نامه‌تقدیر‌آیت‌الله‌جوادی‌آملی‌به‌آیت‌الله‌نورمفیدی

کد خبر: 329998

آیت الله العظمی جوادی آملی در پی برگزاری مراسم و جلسات مختلف به مناسبت عاشورای حسینی و حضور فعال علماء و اقشار مختلف اهل سنت ترکمن صحرا دراین مجالس نامه ای به آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه دراستان گلستان ارسال کردند.

مهر: در پی برگزاری مراسم و جلسات مختلف به مناسبت عاشورای حسینی و حضور فعال علماء و اقشار مختلف اهل سنت ترکمن صحرا در این مجالس حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی طی نامه ای به حضرت آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه دراستان گلستان و امام جمعه گرگان فرمودند: احترام به همّت والاي علماي بزرگ، امام‌هاي جمعه و جماعت، اساتيد و مدرسان دانشمند حوزه‌هاي علمي تركمن صحرا كه مودّت و علاقه و افر خود را نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) اظهار و در جريان تعزيت حضرت حسين بن علي (ع) و ساير شهداي كربلا همانند برادران شيعه خود سوگمندانه حضور يافته و قيام تاريخ‌ساز آن حضرت (ع) را در برابر دودمان ننگين اُمَوي و مرواني، مصداق بارز امر به معروف و نهي از منكر دانسته و حمايت خويش را از مبارزه خالصانه در برابر هر استكبار زيادي‌خواه اعلام داشتند، لازم است . وی افزود: اين هدف برين در قرن حاضر از حضرت امام خميني (ره) و مراجع ممتاز جهان اسلام و مقام محترم رهبري و امّت بزرگواري است كه تمدن اصيل خود را در تديّن به اسلام ناب مي‌داند. وی ادامه داد: از مساعي مدبّرانه آن نماينده محترم وليّ فقيه در استان گلستان و مردم بزرگ آن منطقه و آقايان محترم اهل سنّت و جوانان غيور و دينمدار آن مرز و بوم كه مهد پرورش نام‌آوران علوم عقلي و نقلي بوده و مي‌باشد، تقدير مي‌شود. متن کامل این نامه به شرح زیر است: بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ إيّاهُ نَسْتَعِين حمد ازلي خداي سرمدی را سزاست، تحيّت ابدي پيامبران الهي به ويژه حضرت ختمي نبوت (ص) را رواست. درود بيكران دودهٴ طاها و اُسْرهٴ ياسين خصوصاً حضرت ختمي امامت مهدي موعود موجود را بجاست. به اين ذوات قدسي تولّي داريم و از معاندان لَدود آنان تبرّي مي‌نمائيم. حضور محترم آيت الله حاج سيد كاظم نور مفيدي (دامت بركاته) با سلام و دعا به عرض مي‌رساند مرقوم شريف همراه با تصوير علماء، ائمّه جمعه و جماعات، زعماي حوزه‌هاي علميّه تركمن صحرا و آثاري از بيان و بنان بزرگان و برادران اسلامي اهل سنّت منطقه پيرامون محبّت و مودّت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به ويژه حضرت سيّدالشهداء حسين بن علي(ع) و شهدای سانحه بي‌بديل و جهاني كربلا واصل شد و از مساعي خردمندانه آن جناب و درايت عالمان آگاه به زمان كه از گزند هجوم لوابس محفوظ و از آسيب دسيسه مناديانِ «فَرِّق تَسُد» مصون‌اند سپاسگزاري مي‌شود. ضمن درخواست قبولي اعمال عزاداران حسيني(ع) و مسئلت پيوند ناگسستني همگان با قرآن و عترت اطهار(ع) يادآوري چند نكته مي‌تواند در تحكيم مباني اتحاد سهم تعيين كننده‌اي داشته باشد. يكم: خداي سبحان كلام بي‌مثيل و كتاب بي‌عديل خود را كه نديد آن را در غابْر و قادم و سالفْ و آنفْ اَحدَي نديد و نخواهد ديد، همانند روح مجرّد از صقع ربوبي تنزّل داد تا كسوت و جامه آويختن در بَر كند و به وصف كمالي تجلّي موصوف