روز بیست و سوم/ «وصایای امیرمؤمنان»

کد خبر: 159350

صلاح ذات‌البین كه امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در وصیت مهم خود آن را بیان مى‌كنند، فقط ائتلاف و اتحاد ظاهرى نیست كه دو گروه و دو جماعت بر سر یك چیز، قراردادى ببندند و ائتلاف ظاهرى تشكیل دهند؛ از این بالاتر است؛ یعنى فى‌مابین همدیگر، دل‌ها با هم صاف شود؛

پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آيت‌الله العظمی خامنه‌ای: جمله‌اى را از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام مطرح مى‌كنم كه به وصیت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن‌گونه كه خود ایشان -بنا به نقل نهج‌البلاغه- در آن نوشته مرقوم كرده‌اند، مخاطب این وصیت، همه كسانى هستند كه این نامه و این وصیت به آن‌ها مى‌رسد؛ یعنى ما هم مخاطب كلمات امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هستیم. این همان وصیت معروف است كه بعد از یكى دو سطر مى‌فرمایند: «اوصیكما و جمیع ولدى و أهلى و من بلغه كتابى بتقوى اللَّه و نظم أمركم و صلاح ذات بینكم». تقریباً بیست مطلب در این وصیت ذكر شده است. بدیهى است وصیت یك انسان بزرگ، آن‌هم وقتى كه در آخرین ساعات عمر او این وصیت نوشته مى‌شود، شامل حسّاس‌ترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام این وصیت را بعد از ضربت ابن‌ملجم نوشته‌اند؛ «لمّا ضربه إبن ملجم». تقریباً بیست مطلبى كه در این وصیت آمده، مهم است. مطالب، درباره دنیاطلبى، قرآن، حج، جهاد، یتیمان،همسایگان و... است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب را انتخاب كرده‌ام تا امروز عرض كنم: یكى «نظم أمركم» و دوم «صلاح ذات بینكم»؛ یعنى ایجاد الفت میان برادران. از این‌جا مى‌شود فهمید كه این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام است. تقوا سرچشمه نظم نظم از جمله موضوعاتى است كه وقتى انسان در معنا و مفهوم و كاركرد آن در زندگى خود غور مى‌كند، اهمیت آن را بیشتر درك مى‌كند. نظم یعنى هر چیزى در جاى خود قرار گیرد. جهان كه در پیرامون ما انسان‌ها و در زمین و آسمان گسترده شده است، یك مجموعه قانونمند است. قانون و نظم، بر جمیع جریانات و حوادث عالم و حركات دنیاى مورد احساس و دید و جهان پیرامون ما حاكم است. انسان هم یكى از اجزاى همین عالمِ برخوردار از نظم است. زندگى طبیعى انسان هم داراى نظم است. گردش خون، ضربان قلب، دمیدن ریه‌ها و بقیه تحرّكات و فعل و انفعالاتى كه در بدن انسان و جسم آدمى وجود دارد، همه تابع نظم است. اگر عمل و رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگى میان او و دنیاى پیرامونش تأمین خواهد شد. نظم به انسان این فرصت را مى‌دهد تا بتواند از هر چیزى به نحو شایسته آن استفاده كند و چیزى معطّل نماند. اگر در جسم انسان بى‌نظمى پدید آید، با بیمارى همراه است، یا نامش بیمارى است. عیناً همین مطلب در رفتارهاى انسان -چه در زندگى فردى و چه در رفتارهاى اجتماعى- وجود دارد؛ بنابراین نظم داراى اهمیت است. البته قلمرو نظم، وسیع است. از زندگى خصوصى انسان و درون اتاقى كه در آن زندگى یا كار مى‌كند، نظم مطرح مى‌شود -اتاق منظّم، اتاق نامنظّم- تا رفتارهاى فردى او در محیط كار و درس و تحصیل و تا محیط اجتماعى و ساخت جامعه و بناى نظام اجتماعى؛ یعنى همان ساختى كه از نظم ویژه‌اى كه تابع فلسفه خاصى است، سرچشمه گرفته است. همه این‌ها مشمول «و نظم أمركم» است كه امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در این قطعه از وصیتشان آن را بیان فرمودند. آن حضرت قبل از آن كه نظم را مطرح كنند، تقوا را مطرح كرده‌اند. اوّلِ وصیت هم تقوا آمده است -«اوصیكما بتقوى‌اللَّه و ان لا تبغیا الدّنیا و إن بغتكما»- ولى بعد از دو سطر، باز مى‌فرمایند: «اوصیكما و جمیع ولدى و أهلى و من بلغه كتابى بتقوى‌اللَّه و