روزهای من مملو از ایمیل، آگاه سازی برنامه ها و دیگر حواس پرت کن های دنیای فناوری است. تعدادشان آن قدر زیاد است که گاهی فراموش می کنم که زندگی بدون تمام این حواس پرتی هایی که به آن ها عادت کرده ام، چگونه است. فرصتی یک هفته ای داشتم تا به منطقه ای دور از دسترس فناوری و آنتن موبایل بروم. البته آنجا کار روزمره ام را ترک نکردم و ساعت های عادی کاری ام را پر می کردم. اما استرس کمتری داشتم و برای انجام کار عجله نداشتم. آن یک هفته آن قدر لذت بخش بود که دوست داشتم کمی از آن احساس را با خودم بیاورم. در ادامه درس هایی که در این یک هفته گرفتم را بیان می کنم تا شاید شما هم بتوانید بدون دوری از محل کار خود، آن ها را به کار بگیرید.
خیلی بیشتر از چیزی که فکر می کردم، موضوع برای فکر کردن داشتم
تمام این هفته، فیلم ندیدم، بازی ویدیویی نکردم، حتی بازی های احمقانه موبایل هم نکردم، و حتی غیر از ساعت کاری، به موسیقی گوش ندادم. تلویزیون، فیلم ها، رایانه و بازی های ویدیویی معمولا قسمت زیادی از وقت آزادم را پر می کنند. ترک اینها فرصت زیادی برایم فراهم کرد تا بیشتر فکر کنم.
این امر مهمی است که زمانی را تنها به فکر کردن اختصاص دهیم. داشتن وقت اضافی برای فکر کردن می تواند استرس روزمره را کاهش داده و به بهبود روند کاری کمک کند.
به این فکر کنید که چقدر انرژی صرف مصرف کردن اطلاعات می شود. جای تعجب نیست که ذهن ما انقدر درگیر شده است. باید سیل ورود اطلاعات را هر چند روز یک بار قطع کرد تا آنها را هضم و پردازش کرد که معنی آنها چیست.
آن قدر که فکر می کردم به گوشی همراهم نیاز نداشتم
مانند همه مردم، دوست دارم که همیشه گوشی ام را همراه داشته باشم. دوست دارم تا به پیامک ها، پیام های اینترنتی و ایمیل ها پاسخ دهم. اگر اتفاقی بی افتد آماده واکنش هستم. اما این یک هفته، تنها ارتباط اینترنتی من، اینترنت کند مادربزرگم بود. اگر داخل خانه نبودم، اینترنت نداشتم.
ابتدا نگران این مساله بودم و اضطراب دوری از گوشی ام افزایش یافت. اما بعد از چند روز که اتفاق خاصی نیفتاد، این اضطراب از بین رفت. بیشتر اوقات زمانی که شما در دسترس نیستید دیگران می توانند به جای شما کار کنند. اگر مدام پیام های مختلف به شما نرسد، نگرانی کمتری راجع به کار خواهید داشتید و نسبت به مسائلی که روبروی شما است، توجه بیشتری دارید.
با وضع قوانینی برای خود، می توان عادات استفاده از گوشی را تغییر داد. هر روز ساعاتی را دور از گوشی خود سپری کنید. آن را در حالت پرواز قرار دهید، داخل کشو بگذاریدش، برای برنامه هایی که زیاد استفاده دارید گذرواژه بگذارید و به خود استراحت دهدید. این قضیه زمان خواب بسیار مهم است. ممکن است چند خبر را از دست دهید اما مردم قبل از گوشی همراه نیز این گونه زندگی می کردند و مشکلی نیز نداشتند. ابتدا ممکن است ناخوشایند باشد و ممکن است کمی مضطرب شوید اما باید بیاموزید تا مرزهای خود را مشخص کنید.
ایجاد مرز بین کار و زندگی لذت بخش بود
طی این یک هفته تنها در یک اتاق و یک زمان مشخص می توانستم کار کنم. کار من، مرا دنبال نمی کرد و وسط کارهای دیگرم حمله ور نمی شد. تنها ساعات کاری به کار فکر می کردم.
مرز کار کردن باید مشخص باشد، اما زمانی که به شغل خود علاقه مند هستید، ممکن است گاهی نگران کار خود شوید. اجازه ندهید که کار تمام وقت شما را بگیرد. زمان رفتن به خانه دست از کار بکشید. روی گوشی خود، هشدار پایان ساعت کاری تعیین کنید. اضافه کاری بازدهی کلی شما را کاهش می دهد. کار باید متمرکز و بهینه باشد. کار باید جزیی از زندگی باشد، نه همه آن.
فهمیدم که خواب واقعی چه حسی دارد.
من تلاش می کنم تا بهترین خواب را داشته باشم اما زمانی که کاری پیش می آید، اول از خواب کم می کنم. قبل از خواب تلویزیون نگاه می کردم. روی تخت، با گوشی ور می رفتم و اتاقم به اندازه کافی تاریک نیست. در این یک هفته، این چیزها نبود و مانند خرس می خوابیدم! هر روز سر و حال از خواب بیدار شده و آماده شروع روز جدیدی می شدم.
هر چیز اضافی را از اتاق دور کنید و سعی کنید قبل از خواب چیزی را چک نکنید. اتاق خود را تنها به استراحت اختصاص دهید. اگر در اتاق خواب، فقط بخوابید، آن اتاق برای شما آرام بخش خواهد بود و سریعتر می خوابید.
زمان یک نعمت بود، نه یک طلسم
بسته به نگاه شما، شما یا همیشه زمان زیادی دارید یا هرگز زمان کافی ندارید. در این یک هفته، ساعت همیشه پیش روی من نبود. احساس می کردم که زمان برای انجام کارهای خانه دارم. انجام کار خانه همیشه برایم سخت بود اما در این یک هفته حتی تبر زدن چوب برای شومینه هم لذب بخش بود.
احتمالا شما احساس می کنید که سرتان خیلی شلوغ است. سعی کنید نه گفتن را یاد بگیرید. اگر چند علاقه مندی دارید، آنها را کم کنید. بعدا فرصت دارید تا به دیگر مسائل سر بزنید. مشغله های خود را محدود کنید تا احساس کنید که زمان شما افزایش یافته است. این گونه بیشتر کارآمد خواهید بود.
قدر چیزهای کوچک در زندگی را بیشتر دانستم
در غیاب چیزهای کوچک حواس پرت کن، بیشتر خودم را در زمان حال حس کردم. انگار ظرفیت بیشتری برای دقت و قدردانی از چیزهای کوچک در زندگی داشتم. چیزهایی که جلو چشمم بودند. حال که نگاه می کنم می بینم که سر چه چیزهای احمقانه ای ناراحت می شدم. زمانی که اینترنتم قطع میشد چقدر ناراحت می شدم. می دیدم که چقدر کارهای خانه زمان می برد اما فکر نمی کردم که حداقل من خانه دارم.
ما باید یاد بگیریم که قدردان نعمات در زندگی باشیم و به خاطر از دست دادن برخی از این نعمات، ناراحت و افسرده نشویم.
دیدگاه تان را بنویسید