شود، نه همانند برف و باران كه از جوّ نزديك و فضاي مادّي نازل فرمود تا بتوان از آن به انداختن نام برد و آن به وصف مياني تجافي متصف گردد. حضرت اميرمؤمنان عليّ بن ابي طالب(ع) دربارهٴ تنزّل قرآن حكيم چنين فرمود: «فَتَجَلَّي‏ لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ» و آنچه در حديث معروف و مقبول برادران اسلامي شيعه و سنّي آمده دلالت دارد كه قرآن الهي همانند باران به زمين انداخته نشد، بلكه همسان روح مجرّد به ابدان و قلوب بشريّت توسط حضرت ختمي نبوّت (ص) آويخته شد كه همچنان طرف بالاي آن به دست بي‌دستي خداي سبحان است و طرف پايين آن به دست امّت اسلامي تا همگان با هم به آن اعتصام نمايند و همگي به سوي مقام برتر (هر كدام برابر كوشش خود) صعود نمايند و از اين منظر نهي از منكر تفرّق، در كنار امر به معروف اعتصام قرار فضيلت وحدت با انزجار از رذيلت كثرتِ شوم و اختلافِ مشئوم كه ره‌توشه تلخ اصحاب مشئمت است، واقع شده‌اند: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾. اين حبل متين اسلام كه استحكام خود را از قدرت ازلي قدير محض دارد، جامعه اسلامي را از هر حبل مَتين و پوسيده غير ديني بي‌نياز، بلكه بيزار میكند ـ به اميد آن ـ لذا اميرمؤمنان(ع) فرمود: «... عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّيُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ ... مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ». دوم: قرآن حكيم و سنّت معصومان (ع) كه ميزان حق و باطل و معيار صدق و كذب و مدار خير و شرّ و محور حسن و قبح و سرانجام ملاك سعادت و شقاوت‌اند، ضمن تبيين اهل بهشت و سيرت محمود آنان و تشريح اهل دوزخ و عادت مذموم آنها، نموداري از جامعه عقلاني و جمعيت جاهلي را ترسيم فرموده‌اند. شعار اهل بهشت تسبيح خالق و تحيّت مؤمنان به او و فرجام آن همانند آغاز آنان حمد خداست: ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمِينَ﴾ و دثار اهل دوزخ، دشنام به يكديگر، بي زاري از همديگر و درخواست عذاب افزونتر براي رقيبان است: ﴿كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ ﴿رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيِنِ مِنَ العَذَابِ وَالعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً﴾، امّت اسلامي كه مأمور به وحدت و مودّت و منهيّ از كثرت و عداوت است، بايد نموداري از سيرت بهشتيان را در پرتو تمدن غنيّ و قويّ اسلام ارائه دهد و از صلاح الفت به سلاح تكفير و نفرت روي نياورد و ابزار استعمار، آلات استثمار، ادوات استعباد وسايل فرسوده استعمار بيگانه مخصوصاً استكبار جهاني و دسيسه صيهونيست نشود؛ هر چند هر آتشي كه صيهانيه برافروزند، خداوند سبحان آن را خاموش خواهد كرد: ﴿كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ﴾. برادران اسلامي ما آگاهند كه گروه نژادپرست اسرائيل زخم كهنه و به جا مانده از صدر اسلام در ساحت قدس حضرت پيامبر اعظم(ص )كه خداي منّان آن حضرت را از خيانت مستمرّ و فريب فراگير و عهد شكني مستدام آنها خبر داد و چنين فرمود: ﴿وَلا تَزال تَطَّلِعُ عَلي خائِنَةٍ مِنهُم﴾. البته خيانت در هر عصر و مصري متناسب با آن زمان و زمين است، امروز بارزترين خيانت به اسلام و جهان مسلمانان به كارگيري حربه زنگ زده تكفير و ايجاد جنگ داخلي و از بين بردن حرث و نسل