نظم أمركم»؛ این‌جا تقوا را مجدداً تكرار مى‌كنند. این شاید اشاره به این نكته باشد كه نظمى در زندگى فردى و نظام زندگى عمومى و اجتماعى انسان مطلوب است كه از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، این یك وصیت كلّى است براى همه ما كه در زندگى شخصى و خانوادگى و در كارهاى تحصیلى و ادارى و در مشاغلى كه در جامعه داریم، نظم و برنامه‌ریزى را مراعات كنیم. این‌ها نظم‌هاى عمدتاً فردى است؛ اما در سطح جامعه هم باید نظم را مراعات كنیم. هر كس در هر جایى قرار دارد، خود را موظّف بداند كه نظم اجتماعى را رعایت كند. این یك ادب عمومى براى ما در سطح جامعه است؛ همه هم در این جهت شریك هستند. رعایت قوانین و رعایت برادرى و مروّت و زیاده‌خواهى نكردن و تجاوز به حقوق دیگران نكردن و رعایت وقت را كردن -چه وقت خود، چه وقت دیگران- رعایت مقررات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالى و تجارى و امثال این‌ها، همه مصادیق نظم است. هماهنگی باور و رفتار یك مصداق مهمِ‌ نظم هم این است كه میان كاركرد ما در جامعه و افكار و عقاید و شعارهاى ما هماهنگى برقرار باشد. از بى‌نظمی‌هاى بسیار خطرناك یكى همین است كه در جامعه‌اى مبانى فكرى و عقیدتى و باورهایى كه جامعه به آن ایمان و اعتقاد دارد، یك چیز باشد؛ اما رفتارهایى كه براساس همین قواعد و باورها باید شكل بگیرد و هنجار عمومى اجتماعى را تشكیل دهد، با آن باورها و فكرها و مبانى منطبق نباشد. این نوعى دورنگى و دورویى و نفاق عمومى را به وجود مى‌آورد و بسیار خطرناك است. اسم اسلام را آوردن و تكرار كردن اما در عمل هیچ به مبانى اسلامى باور نداشتن؛ اسم حقوق بشر را به عنوان مبنا و قاعده فكرى مطرح كردن اما در عمل هیچ رعایت حقوق بشر را نكردن -كه امروز در سطح بین‌المللى متأسفانه یكى از بلاهاى بزرگ جامعه بشرى این است- اسم آزادی‌خواهى را آوردن اما در عمل رعایت آزادى دیگران را نكردن؛ اسم قانون و قانون‌طلبى را آوردن اما در عمل پایبند به قانون نبودن، از جمله خصوصیات بسیار بد و یكى از مصداق‌هاى بارز و خطرناك بى‌نظمى است. البته مسؤولان كه مى‌خواهند مقررات و قوانین را به‌وجود آورند یا اجرا نمایند، باید بیشتر رعایت كنند؛ آحاد مردم هم در رعایت‌هاى عمومى خودشان باید به این موضوع توجه كنند. بهتر از نماز و روزه مطلب دوم، «صلاح ذات بینكم» است. صلاح ذات‌البین كه امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در وصیت مهم خود آن را بیان مى‌كنند، فقط ائتلاف و اتحاد ظاهرى نیست كه دو گروه و دو جماعت بر سر یك چیز، قراردادى ببندند و ائتلاف ظاهرى تشكیل دهند؛ از این بالاتر است؛ یعنى فى‌مابین همدیگر، دل‌ها با هم صاف شود؛ ذهن‌ها نسبت به یكدیگر خوشبین شود و هیچ‌گونه تعرّض و ایذایى از كسى و از جناحى به یك مجموعه دیگر صورت نگیرد. در همین جمله، بعد از این‌كه مى‌فرمایند «و صلاح ذات بینكم»، به سخن پیغمبر اكرم استشهاد مى‌كنند و مى‌فرمایند: «فإنّى سمعت جدّكما صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم یقول صلاح ذات‌البین أفضل من عامّة الصّلاة و الصّیام»؛ یعنى فضیلت اصلاح ذات‌البین مردم -دل‌ها را به هم نزدیك كردن و ذهن‌ها را نسبت به هم خوشبین نمودن- از هر نماز و روزه‌اى بیشتر است. اگر كسى نماز مستحبى بخواند یا روزه مستحبى بگیرد یا برود براى اصلاح ذات‌البین تلاش كند؛ دومى افضل است. این هم از چیزهایى است كه ما امروز به آن خیلى احتیاج داریم. یكى از كارهایى كه دشمنان ملت ایران از اولِ انقلاب تاكنون به‌طور جدى دنبال آن بوده‌اند، همین دل چركین كردن گروه‌هاى جامعه نسبت به یكدیگر است؛ چه گروه‌هاى سیاسى، چه گروه‌هاى مذهبى و دینى و چه قشرهاى مختلف. در طول زمان، استعمار و به‌خصوص استعمار انگلیس -آن زمان كه بر تمام مناطق خاورمیانه و كشور ما و كشورهاى دیگر مسلط بود- این سیاست را دنبال مى‌كرد؛ بعد