آن يگانه دردانه عالم زور... آنكه شكستن ركوردش بود آرزويي دور!
آن دانشجوی رشته تربیت بدنی دانشگاه قائمشهر، آن كه در بلند كردن وزنه بحر بود و رقبايش نهر! آن يگانه دردانه عالم زور، آن كه بشكستن ركوردش بود آرزويي دور! آن تحسين شده ي بی حساب و شمار، آن ميادين سخت را پای کار! مولانا بهداد خان سلیمی ادام الله زوره انشاالله!
سرویس خواندنی های «فردا»: مطلب پیش روی از سری مطالب ستون ویژه "تذکرة الرجال " فردا است. "رفیق بی کلک" و "پ.خالتور" نویسندگان این بخش هستند که با نگاهی متفاوت و طنزگونه به بررسی احوالات چهره های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و .. می پردازند. در این مطلب « رفیق بی کلک» به سراغ «بهداد سلیمی»رفته است.
****************************
آن مرد مهربان و دل نازك، آن كه قوي بود و در عين حال چابك! آن قهرمان وزنهبرداری دسته 1 ۰۵+ كيلوگرم جهان، آن كه وزنه بالاي سر مي برد لبخند زنان! آن ارشد وزنه برداران فوق سنگين، آن ملبس بالشلوار لي و جین! آن يگانه دردانه ي عالم زور، آن كه بشكستن ركوردش بود آرزويي دور!
آن دانشجوی رشته تربیت بدنی دانشگاه قائمشهر، آن كه در بلند كردن وزنه بحر بود و رقبايش نهر! آن تحسين شده ي بی حساب و شمار، آن ميادين سخت را پای کار! آن كه وزنه مي زد به سادگي خوردن آبي، مولانا بهداد خان سلیمی ادام الله زوره انشاالله!
نقل است چون از مادر بزاد بشكن زنان همي اين رباعي از مولانا بوسعيد بخواند كه:
امروز منم به زور بازو مغرور
یکتایی من بود به عالم مشهور!
من همچو زمردم، عدو چون افعی
در دیده من نظر کند، گردد کور!»
پس تفسير اين بيت از معبري كار كشته بپرسيدند و بگفت: « روزي بيايد كه اين پسر مدال طلاي المپيك لندن بر سينه بيندازد!» پس او را گفتند :«اين تفسير عجب چگونه از اين بيت دريافتي؟!» گفت: «لا ادري!» يعني اين از اسرار مگوست، حساس نشويد!!!
آورده اند كه در يك ماهگي سي كيلو گرم وزن داشت و در يك سالگي 90 كيلو و از سه سالگي به بعد ديگر ترازو كفاف وزنش نداد و با باسكول خودش وزن بكرد!
از وی جملات عالی نقل است؛ از جمله اينكه فرموده بود: «لا مرام في الرفيق، اذا استتار الخوراكي الرقيق، بي اطلاع رساني در حد الجيق!» يعني: «از ما نيست رفيقي كه خوراكي خوش مزه اي داشته باشد و قبلش با داد و فرياد ما را خبر نكند و تك خوري كند!»
نقل است كه چون عزم كرد تا به جمع متاهلان در آيد، جمله اي بگفت كه خانواده ي بانو آن را به غايت پسنديدند و ندادن دختر به او مصلحت نديدند. فرمود:
«بار غم عشق او را گردون نيارد تحمل
اما تواند كشيدن، اين پيكر و هيكل من!»
نقل است كه او را پرسیدند: «چگونه اين مقام بيافتي؟» بگفت: «در عنوان جوانی هر وزنه سنگين كه بديدم برداشتم و در اثاث كشي تك و تنها اسباب و وسايل از زمين بر داشتم و در خورد و خوراك به خودم كم نگذاشتم و اگر ديگران دمبل مي زدندي، من كيسه برنج بالا ببردم، تا اين شدم كه اكنون بيني!»
همسر مولانا بهداد را گفتند: «بهترین خصوصیت اخلاقی بهداد را چه داني؟!» فرمود: «مهربانی» گفتند: «چه طور؟!» گفت: «با اینکه ما در دوران عقد به سر بریم و هنوز وارد زندگی مشترک نشدهایم، هر موقع كه به منزل مان درآید، نگذارد من کار کنم و خودش دست به کار شود و به هيچ وجه کار خانه سخت نداند!» تا اين حد مهربان و دل نازك بود!
نقل است كه در يكي از سفرهاي خارجي، رئيس پيشين آژانس بینالمللی انرژی اتمی، محمد البرادعي را بديد. پس او را گفت: «آيا شما واقعا دکتر هستيد؟!» پس مولانا البرادعي با افتخار پاسخ داد: «بله! من دکتر هستم!» او را گفت: «پس چرا مجبور شديد چند سال در آژانس کار كنيد؟!» تا اين حد دغدغه ديگران را داشت!!!
نقل است كه بسيار محجوب بود. از جمله چون پس از بازگشت از لندن مريدي او را گفت: «بهداد خان! خيلي آقايي!» پاسخ داد: «مخلصيم! ما بيشتر!!»
نقل است كه درباب رقابت حسين رضازاده با او داستانها ساخته بودند كه البته مولانا رضازاده جملگي را قويا تكذيب كرده بود. از جمله اينكه گويند چون مولانا بهداد در مسابقات دسته فوق سنگین وزنه برداری فرانسه در حرکت یک ضرب ، با بالا بردن وزنه ۲۱۴ کیلوگرمی، رکورد جهانی این رشته را به نام خود ثبت کرد و گوي سبقت را از مولانا رضازاده ربود، او را گفتند: « نظرت درباره ركورد شكني بهداد سليمي چيست؟!» گفت:
« تا تواني دلي به دست آور
ركورد شكستن، هنر نمي باشد!»
رفيقِ بي كلك
دیدگاه تان را بنویسید