بيگناه است. سوم: اسلام كه ديني است همگاني و هميشگي برابر دو عنصر محوري كلّيت و دوام نقشه جامع جهان‌داني، جهان‌داري و جهان‌آرايي را به خوبي در راستاي تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس مستعد طرح و توضيح داد؛ لذا وظايف متنوّع مسلمان در سه قلمرو ملّي، منطقه‌اي و بينالمللي به خوبي بيان شده است؛ اصل جامع و فراگير آن براساس عقل و عدل است. جريان عقل با تفسير: «ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان» روشن شد و داستان عدل كه: «وَضعُ كُلّ شَيْ‏ءٍ فی مَوْضِعه» است با رهنمود خداي خالقِ هر شيء و شخص معلوم است. زيرا موضع اشياء و اشخاص را تنها آفريدگار آنها تحديد مي‌نمايد و ديگران را از دخالت در مرزبندي مخلوقات خود تهديد كرده است. از اين منظر مي‌توان گفت قوانين وضع شده دربارهٴ حقوق بشر فاقد صبغهٴ علمي است، زيرا موادّ قانوني و حقوقي از مباني آنها استنباط مي‌شود و مهمترين مبنا كه ساير مباني حقوقي مانند مساوات، مواسات، استقلال، آزادي، امنيّت، امانت، احترام متقابل، زندگي سالم و مسالمت‌آميز و ... در پرتو آن رسميّت مي‌يابند. قانون مقدّس عدل است كه مفهوم آن يعني هر چيزي را در جاي خود نهادن باشد، بسيار روشن است، اما حقيقت آن كه آگاهي عميق از موضع اشياء، اشخاص، عقايد، اخلاق، حقوق و نظير آنها است فقط در حوزه علمي آفريدگار آنها است و علوم وحياني خداي سبحان كه توسط پيامبران او به جامعه بشريت ارائه شد، تنها منبع استخراج مباني ياد شده از آنهاست؛ لذا قانونهاي تصويب شده بشري كه از منبع وحياني بهره نبرده است، هرگز صبغه علمي نخواهد داشت؛ زيرا مبناي بدون منبع همانند نهال بي‌ريشه است كه هرگز رشد نمي‌كند و بار نمي‌دهد. عقل تجربي و نيمه تجربي و تجريدي هرچند كارآمد و لازم‌اند، ليكن نسبت به اسرار غيبي گذشته و آينده به ويژه خصوصيت‌هاي پيچيده و پوشانده، صعب و مُسْتَصْعَبِ جريان معاد كه تنها ره‌توشه آن توحيد تام و تقواي ناب است، آگاه نيست. قرآن كريم ضمن احترام به عقل خداداد و فكر و فطرت خدابخشوده، از عدم كفايت آن چنين استدلال مي‌كند: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً﴾. كلمهٴ بعد گرچه ظرف است و مفهوم ندارد، ليكن چون در مقام تحديد است مفهومي دارد كه مقابل منطوق آن است؛ يعني اگر وحي الهي نبود انسان مي‌توانست در ساحت ساهره معاد چنين احتجاج كند: خدايا تو ميدانستي كه بشر بعد از گذران وادي هولناك مرگ به عالم جاويد مي‌رسد و در آنجا با احكام و لوازم خاص مي‌ماند، چرا راهبران نبوّت و رسالت كه آنان را از علوم غيبي برخوردار نمودي، اعزام نكردي! اين برهان نشان عدم كفايت عقل برهاني در عين لزوم آن دارد؛ يعني خود عقل با رهنمود وحي از قصور خويش با خبر مي‌شود، بلكه قبل از دليل نقلي به ضرورت وجود وحي پي میبرد. چهارم: در نظام هستي، اثربخشي از آنِ موجود نيرومند است. اقتدار جامعه در گرو اتحاد آن است. قدرت ديني و توانمندي اسلامي از بارزترين مصداق آيه‌اي است كه بيگانه را از تجاوز به حريم اَمْن مسلمانان نا اميد مي‌كند، گرچه تهاجم امّت اسلامي به مظلومان پذيرفته نيست؛ ولي صيانت از تعدّي ظالمان به قلمرو امّت اسلامي كاملاً عقلاني و مقبول است؛ آيهٴ: ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾[11]، بيانگر استوار و ستبر شدن جامعه مسلمانان را در بر دارد به طوري كه هيچ بيگانه خيال