هم دیگران یاد گرفتند. امریكایی‌ها هم امروز همین كار را مى‌كنند؛ دشمنان ملت ایران هم نسبت به كشور ما همین كار را در برنامه خود دارند: دل‌ها را نسبت به هم چركین و قشرها را از یكدیگر روگردان كنند. نگران شكاف‌ها اولِ انقلاب به بركت فریادِ اصلاح‌طلبِ امام و حركت اصلاحى انقلاب، دل‌ها و قشرها به هم نزدیك شدند. سال‌هاست آن شكاف‌هایى كه قبل از انقلاب بین قشرها وجود داشت، دیگر وجود ندارد. بین روحانى و دانشجو، بین نظامى و غیر نظامى، بین روشنفكر و مجموعه كاسب و تاجر، شكاف‌هاى سنّتى‌اى وجود داشت كه سال‌ها روى آن كار شده بود؛ اما این شكاف‌ها بعد از انقلاب ترمیم گردید، از بین رفت و یا كم شد. امروز بار دیگر مى‌خواهند این شكاف‌ها را به‌وجود آورند؛ همچنان كه شكاف‌هاى مذهبى را زیاد مى‌كنند و گروه‌هاى مذهبى را وادار به تظاهر به دشمنى با یكدیگر مى‌نمایند، براى این‌كه شكاف ایجاد شود. شكاف‌هایى كه بین بدنه یكپارچه مردم به‌وجود مى‌آید، راه را براى دشمن باز مى‌كند و دشمن با این اختلاف‌ها مى‌تواند در داخل یك جامعه و یك كشور نفوذ كند و سیاست‌هاى خود را دنبال نماید. همه باید خیلى مراقب باشند. شما مى‌بینید امروز تبلیغات جهانى روى چند چیز متمركز است: یكى از آن‌ها این است كه در داخل نظام جمهورى اسلامى، مجموعه متصدیان و خدمتگزاران نظام و كارگزاران كشور را به دو دسته تقسیم مى‌كنند و براى هر دسته اسم مى‌گذارند؛ البته یك عده هم ساده‌لوحانه در داخل كشور همان حرفى را كه آن‌ها مى‌زنند، تكرار مى‌كنند كه در واقع حرف این‌ها نیست، حرف آن‌هاست... این‌ها دام دشمنان است؛ همه باید متوجه باشند در دام دشمن قرار نگیرند. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام به ما مى‌فرمایند: «صلاح ذات بینكم»؛ دل‌ها را با هم صاف و به هم نزدیك كنید. اختلاف سلیقه‌ها را به معناى دشمنى تلقى نكنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتى اختلاف عقاید سیاسى و دینى و غیره، تا آن‌جایى كه به مبانى عملى نظام ارتباطى ندارد، مى‌تواند موجب دشمنى و جدایى و خصومت با یكدیگر نشود. به احترام این خون... امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام زندگى خود را -زندگى‌اى كه هر ساعتش به قدر عمرها ارزش داشت- وقف كردند براى این‌كه جامعه را در زمان خود و جامعه اسلامى و بشرى را در طول تاریخ هدایت كنند و بسازند. خوشبختانه ملت ما، ملت علوى است و معتقد و مرید و عاشق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام است. لازمه این محبت این است كه كلمات آن بزرگوار را آویزه گوش كنیم؛ این‌ها را فقط یك توصیه خشك و خالى به‌حساب نیاوریم؛ براى عمل، آن‌ها را در پیش روى خود قرار دهیم و تصمیم بگیریم. آن بزرگوار در این راه مجاهدت كردند و در همین راه هم به شهادت رسیدند. «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله»؛ عدالت او موجب شهادت او شد. پایبندى واقعى و صادقانه و صمیمى او به عدالت و مبناى اصیلى كه آن بزرگوار در همه دوران حكومتشان آن را دنبال مى‌كردند موجب شد جانشان در معرض این تهدید قرار گیرد و خون مباركشان در محراب عبادت ریخته شود. ما در زیارت عاشورا به امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام عرض مى‌كنیم: «السّلام علیك یا ثاراللَّه و ابن ثاره»؛ یعنى مثل خون اباعبداللَّه علیه‌السلام، صاحب خون امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هم خداوند متعال است؛ چون این خون هم در راه احقاق حق و احیاى عدالت بر زمین ریخته شد. همه باید به احترام این خون پاك و آن شخصیت عظیم و قدسى و آن ولىّ اعظم الهى سعى كنیم این فرمایش‌ها و توصیه‌ها را كه خطاب به ما هم هست، در عمل خودمان رعایت كنیم. خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌؛ 01/09/81

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت