خاک سرخ است. پرستویی در نقش «ایرج» بازی بسیار دشوار و در عین حال متفاوتی را در این سریال به نمایش گذاشت. او، در «خاک سرخ» هرگز فرصت قدرت نمایی (به عنوان یک قهرمان) نداشت و جالب این که در نمایش عجز و ناتوانی آدمی که پیوسته باید خشم فروخورده خود را به رخ تماشاگر مجموعه بکشد، بسیار دقیق و ظریف عمل کرد. بازیهای او در این فیلم، بسیار درونی است. انگار باید به جای نمایش ترس و خشم و هیجان در پوسته ظاهری چهرهاش، به جای این که مثلا به هنگام مصیبتی عظیم، اشکی در چشمهایش حلقه بزند، باید در حالی که تنها در درونش اشک میریزد، با چهره و حرکاتش، چنین حسی به مخاطب خود القا کند. در اینجا با تصویری از رنج و تنهایی و بغض فروخورده پدری مواجه هستیم که مثل بسیاری از پدران ایرانی، اشکهایش را پنهان میکند و دردهایش را به درون خودش میریزد. او نماد پدرانی است که در آوارگی و در به درهای ناشی از جنگ، پدرانگی خویش را فراموش نکرده و برای حفظ و صیانت از خانواده میجنگند. جنگیدن برای حفظ آرامش و آسایش در زندگی از جمله ویژگیهای پدران نیکوی ایرانی در سریالهاست که در اینجا با بازی خوب پرویز پرستویی هم بر دیده و هم بر دل مینشیند.
داریوش ارجمند؛ سنتی و مقتدر
ویژگیهای فیزیکی داریوش ارجمند و قدرت بیان او موجب شده تا این بازیگر قابلیت تبدیل شدن به نقش پدر را ذاتا داشته باشد منتها بیشتر پدر سنتی و مقتدر. هم در سینما مثل ازدواج به سبک ایرانی و هم در مجموعههای مختلف تلویزیونی، او نقش پدر مقتدر را ایفا کرده است. اقتدار نه لزوما به معنای سلطهگری که نوعی قدرت رهبری و مدیریت خانواده که در نگاه اصیل ایرانی پدر را به ستون خانه تشبیه میکند. فارغ از خوب یا بد بودن این پدر، حشمت فردوس را باید یکی از ماندگارترین نقشهایی دانست که پدر مقتدر و مستبد را در سالهای اخیر به نمایش گذاشت که نوع دیالوگ گفتن و حتی کنشهای غیرکلامی او مثل حرکت دستش در بین مردم مورد توجه قرار گرفت و تکرار شد.
البته حشمت فردوس را میتوان نمادی از یک پدر سلطهگر و خودمحور دانست که شاید برخی از رفتارهای او دلایل بظاهر منطقی داشته که در بخشی از جامعه سنتی ما بویژه از سوی مردان مورد تائید قرار بگیرد، اما چنانچه در سری دوم ستایش به تصویر کشیده شد، فردوسی را نشان داد که ظرفیت تغییر دارد و میپذیرد که باید از موضع تند و تیز خود کوتاه بیاید هرچند این انعطاف دلیل نمیشود که او معیارهایش را نادیده بگیرد. به عبارت دیگر، حشمت فردوس بعضی رفتارهای خود را تغییر داده، اما اصل خود را نادیده نمیگیرد. به خانواده اخلاقمحور پایبند و معتقد است. شاید حتی نگرانیها و دغدغههایش بیشتر هم شده باشد. درواقع حشمت فردوس یکی از چالشبرانگیزترین پدران تلویزیونی است که مخالفان و موافقان زیادی داشته و درباره رفتار او در درون خانوادهها قضاوتهای مختلفی صورت گرفته است. ضمن اینکه او علاوه بر نقش پدر در این سریال، شمایل پدرشوهری مستبد را نیز به تصویر میکشد و درک موقعیت او اتفاقا در قیاس بین پدر و پدرشوهر بودن حشمت فردوس بیشتر قابل فهم است. داریوش ارجمند برخی از ویژگیهای این شخصیت را در نقش حاج حیدر در سریال «یه تکه زمین» نیز به نمایش گذاشت. ارجمند در سریال یک تکه زمین نمادی از پدران قدیمی بود که اکنون در دل کشمکشهای دنیای مدرن دچار چالشهای درونی و بیرونی شده و با مقاومت اخلاقی سعی میکند تا از وجاهت و وقار پدر اصیل ایرانی صیانت کند.
امین تارخ؛ پدری تمام عیار
بازی امین تاریخ در دو مجموعه تلویزیونی اغما و جراحت، به خلق تصویری پدرانه از او منجر شده که او را در ذهن مخاطب ماندگار کرده است. او در سریال جراحت ساخته محمدمهدی عسگرپور با ایفای نقش «بزرگ» پدری عاقل و فهیم را به تصویر کشید. پدری که کمتر اشتباه میکند، کمتر عصبانی میشود و آدم زمان بحرانها و دشواریهاست. در واقع بزرگ نمادی از یک پدر مسئولیتپذیر و دلسوز است که باوجود مشکلاتی که برای اعضای خانوادهاش ایجاد میشود، تلاش کرده تا با زبان منطق و عقل و درایت پدرانه به آنها کمک کند و مخاطب در همه لحظات سریال این موقعیتهای گاه نفسگیر دغدغهمند بودن و نگرانی این پدر راحس میکند.