خام قرار دادن گزينه نظامي روي ميز دولتمردان خود را در سر نپروراند و راز ناكامي مبتلايان به اختلاف آن است كه عصارهٴ هر اختلاف به يك اتحاد مشئوم رجوع مي‌نمايد. تحليل قرآن مجيد در فروپاشي امّتِ آفتزدهٴ نزاع، اين است كه سستي و ضعف اوّلين اثر تلخ تنازع بوده و زوال رَوح عزّت و رخت بربستن شكوه و عظمت اوّلين پيامد زشت آن خواهد بود: ﴿.. ولاَتَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾. تنها نيروي مقتدري كه مي‌تواند قوّت را به ضعف و عزّت را به ذلت تبديل نمايد، اتحاد پليد و اتفاق ناميمون است زيرا دو گروهِ مُتخاصم هر كدام دو كار انجام مي‌دهند كه عصاره اين چهار كار منحوس يك امر ناميمون است. يكي از دو كار زشت صَرف نيروي خود و كندن آن از هويّت خويش و ديگري كاربرد آن در كندن توان رقيب است، چنان كه رقيب منازع نيز همين دو كار را دامن مي‌زند. ثمر اين چهار كار منسجم رخت بربستنِ عزّت و اقتدار جامعه است؛ يعني اين اتّحاد و انسجامِ زشت است كه آن پيامد تلخ را به همراه دارد. و اگر اتّحادي كه عصارهٴ چند كار مبارك است پديد آيد، عزّت موعود و اقتدار نويد داده شد ظهور مي‌كند كه اثر پرافتخار زهور آن مايهٴ تحقق حديث معروف است: "الاسلام يَعْلو ولا يُعلي عليه". پنجم: تفاوت اساسي سيره معصومان (ع) و روش مشئوم مبتلايان به آفت غرور و اُفتِ جاه‌طلبي اين است كه آنان نموداري از حكمت كوثري پروردگارند و جامعه اسلامي را به محكمات راستين دعوت مي‌نمايند و معاندانِ آن ذوات قدسي الگوي تشابه‌اند و اذناب خويش را به متشابهات فرا مي‌خوانند. كلام نوراني باب مدينه علم نبوي (ص) راجع به لزوم اتحاد و پرهيز از اختلاف اين است: "لَيْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّي" و نيز دربارهٴ نافع نبودنِ اختلافْ چنين است:"فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيما تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيما تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَي وَ لاَ مِمَّنْ بَقِيَ". خداي سبحان هيچكس را از تفرّق و پراكندهگي خير نداده و نخواهد داد. آنچه در پايان اين مكتوب مطرح مي‌شود، لزوم احترام به همّت والاي علماي بزرگ، امام‌هاي جمعه و جماعت، اساتيد و مدرسان دانشمند حوزه‌هاي علمي تركمن صحرا است كه مودّت و علاقه و افر خود را نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) اظهار و در جريان تعزيت حضرت حسين بن علي (ع) و ساير شهداي كربلا همانند برادران شيعه خود سوگمندانه حضور يافته و قيام تاريخ‌ساز آن حضرت (ع) را در برابر دودمان ننگين اُمَوي و مرواني، مصداق بارز امر به معروف و نهي از منكر دانسته و حمايت خويش را از مبارزه خالصانه در برابر هر استكبار زيادي‌خواه اعلام داشتند. اين هدف برين در قرن حاضر از حضرت امام خميني (ره) و مراجع ممتاز جهان اسلام و مقام محترم رهبري و امّت بزرگواري است كه تمدن اصيل خود را در تديّن به اسلام ناب مي‌داند. مجدّداً از مساعي مدبّرانه آن نماينده محترم وليّ فقيه در استان گلستان و مردم بزرگ آن منطقه و آقايان محترم اهل سنّت و جوانان غيور و دينمدار آن مرز و بوم كه مهد پرورش نام‌آوران علوم عقلي و نقلي بوده و مي‌باشد، تقدير مي‌شود. السلام عليكم و رحمة الله و بركاته قم المقدسه جوادي آملي اسفند 1392
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت