امام علي عليه السلام تجسم عدالت
وحيد حقي
خورشيد فروزان حيات امام علي عليه السلام، در افق روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجري در آسمان شهر کوفه به خون نشست و شمشير مسموم نفاق و کين، فرق انسان عدالت گستري را شکافت که برترين خلق پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله بود. آنان که مي خواستند نور خدا را خاموش کنند، نمي دانستند که اراده الهي، بر مانايي علي عليه السلام استوار است و مي بينيم که همچنان، کردار و گفتار امام مومنان، چراغ راه مردان خدا و حق جويان و يکتاپرستان جهان است. حادثه اي که به شهادت امام علي عليه السلام انجاميد، يکي از بزرگ ترين جنايت هاي بشري است; زيرا ابن ملجم مرادي، هيچ آزاري از امام نديده بود. اميرمومنان علي عليه السلام براي او سرا پا مهر و محبت و خير و برکت بود، چنان که براي ديگران. علي عليه السلام رو بسوي مسجد نهاد و به پشت بام رفت و اذان صبح را اعلام فرمود و بعد داخل مسجد شد و خفتگان را بيدار نمود و سپس به محراب رفت و بنماز صبح ايستاد و چون بسجده رفت عبد الرحمن بن ملجم با شمشير زهر آلود در حالي که فرياد ميزد لله الحکم لا لک يا علي ضربتي بسر مبارک آنحضرت فرود آورد و شمشير او فرق مبارک علي(ع) را تا پيشاني شکافت. خون از سر مبارک علي عليه السلام جاري شد و محاسن شريفش را رنگين نمود و در آنحال فرمود: بسم الله و بالله و علي مله رسول الله فزت و رب الکعبه. (سوگند بپروردگار کعبه که رستگار شدم) و سپس اين آيه شريفه را تلاوت نمود: منها خلقناکم و فيها نعيدکم و منها نخرجکم تاره اخري (شما را از خاک آفريديم و به خاک بر مي گردانيم و بار ديگر از خاک مبعوث تان مي کنيم) و شنيده شد که در آنوقت جبرئيل ميان زمين و آسمان ندا داد و گفت: تهدمت والله ارکان الهدي و انطمست اعلام التقي و انفصمت العروه الوثقي قتل ابن عم المصطفي قتل علي المرتضي قتله اشقي الاشقيا». (بخدا سوگند ستونهاي هدايت در هم شکست و نشانه هاي تقوي محو شد و دستاويز محکمي که ميان خالق و مخلوق بود گسيخته گرديد پسر عم مصطفي صلي الله عليه و آله کشته شد،علي مرتضي به شهادت رسيد و بدبخت ترين اشقيا» او را شهيد نمود.) اين فاجعه، به بدنامي برنامه ريزان و عامل آن انجاميد اما براي امام علي عليه السلام، حياتي بود بالاتر از حيات دنيوي. حادثه مسجد کوفه و واکنش امام، نمايشگر اوج انسانيت و جلوه اي از نمايش عدل علوي در تاريخ بشري است. نوزدهم رمضان سال چهلم هجري، شاهد مظلوميت علي عليه السلام و اوج بندگي برترين انسان عصر پس از پيامبر بود. انسان ها از مرگ گريزانند و از گرفتاري در چنگال آن هراسي هميشگي دارند. اسلام، بزرگاني را به جوامع بشري معرفي کرد که نه تنها از مرگ نمي ترسيدند، بلکه آن را به بازي مي گرفتند. برجسته ترين شخص در سبکباري و در عين حال بي قراري درباره مرگ در راه خدا، اميرمومنان علي عليه السلام بود. صحنه هاي فراواني در زندگي امام علي عليه السلام پديد آمد که شاهدي بر اين معناست. براي نمونه، در جريان هجرت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله، در بستر ايشان خوابيد و در واقع، در آغوش خطر آرميد. در جنگ بدر، نه تنها دلاوران قريش را به خاک انداخت، بلکه پشت ترس را نيز به خاک کشاند. در جنگ احد، بيش از هفتاد زخم برداشت، ولي پايداري اش، به اسلام و مسلمانان قوت بخشيد. از همه پرمعناتر اينکه، براي تامين هزينه ازدواجش، زره خود را فروخت; زيرا به تعبير پيامبر اسلام، به آن نياز نداشت. آن انتظار و اين بي قراري، درسحرگاه نوزدهم رمضان به وصال انجاميد. در فرهنگ اسلامي، شهادت، هدف نيست، بلکه ابزار ايستادگي و پايداري در برابر تهاجم دشمنان دين است. هرگاه بستر ايثار و از خودگذشتگي فراهم شد، شهادت نيز پديدار مي شود. شهادت، وسيله اي است که در پيشگاه حضرت دوست، مقام و منزلت ويژه اي دارد و جايگاهي است براي ابراز تعبد و اخلاص در بندگي، و براي شهيد شدن، چه کسي والاتر از امام موحدان، حضرت علي عليه السلام. انسان کاملي که به شهادت عشق مي ورزيد و واژه شهادت برايش نشاط آفرين بود. در نامه 62 نهج البلاغه از زبان امام علي عليه السلام آمده است که من مشتاق ملاقات پروردگارم. آن حضرت، بهترين مرگ ها را کشته شدن در راه خدا مي دانست و سوگند ياد کرده بود که هزار ضربه شمشير بر من، آسان تر از مرگ در بستر در غير بندگي خداست. نوزده رمضان، سکوي پرواز ظاهري امام علي عليه السلام تا بي کران ها، زمان جدايي از خلق و رسيدن به محبوب واقعي بود. حضرت علي عليه السلام بر آن بود تا آنجا که مي شود، در پاسداري از اسلام و ارزش هاي آن تلاش کند و در اين راه، افزون بر آيات قرآن، سيره پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله نيز به عنوان الگوي عملي مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراين، در مسئله خلافت نيز همين معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبري سياسي جامعه اسلامي، نماد برجسته اي شد از شيوه حکومت علوي. مدت اين خلافت و پايان آن را خوارزمي، از نويسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنين آورده است:"مدت خلافت علي عليه السلام چهار سال و ده ماه بود که به دست ابن ملجم مرادي به شمشير مضروب شد و اين حادثه شوم، قبل از ورود به دهه سوم ماه رمضان روي داد". بي ترديد، فتوت و مردانگي، از ويژگي هاي اخلاقي است که بسيار مورد توجه و تاکيد قرآن و آموزه هاي تربيتي پيشوايان معصوم عليهم السلام قرار گرفته است. دامنه اين مردانگي در مورد آن بزرگواران چنان گسترده است که حتي گاه بر سر دشمنان دين نيز سايه افکنده است. يکي از جلوه هاي تاريخي و ماندگار اخلاق اسلامي، مساله برخورد اميرمومنان علي عليه السلام با ابن ملجم مرادي است. در تاريخ آمده است که امام علي عليه السلام فرمود: "او اسير شماست، به او نيکي کنيد. محلي را که در آن زنداني است، وسيع قرار دهيد. اگر من زنده ماندم، او را خواهم کشت يا اگر مايل بودم، خواهمش بخشيد. اگر مردم، او را يک ضربت بزنيد، همان گونه که بر من ضربت زده است."
دیدگاه تان را بنویسید