رضا کیانیان؛ راه طولانی فرزندداری
نهتنها یکی از متفاوتترین بازیهای رضا کیانیان که یکی از متفاوتترین پدری که بازی کرده، در سریال «راه طولانی» است. او در نقش مرتضی، پدری است که برای رفاه و آسایش فرزندانش به آب و آتش زده و حتی خود را قربانی آنها میکند. پدری که البته از سوی برخی مخاطبان بهعنوان پدری ساده لوح مورد انتقاد قرار گرفت، اما در مقابل مدافعان او شخصیتش را نه سادهلوح که سادهدل میدانستند که آلوده بازیهای روزگار نشده است.
واقعیت این است که پدرانی مثل او در جامعه ما بویژه در طبقه متوسط زیاد هستند. پدرانی مسئولیتپذیر و دلسوز که باتوجه به فشارهای زندگی مدرن و خواستهها و مطالبات فرزندانشان خود را به خطر میاندازند و اعتبار و آبروی خود را در گرو خواستههای فرزندان گذاشته، اما بهدلیل ریسکپذیر نبودن یا بدشانسی و هر دلیل دیگری شکست میخورند. رضا کیانیان در این سریال بخوبی توانست درد و رنج پدرانه را به تصویر کشیده و بازنمایی کند. رنجی پدرانه که معمولا بیصداست و یک نوع تجربه در خودشکستن است.
حسن پورشیرازی؛ شوکت نامهربان
نهتنها یکی از پدران مقتدر و سلطهجو، که نقشی قدرتمند و تاثیرگذار را از حیث بازیگری از حسن پورشیرازی در سریال نرگس شاهد بودیم. به طوری که حتی نام شوکت گاه بر نام سریال میچربید. شاید بتوان شخصیت شوکت را با حشمت در ستایش مقایسه کرد که مولفهها و شاخصهای رفتاری مشترک و مشابه زیادی بین آن دو وجود دارد. هر دو به دلیل حکم پدری و مسئولیت نسبت به سرنوشت فرزندشان با آنها دچار چالش و درگیری بودند. اختلاف نسلی بین پدران و پسران یکی از آن مولفههایی است که در ترسیم چهره پدر ایرانی معاصر نقش زیادی داشته که بهترین نمونه تلویزیونی آن همین نقشهای شوکت و حشمت است. البته در سریال نرگس، پدر خود به دلیل پنهانکاری و خطایی که مرتکب میشود، مورد ملامت و سرزنش مخاطب قرارمی گیرد با این حال بسیاری از مخاطبان بویژه پدران، دلایل و دلسوزیهای شوکت برای پسرش را منطقی و قابل دفاع میدانستند. یکی دیگر از ویژگیهای شوکت بهعنوان پدر، بازاری و کاسب بودن اوست. گویی روحیه کاسبکارانه و شغل پدر در چگونگی شکلگیری شخصیت او نقش مهمی داشته و آنها را به پدری بدل میکند که بیش از مصالح فرزند به منافع خویش میاندیشد. درواقع اینگونه پدران حق خود میدانند که سرنوشت فرزندان را چنانچه خود تشخیص میدهند هدایت و رهبری کنند. این ویژگی با شدت و ضعف تقریبا در اکثر پدران تلویزیونی قابل مشاهده و تشخیص است.
دانیال حکیمی؛ پدر فاصلهها
دانیال حکیمی در سریال فاصلهها نقش پدر مذهبی را ایفا کرد که به واسطه اختلاف فکری و رفتاری با فرزندانش بین آنها فاصله افتاده و قصه قرار است از اختلاف و شکافی که بین پدران و پسران به وجود آمده است، سخن بگوید. مابهازای پدرانی مثل او افرادی مذهبی هستند، اما فرزندانشان خوی و تربیت آنها را نگرفته و راه دیگری را رفتهاند. آنها نه لزوما به دلیل اختلاف نسل که تا حدود زیادی طبیعی است که بهدلیل اختلاف مذهبی یا ایدئولوژیک با فرزندانشان، در ارتباط با آنها دچارمشکل میشوند.
یکی از ویژگیهای این پدر که قصه بر آن تاکید میکند، سختگیریهای غیرمنطقی از یکسو و البته سهلگیریهای فرزندان از سوی دیگر که در نهایت موجب میشود، آنها به تعامل و گفتوگوی سازنده و همدلانه باهم نرسند. یکی دیگر از ویژگیهای نقش پدرانه دانیال حکیمی در این سریال، مرگ همسر و فقدان مادر برای فرزندانش هست که همین خلأ موجب شده تا او از حیث عاطفی نتواند به نیازهای فرزندانش پاسخ دهد. به عبارت دیگر، قصه با نمایش فقدان مادر نبود او را در مدیریت خانواده برجسته کرده و نشان میدهد مادری کردن پدر خیلی سختتر از پدری کردن مادر است.
دیدگاه تان را بنویسید